معرفی کتاب نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه) اثر هوشنگ گلشیری

نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه)

نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه)

4.3
29 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

15

خوانده‌ام

59

خواهم خواند

64

شابک
9789644481215
تعداد صفحات
558
تاریخ انتشار
1397/5/2

توضیحات

        کتاب نیمه تاریک ماه مجموعه داستانی است اثر هوشنگ گلشیری نویسنده معاصر ایرانی. وی این اثر را حاصل تمام زحمات خود در عرصه داستان کوتاه می‌داند. این مجموعه دربرگیرنده گزیده‌ای از تمام داستان‌های اوست که از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۷۷ به نگارش درآورده. این مجموعه ابتدا قرار بوده در هنگام حیات او و به صورت جلدهای جداگانه، داستان کوتاه، رمان و نقد منتشر شود ولی متاسفانه با توجه به مرگ نویسنده این اتفاق میسر نمی‌شود. فرزانه طاهری، همسر هوشنگ گلشیری، در سال ۱۳۸۰ و با کمک و همیاری سیروس طاهباز توانست این مجموعه‌ی غنی را گردآوری کند. او در مقدمه این چاپ ازسختی‌های امانت‌داری در انتشار داستان‌ها نوشته. داستان‌های این مجموعه به ترتیب تاریخ نوشتار مرتب شده‌اند، به طوری که داستان چنار که نخستین داستان این مجموعه به شمار می‌رود اولین بار در سال ۱۳۳۹ و در مجله پیام نوین منتشر شده و داستان زندانی باغان به تاریخ مهر ماه ۱۳۷۷ آخرین داستان این مجلد را شامل می‌شود.فهرست داستان‌ها:چنار؛ دهلیز؛ ملخ؛ پرنده فقط یک پرنده بود؛ شب شک؛ مثل همیشه؛ دخمه‌ای برای سمور آبی؛ عیادت؛ پشت ساقه‌های نازک تجیر؛ یک داستان خوب اجتماعی؛ مردی با کراوات سرخ؛ عکسی برای قاب عکس خالی من؛ معصوم اول؛ معصوم سوم؛ هردو روی یک سکه؛ گرگ؛ عروسک چینی من؛ نمازخانهُ کوچک من؛ بختک؛ به خدا من فاحشه نیستم؛ سبز مثل طوطی، سیاه مثل کلاغ؛ فتحنامهُ مغان؛ میر نوروزی ما؛ نیروانای من؛ نقشبندان؛ شرحی بر قصیده جملیه؛ خانه روشنان؛ دست تاریک، دست روشن؛ نقاش باغانی؛  انفجار بزرگ، حریف شب های تار؛ گنجنامه؛ زیر درخت لیل؛ بانویی و آنه و من؛ آتش زردشت؛ زندانی باغان.
      

لیست‌های مرتبط به نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه)

پست‌های مرتبط به نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه)

یادداشت‌ها

الهه

الهه

1403/11/20

          نیمه‌ی تاریک ماه، مجموعه‌ی ۳۶ داستان کوتاه، از هوشنگ گلشیری برای من به‌مثابه‌ی سفر به دنیای گلشیری بود. سفری که در اون فضای ایرانی حاکم بر داستان‌ها آشناست و احساس غریبی و گم‌شدگی نمی‌کنی. این‌جوری بگم که به‌نظرم ایرانی‌بودنِ خالصی داره و به‌خوبی تونسته ایرانی که در اون زیسته رو در تن کلمات جای بده.
بخشی از داستان‌های کتاب به‌نظرم زندگی‌‌ای می‌آد که به جای روزانه دیدنش اون رو می‌‌خونیم. انگار که یک زندگی روزانه‌ی خواندنی.
این رو هم اضافه می‌کنم که کل کتاب یک‌دست نیست و همه‌ی داستان‌ها به سبکی که غالباً از گلشیری می‌شناسیم نیست. فضاهای آشنا و تکراری بین داستان‌ها وجود داره که شاید انتظار مواجهه باهاشون رو نداشته باشیم. اما داستان‌هایی که درشون نوپردازی وجود داره و منتظریم که اون‌ها رو به عنوان داستانِ کوتاه از هوشنگ گلشیری بخونیم هم کم نیستن و شورِ گلشیری‌ خوندن رو به خواننده منتقل می‌کنن. و در کل روند داستان‌ها هرچی جلوتر می‌ره بهتر می‌شه و باید به‌اش وقت داد. 
جالب‌ترین بخش این مجموعه برای من مدل‌های مختلف گلشیری برای روایت‌کردن بود که توی داستان‌ها باهاشون مواجهه داریم. 
به‌نظرم بهتره موقع شروع این کتاب از مقدمه‌ی خود گلشیری گذر نکنیم و اون رو بخونیم. 
بین‌ داستان‌ها، دو داستانی که به ابوالحسن نجفی نوشته شده قابل توجه‌ان.
و پایان کتاب با داستان «زندانی باغان» هم به‌نظرم قابل توجه می‌آد. 
و از باقی داستان‌ها، «شب شک»، «مثل همیشه»، «مردی با کراوات سرخ»، «هردو روی یک سکه»، «فتحنامه‌ی مغان»، «خانه‌روشنان»، «معصوم اول»، «نمازخانه‌ی کوچک من»، «انفجار بزرگ» و «زندانی باغان» موردعلاقه‌های من بودن.
        

