کلیدر

کلیدر

کلیدر

4.5
119 نفر |
47 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

44

خوانده‌ام

235

خواهم خواند

197

ناشر
پارسی
شابک
0000000089431
تعداد صفحات
722
تاریخ انتشار
1363/1/3

نسخه‌های دیگر

توضیحات

کتاب کلیدر، نویسنده محمود دولت آبادی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کلیدر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به کلیدر

داستان دو شهرچشم هایشجای خالی سلوچ

سیاهه سیاحت، سیر وسلوک یا سیمای سحر و سیاست زنانه

73 کتاب

اول خواستم فقط رمان و حسب‌حال بنویسم اما دیدم کتاب‌هایی در ذهنم هست که دلم پیش‌شان است و دستم به حذف‌شان نمی‌رود. بعدتر اگر مجالی بود شاید این فهرست را تفکیک کردم! آنروز موعود قول میدهم که در فهرست‌های جداگانه مفصل‌تر بنویسم! (وعده سر خرمن) برای خواندن این سیاهه حرف‌هایی به نظر مهم می‌رسد که بدانید. البته اگر یادداشت حقیر در خصوص داستان دوشهر را خوانده باشیددستتان می‌آید تصویر زنان در آینه این پیرمرد نورس را! 1- در کتاب، زن سوژه است و ابژه! قهرمان است و مقهور! محبوب است و منفور! قاعده است و قرار! قدرت است و غیرت! نفرت است و موهبت! زمین است و زمان! آن است و آینده! حقیقت است و فسانه! دلدار است و دل‌داده! عصمت است و پتیاره! پیامبر است و ساحره! گل است و گلاب! صواب است و عقاب! شهد است و شراب! زهر و است و سراب! حزین است و شاداب! شاهد است و شهید! شهر است و شعر! شهرت است و غریبی! ساحل است و صخره!‌ کویر است و دریا! بهشت است و دنیا! 2- در شاعرانگی‌ها بالا اگر خواستید بجای «و»، «یا» بگذارید! بجای کتاب هم اگر خواستید زندگی بگذارید! قضاوتش با شما! بگذریم! 3- سیاهه شامل کتبی است داستانی و ناداستان که در آن یا زن قهرمانی است یا بستر بروز قهرمانی یا چشم سیاهی در جستجوی قهرمانی به نظر من. ۴- اول که فهرست را که نوشتم مورد لطف و نظر تعدادی از اهل ذوق قرار گرفت و کتبی را پیش نهادند تا اضافه کنم که از ۵۰ به بعد شماره شده است. ۵- بخشی از کتاب‌ها نه فارسی و نه زبان اصلیشان در ایران نمایه نشده و متاسفانه قادر به فهرست کردنشان در بهخوان نیستم. بخاطر همین اسامی مهم‌ترین آن‌ها را در همین نوشتار تقدیم می‌کنم. ۱- نوشتن علیه فرهنگ نوشته خانم لیلا ابولغود ۲- زن در الجزایر نوشته خانم آسیه جبار ۳- عشق آوای خیال نوشته خانم آسیه جبار پ.ن. کتاب‌ها بی هیچ علتی و برداشتی ۷۲ تن شدند.

15

پست‌های مرتبط به کلیدر

یادداشت ها

          .
یک بعدازظهر زمستانی بود،  که به خاطر تهیه طرح بهره برداری یک معدن از سمت قوچان به نیشابور می گذشتم، از کنار روستای کلیدر رد شدم. یاد کتاب کلیدر محمود دولت آبادی افتادم. کتابی که در سالهایی که کنکور داشتیم می تونست یکی از سوالهای ادبیات باشه. بلندترین رمان داستانی ایران با بیش از ۲۵۰۰ صفحه و ۱۰ جلد کتاب. 

در بین اینکه آیا با کتاب خواهم تونست ارتباط بگیرم یا نه و اینکه آیا این ماراتن به اتمام خواهد رسید خانمم کمکم کرد که دلم رو بسپارم به خوندن کتاب و بالاخره بعد چند ماه همراه شدن با گل محمد و خانوادش کتاب کلیدر رو به پایان رسوندم. چقدر محمود دولت آبادی توی کتاب به جزئیات اهمیت میده و به داستان چه شاخ و برگی میده. یاد کارتن فوتبالیست ها افتادم که وقتی سوباسا میخواست به سمت دروازه شوت کنه چند قسمت طول می کشید،  خیلی خوندن کتاب بهم چسبید، واقعا تجربه فوق العاده ای بود.  

از همسر عزیزم که با برنامه ریزی دقیق مالی و با استفاده از تخفیف های ناب تونست این کتاب رو بیاره تو کتابخانه خونمون هم ممنونم. 

از  نرم افزار camscanner هم ممنونم که کمک کرد کتاب رو تو وقتهای پرت محل کارم بتونم .‌مطالعه کنم.
عکس : @shokoofe.sadat.marjani
#کلیدر
#محمود_دولت_آبادی
        

13

          ۱۲ سال پیش کلیدر رو خوندم.<br>
اون زمان کتابخونه هربار فقط اجازه به امانت گرفتن دوکتاب میداد.<br>
قصه راجع به گل محمدها بود یک خانواده کلمیشی ی جایی بین نیشابور و سبزوار به نام کلیدر.جلد یک و دو رو که خوندم عاشق زیور داستان شدم.زیور نقش اول کتاب نیست حتی نقش دوم یا مکمل هم نیست<br>
..زیور بود، البته بود و نبودی که فرقی نداشت اما من دوسش داشتم‌، زیور ساکت بود و صبور و این سکوت برای من پر از علامت سئوال بود..<br>
قصه اونقدر جذاب و قوی و درست هست که ادامه بدی ، جلد بعد ،جلد بعد .<br>
و من هر جلد رو سریع ورق میزدم تا اسم زیور ببینم و امیدوار بودم که حداقل دولت آبادی زیور رو ببینه ، و زیور همچنان بود آرام مثل دریا  توی روزهای آفتابی؛ و عاشقِ صبور..<br>
کتاب آخر کتاب معرکه هاست؛ کتاب سرنوشت ؛ کتاب آه ، کتاب خیانت و کتاب...<br>
و دولت آبادی نشون داد همون قدر که من به زیور علاقه دارم بهش ایمان داره و به همه بلند میگه : آی مردم این همون زیور که ندیدینش، که از کنارش راحت گذشتین؛ که عشقش رو باور نداشتین...زیور یک زن؛ یک زن که بود جایی که باید باشه.<br>
احتمالا کسی که کلیدر خونده ؛ گل محمد یادش مونده، بلقیس و کلمیشی ، مارال و خان محمد و بیک محمد. ستار و شیرو و ماه درویش... اما من همیشه کلیدر رو با زیور به یاد خواهم داشت ❤❤❤<br>
راجع به گل محمدها نقل قول زیاد هست عده ای اون رو یاغی و دزد میدونن عده ای قهرمان و اسطوره..ورای این نظرها دولت آبادی نشون داده یک نویسنده با فکر و قلمش میتونه جاودانه کنه و تاریخ بسازه. <br>
        