46

غزاله دهقانی

غزاله دهقانی

13 ساعت پیش

          بهانه‌ی شروع این کتاب، دوره‌ای تحت عنوان گلشیری‌ خوانی بود که پس از چند هفته و خواندن چند داستان کوتاه تمام شد اما چیزی که باقی ماند علاقه و اشتیاق من به قلم جناب گلشیری بود که پس از گذشت چند ماه هنوز هم پابرجاست.
این مجموعه شامل سی و شش داستان کوتاه از جناب گلشیری‌ست که به ترتیب نگارش و انتشار، توسط خانم طاهری چیدمان شده است.
به نظر من هر علاقه‌مند به ادبیات باید خود را به لذت خواندن آثار جناب گلشیری دعوت کند، بهترین شروع هم همان اولین داستان از این مجموعه، چنار، است.

«علی آقا جیغ می‌زد که: آخر نامسلمان‌ها، چرا می‌شکنید؟ می‌گفتید می‌بستم.
بعد جلوی یکی را گرفت که : حسن جون، تو یک چیزی بگو. نذار مرا به خاک سیاه بنشانند.
که یکی_نفهمیدم کی_ با مشت درست می‌کوبد وسط صورت علی آقا، روی آن بینی قلمی علی آقا و ردیف دندان‌های سیاه شده‌اش، علی آقا گفته بود: آخر تو چرا، تو که تا همین دیشب…؟
بعد هم همان‌جا کنار جوی پر از عرق و شراب با بینی و دهان خونی زانو می‌زند و ضجه می‌کشد.
یکی دو روز کارمان همین شده بود. با این همه میخانه‌ی «برات» همچنان باز بود. حتی وقتی مجسمه‌ی وسط میدان شاه را کشیدیم پایین با تریلی و دنگ‌و‌فنگ، یک آدم هم پیدا نشد که یک سنگ بی‌قابلیت به طرف یکی از شیشه‌های قدی میخانه‌ی برات پرت کند.»
( بخشی از داستان کوتاه، فتحنامه‌ی مغان)
        

0

سامان

سامان

1403/9/30

          «چند خطی در مورد نیمه تاریک ماه»