14

          خب برای معرفی این مجموعه دوست داشتنی اول از تلفظ اسم کتاب و‌معنی آن می خوام شروع کنم، تلفط درست اینه: کِلیدَر و اینکه نام کوهپایه ای در اطراف سبزواره📚.
.
کلیدر طولانی ترین داستان ایرانی ست(ده جلد در پنج کتاب).داستانی برگرفته از داستان واقعی زندگی گل محمد سردار. این داستان متأثر از فضای ملتهب سیاسی ایران در دهه بیسته و سرنوشت غم انگیز رعیت های ایرانی و قبایل چادرنشین را به زیبایی به تصویر می کشه📚. 
.
این کتاب علی رغم طولانی بودن (تقریباً ۲۵۰۰صفحه)، بسیار بسیار خوشخوان و جذّابه و با وجود متعدد بودن تعداد شخصیت ها خواننده میتواند به راحتی آنها را به خاطر بسپارد📚.
.
پختگی قلم و قدرت نویسندگی محمود دولت آبادی در به تصویر کشیدن شخصیت ها و‌همچنین مکانها بی نظیره و با وجود اینکه داستان سرشار از استعاره، کنایه و آرایه های ادبیه ولی فهم آن برای خواننده بسیار آسون و لذت بخشه📚.
.
این کتاب پر است از ضرب المثل، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی و میشه گفت که این مهارت نویسنده ناشی از تجربه شخصی و زندگی روستایی او در همان منطقه ای ست که داستان رخ میدهد📚 .
.
من واقعاً نمیتونم حق مطلب رو درباره این کتاب ادا کنم ولی به ذکر همین نکته بسنده میکنم که بی شک کلیدر شاهکار ادبیات ایرانه📚.
.
من با اینکه کمی تندخوانم ولی کلیدر رو آروم آروم خوندم(دوست نداشتم تموم بشه) و به جانم نشست،گویی با تک تک شخصیت های کتاب زندگی کردم و بعد از پایان کتاب دلم نمیخواست کتاب دیگری رو شروع کنم📚.
(تکه ای از قلبم لابلای صفحاتش جا ماند💔)
.
.آی ننه گل مَمَد😔
.
خوش به حالتون اگر هنوز این کتاب رو نخوندین،چه لذتی داره خوندنش برای اولین بار📚.
.
.
شروع جلد اول: ۱۳ اسفند ماه سال۹۷🌻
پایان جلد دهم: ۷ مهر ماه سال ۹۹🌻
.
.
        

4

هانیه

1403/1/25

          چند سال بود که از بالای کتابخونه بهم طعنه می‌زد، تا امسال که تصمیم گرفتم باهاش گلاویز شم. 
در خودش می‌بلعیدم، صفحه‌ها رو با عطش ورق می‌زدم، به شدت گیرا بود. ولی توضیحات طولانی‌ش افسار شوقی که برای جلو رفتن داستان داشتم رو می‌کشید و لجم رو درمی‌آورد.
عجیب‌ترین صحنه‌ای که توصیف کرده بود رو تو آخرین بند جلد اول خوندم، وقتی بزمرگی افتاده بود به گله و میشکالی‌ها از ترس حرام شدن گوشت و پوست حیوون‌ها، بی‌هوا و حساب ذبحشون می‌کردن : «خدا، از آسمان چرا خون نمی‌بارد؟! خمید، کارد از بیخ پاتاوه بدر کشید، دیگر نگاه در چشم کسان خود نتوانست، نعره برکشید: بکشید، بکشید، کارد! کارد!... کلمیشی به گریه بر خاک نشست، دیگران میان گله بر خاک نشستند. عربده و دشنام در گلوها فروکش کرد. فروشکست. جنون، نرم شد. مویهٔ ماهک، خاموشی ناگهان را می‌خراشید. خاکِ تقلاها هنوز بالای سرها می‌چرخید. کشتگان، هنوز دل دل می‌زدند. خون در خاک می‌مُخید. اهل کلاته تک و توکی بر بام به تماشا ایستاده و مبهوت مانده بودند.
آرامش! دمی انگار جهان از گردش بازایستاد. سکوت. پشت بیابان تیر می‌کشید.خاک از خون‌باز برمی‌داشت. دست و آستین، بال و چهره، همه خون. چشمها، خون. بیابان، خون. آسمان، خون. باد، خون. خون. خون. خون! آمیخته با خون میشکالی‌ها هر چه را خون می‌دیدند، خونین می‌دیدند! در بستر جوی آیا، خون روان نیست؟!»
        

26

          همیشه این موضوع در ذهنم بود که اگر در جمعی از افراد از ملت‌های مختلف بودم و حرف از ادبیات شد، هر کدامشان چه نویسنده‌ای از کشورشان را معرفی می‌کنند و با آن فخر فروشی می‌کنند و در قبالشان من باید نام کدام یک از نویسندگان ایرانی را علم کنم.
مثلا ما در مقابل داستایفسکی، موراکامی، یوسا، کامو، آلبرتو منگوئل و... باید چه کسی را از ملت خودمان معرفی کنیم که نوشته‌هایش همه چیز تمام باشند و قابلیت جهانی شدن را داشته باشند؟
تا قبل از خواندن کلیدر واقعا جواب و نمونه قاطعی برای معرفی نداشتم. بله نادر ابراهیمی، رضا امیرخانی، احمد محمود و ... قدر قدرتان ادبیات معاصر ما هستند اما نثرشان آنچنان که باید قابلیت جهانی شدن و فخر فروشی در مقابل دیگر نویسندگان شهیر جهان ندارند.
اما محمود دولت آبادی، از این پس با افتخار و بدون تردید نام او را به عنوان بهترین نویسنده ایرانی میشناسم و عنوان می‌کنم. 

داستان کلیدر، فقط یک داستان با فضای سنتی و دوره قدیم ایران نیست، ریشه‌های ما را نشان می‌دهد. جمله‌هایش دقیق‌ترین و عمیق‌ترین حس و حالات بشر را در قالب کلمه جاری می‌کنند و این اصلا کار ساده‌ای نیست. مگر دیگر نویسندگان به غیر از این کار، طور دیگری  قدرت نمایی کردند؟


کلیدر را حتما همرا با صوت بی‌نظیری که فیدیبو ارائه کرده بخوانید و بشنوید تا به جانتان بنشیند و با ریشه‌هایتان مواجه بشوید.


        

2

          متن رمان روان است و با خواندن ان انگار که با ان مردمان روستایی همراه و هم خانه می شویم و دغدغه ها و دلنگرانی های کوچک و بزرگ انها دغدغه ما میشود. با شرایط زندگی مردم در ان دوران اشنا میشویم و ظلم و جور اربابان در حق رعیت اگاهی می یابیم. نویسنده دغدغه نان و بیسوادی مردمان را که باعث میشود طبقه اشراف برانها تسلط یابند و هرصدایی را خاموش کنند پیش چشم ما نمایش می دهد.

رفتار قهرمان داستان در برخی موارد غیر منطقی و مخالف قواعد شرعی و انسانی است که نمونه ان را در کشتن پسرخاله و دو مامور امنیتی برای اخذ مالیات می بینیم رفتار قهرمان داستان در ابتدا برای حمله به کلاته به حمایت از مدیار و انجام قتل پدر نادعلی و از هم پاشیدن زندگانی انها نیز بخشودنی نیست. در واقع قهرمان داستان بدون دلیل موجه قاتل چهار انسان است و با این وجود نویسنده طرف اوست. البته اگر از رفتار (ناجوانمردانه) او در بدست اوردن نامزد دلاور چشمپوشی کنیم.
سایر همراهان گل محمد نظیر خان عمو و خان محمد نیز شخصیت های سالمی نیستند و دست در کار دزدی و تجاوز به ناموس مردم داشته اند.
جالب است که در پایان نویسنده با ترسیم واقعه ای شبیه به کربلا می خواهد این شخصیت های ناسالم را شبیه به شخصیت های حماسه کربلا کند. 

طریقه شکل گیری شخصیت گل محمد سردار به درستی تصویر نشده است و مشخص نیست که از کجا گل محمد تبدیل به یک سردار ثروتمند میشود و منبع درامدش چیست و چرا ثروتش را در اختیار بندار و الاجاقی(دشمنانش) قرار می دهد
تصمیم شتاب زده و غیرمنطقی گل محمد در انتخاب راه کشته شدن و نه مبارزه به نظر میرسد که حاصل طولانی شدن داستان و خسته شدن نویسنده از ادامه ان دارد و رمان به طور مناسب پایان نمی یابد
اثر قیام گل محمد و کشته شدن او در اگاهی مردمان مشخص نیست و بیشتر گل محمد انگار یک شخصیت هدر شده است.
رمان میتوانست کوتاه تر باشد از جمله قسمت های زیادی مربوط به غدیر و عباسجان و شیدا می توانست از داستان حذف شود
        