این کتاب مجموعه داستان¬های کوتاهی است که از زنده یاد گلشیری از دهه چهل تا سال 77 جمع آوری شده.البته تمام داستان کوتاه های نوشته شده او نیست ولی مجموعه جامع و خوبی است برای شناخت گلشیری،به ویژه اینکه به ترتیب سال انتشار داستان¬ها نوشته شده و به ترتیب خوندن آثار یک نویسنده خوبی هایی داره و میشه فهمید در چه سالهایی چه دغدغه ای داشته یا مثلا در چه دوره ای دوران اوج نویسندگیش بوده.
تردیدی نیست که از گلشیری گفتن و نوشتن سخته،لااقل برای من.این رو در تمام آثار گلشیری که خوندم و معرفیش رو اینجا نوشتم،متذکر شدم.سعی میکنم در ادامه یک سری از مسائل مشترکی که در داستانهای مختلفش وجود داره و من تونستم بفهمم رو بگم تا باب آشنایی با آثار گلشیری براتون باز بشه.
گلشیری در بسیاری از داستان¬هاش توجه زیادی به اندام زن داره.توصیف و نوشتن از اندام زنها به ویژه با تمرکز بر پستان و چاک سینه رو میتونید تو بسیاری از داستان کوتاه هاش بخونید.اگر شازده احتجاب رو خونده باشید،این مساله در اون هم هویدا است.مورد بعدی نقش پر رنگ مشروبات الکی در شخصیت های داستان های اوست.خیلی از شخصیت ها با عرق دمخور هستند و مینوشند.وقتی این مجموعه داستان که 36 داستان کوتاه اوست رو بخونید این دو مورد رو در بسیاری از داستان¬هاش میتونید ببینید.یکی از موارد بسیار مهم در داستانهای گلشیری شک و تردیده.شخصیتهای داستانهاش اکثرا شک دارن و وقتی چیزی رو تعریف میکنند با یا و نمیدانم میگن....مثلا در انفجار بزرگ میخوانیم: صبح بود،نبودی تو،رفته بودی نان بگیری یا نمیدانم سبزی....از این قبیل عدم اطمینان ها به وفور در داستانهاش میبینید.اوج این شک و مطمئن نبودن در داستان شب شک هست که خوندنش سخت و در عین حال بسیار جالب بود واسم.یا مثلا داستان چنار.توجه داشته باشید در برخی داستانهای او شک و تردید از ابتدا شروع میشه و با شک و تردید هم تموم میشه.یعنی حتی وقتی داستان هم تمام میشه ما شاید اصل قضیه رو نفهمیم.اینطور مواقع بهتره از قاعده لذت از مسیر به جای تمرکز بر مقصد استفاده کنیم. پر واضحه که کسانی که بسیار تاکید دارند که داستان باید پایانش واضح باشه،تو پرشون میخوره.داستانها شاید ابتدا خیلی ساده و معمولی به نظر برسند ولی هر چی میگذره جالبتر میشن و با داستانهای عمیق و چند لایه ای مواجه میشیم.شاید برای این نمونه بتونم از داستان معصوم اول نام ببرم.به طور کلی معصوم اول،دوم،سوم و چهارم که در این کتاب فقط معصوم اول و سوم آورده شده از پر بحث ترین و بهترین داستان کوتاه های نوشته شده گلشیری است که توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان رو به خودش جلب کرده.داستانها رو با حوصله بخونید.اینطوری بگم بهتره:داستانها رو زمانی بخونید که حوصله دارید.باید ریزبین و دقیق باشید.این کتاب،کتابی نیست که برای اینکه قبل چشممون سنگین بشه تا خوابمون ببره سراغش بریم.برای کشف کردنه.برای لذت بردنه به شرطی که بتونیم فضای داستانها و قلم گلشیری رو بشناسیم و درک کنیم.برای من سخت خوان بود ولی یک چالش سخت  بسیار زیبا.برداشت من اینه تا ابتدای دهه هفتاد رو میشه دوران اوج داستان نویسی گلشیری دونست.چند داستان آخرش که از سال 73 و 74 به بعد هست،بیشتر حالت گزارش نویسی است و از اون نویسنده ای که در دهه های قبل داستانهای عجیب و غریب و خواندنی نوشته خبری نیست.خوب مثل هر مجموعه داستان کوتاهی بعضی رو خیلی دوست داشتم بعضیا رو نه و بعضیا رو هم انچنان متوجه نشدم.راستی تا یادم نرفته بگم اگر اهل نقد خواندن داستان  باشید و این کتاب رو بخونید،بسیار بهتر و بیشتر لذت خواهید برد.برگردم به بحث قبلی.برای من داستان «انفجار بزرگ» بهترین داستان کوتاهی است که در ادبیات ایران خوانده ام.به قدری شخصیت فضل الله خان رو دوست دارم و به قدری ارتباط باهاش برقرار کردم که این حس رو در هیچ داستان کوتاهی نداشتم.اینقدر این داستان رو خوندم که برخی قسمتهاش رو حفظ شدم :) «فتحنامه مغان» یک داستان سیاسی به غایت قوی و خواندنی بود که حظ وافری به دست آوردم از خواندنش.داستانهای دیگری هم بود که بسیار دوست داشتم که برای اینکه حوصله شما از خواندن این متن سر نره از گفتنشون سر باز میزنم.به طور کلی اگر با ادبیات ایران میانه خوبی دارید و گاردی ندارید و همچنین داستان کوتاه رو میپسندین،گلشیری از بهترین انتخاب هایی است که میتونید داشته باشید.منی که رمان رو به داستان کوتاه ترجیح میدم،بسیار زیاد از مطالعه این کتاب لذت بردم.به عنوان ختم عرایضم اینم بگم که حتما مقدمه گلشیری که سال هفتاد نوشته رو در ابتدای کتاب مطالعه بفرمایید.
        

1

          یادداشت مهسا علی‌میرزایی درمورد کتاب «نیمه‌ی تاریک ماه» در گروه کتابخوانی «دریچه»:

نیمه‌ی تاریک ماه، مجموعه برگزیده داستان کوتاه‌های هوشنگ گلشیری‌ست. برای من تجربه‌ی خواندن داستان‌ها با ترتیب زمانی، فرصت دیدن روند شکل‌گرفتن داستان‌نویسی گلشیری بود و در عین حال مرور جامعه‌شناسانه‌ی ایران از اواخر دهه‌ی ۳۰ تا اواخر دهه‌ی ۷۰.
فرم داستان‌هایی مثل معصوم سوم، قاب عکس خالی، نقاش باغانی و.... بسیار نو و تامل‌برانگیز بود و زبان در اغلب داستان‌ها مثل انفجار بزرگ، فتح‌نامه‌ی مغان، سیژ مثل طوطی، سیاه مثل کلاغ و .... شیرین و اصیل شکل گرفته بود. روایت‌هایی پیچیده و مبهم و گاهی معماگونه‌ی داستان‌هایی مثل شب شک، معصوم اول، چنار و .... هم اگرچه اصلا هدف خلق فضای جنایی پلیسی نداشت، توانسته بود با این ایجاد ابهام و شک فضایی بسازد که برای من تمرین چندلایگی و چندپارگی حقیقت بود.
داستان‌ها همه قابلیت خوانش‌های مختلف دارند؛ خوانش‌های اجتماعی، سیاسی، روانکاوانه، تاریخی، هرمنوتیک، فمینیستی و...
 تجربه‌ی ما در خواندن گروهی این کتاب، به فهم گسترده‌تر و متنوع‌تر کتاب بسیار کمک کرد.
        

8