11

          کِلیدَر بلندترین اثر محمود دولت‌آبادی است که در سه هزار صفحه و ده جلد به چاپ رسیده و روایت زندگی یک خانوادهٔ کرد ایرانی است که به سبزوار خراسان کوچانده شده‌اند. داستان کلیدر که متأثر از فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم است بین سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ روی می‌دهد. کلیدر نام کوه و روستایی در شمال شرقی ایران است.
کلیدر که «سرنوشت تراژیک رعیت‌های ایرانی و قبایل چادرنشین را در دوره‌ای که سیاست زور حاکم است به تصویر می‌کشد» بر اساس حوادث واقعی نگاشته شده و به شرح سختی‌ها و رنج‌هایی روا رفته بر خانوادهٔ کَلمیشی می‌پردازد. دولت‌آبادی از کلیدر یه عنوان یک آرزوی مهم یاد می‌کند و آن را «یک یادگاری برای مردم آیندهٔ ما» می‌نامد. کلیدر را می‌توان نقطهٔ اوج رشته آثار پیشین دولت‌آبادی به حساب آورد، که اغلب آنان داستان‌هایی کوتاه دربارهٔ مردم زجرکشیده و رنجور دهات خراسان است.

🌿نیم نگاهی به کلیدر 

همانطور که گفتیم، کلیدر نام کوهی حوالی سبزوار است. جایی که عمده ماجراهای قهرمان داستان، گل‌محمد در آن اتفاق می‌افتد. گل محمد پسری روستایی است که به عشق مارال گرفتار می‌شود.

مارال نامزدی به اسم دلاور داشته و گل‌محمد نیز همسری به نام زیور. با این همه گل‌محمد و مارال با هم ازدواج می‌کنند و بذر کینه در دل دلاور کاشته می‌شود. این کینه و عداوت باعث می‌شود  تنش میان طایفه‌ها هر روز بیشتر شود تا جایی که در یکی از این درگیری‌ها گل‌محمد، حاج حسین -یکی از مال‌دارهای به‌نام-  را ناخواسته می کشد. به خاطر این قتل دو امنیه وارد روستا می‌شوند تا به ظاهر مالیات گله‌داران را بگیرند. اما هدف اصلی آن‌ها پی بردن به ماجرای قتل حاج حسین بود.
گل‌محمد که اصل ماجرا را متوجه می‌شود، امنیه‌ها را می‌کشد و جسد آن‌ها را می‌سوزاند.  بعد از این ماجرا راز گل‌محمد برملا می‌شود و به زندان می‌افتد.

گل‌محمد از زندان به کمک ستار فرار می‌کند. ستار یکی از اعضای حزب توده است که در رویا  گل‌محمد را رهبر آینده قیام مردمی می‌بیند. پس از فرار، گل‌محمد عضو حزب توده می‌شود و زندگی مخفیانه‌ای را شروع می‌کند. گل محمد به مرور کسانی را دور خودش جمع می‌کند و در کنار آن‌ها به جنگ علیه اربابان و زمین‌داران زورگو می‌پردازد. نوعی قیام عیارانه. کم کم نام گل‌محمد بر سر زبان‌ها می‌افتد و میان مردم سختی‌کشیده و ستم‌دیده چهره‌ای محبوب می‌شود. اما با اتفاقاتی که برای حزب توده می‌افتد و شکست‌هایی که می‌پذیرد، زندگی گل‌محمد هم دستخوش تغییر می‌شود.

دست آخر گل‌محمد اعدام می‌شود. سرنوشت بعضی از شخصیت‌های داستان نامعلوم می‌ماند. اما آنچه که باقی می‌ماند روایتی از وضعیت و مناسبات اجتماعی-سیاسی و اقتصادی ایران در دهه ۱۳۲۰ است.
        

4