کلمه های آبی تیره

کلمه های آبی تیره

کلمه های آبی تیره

کت کرولی و 2 نفر دیگر
4.1
69 نفر |
31 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

136

خواهم خواند

139

ناشر
آموت
شابک
9786003840874
تعداد صفحات
328
تاریخ انتشار
1399/9/4

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        سال ها پیش، ریچل عاشق هنری جونز میشود. او یک روز پیش از  رفتن از آن شهر، نامه ای عاشقانه لای کتاب مورد علاقه هنری می گذارد؛ این کتاب در کتاب فروشی خانوادگی آن ها قرار دارد. ریچل چشم به راه می ماند، ولی هنری هرگز نمی آید. حالا ریچل بعد از سال ها دوبار به شهر برگشته... او قرار است در همان کتاب فروشی و در کنار هنری مشغول به کار شود. ولی هیچ چیز مثل قبل نیست؛ در گذر سال هایی که هنری و ریچل از هم دور بوده اند اتفاقاتی افتاده که ریچل دیگر حسی را که در گذشته نسبت به هنری داشته ندارد.ریچل و هنری که حالا در فضایی پر از کتاب در کنار یکدیگر کار میکنند، برای هم نامه هایی می نویسند و لای کتاب ها می گذارند آن ها دوباره امید را در  وجود یکدیگر  پیدا میکنند. شاید چیزهایی مثل واژه ها، عشق و شانس دوباره ای که به هم می دهند، برای تغییر همه چیز کافی باشد.
      

لیست‌های مرتبط به کلمه های آبی تیره

نمایش همه

یادداشت ها

          کلمه‌های آبی تیره، داستانیه که از دید ریچل و هنری روایت میشه. دوستان قدیمی که چندسالی از هم خبر نداشته‌ان و حالا بعد یه سری اتفاقات باهم روبرو شدن و مجبورن باهم توی کتابفروشی خانوادگی هنری کار کنن. 
حقیقتش اینه که بار کتابیش کمه. شاید هم من از اول اشتباه کرده بودم که فکر می‌کردم کتابی درباره‌ی کتابهاست. خیلی تم نوجوانانه‌ای داره و شاید همین باعث شده مقدار خوبی کاراکترها و روابط و دیالوگ‌ها و اتفاقات در سطح باقی بمونن.
قصه واقعا خیلی کشش خاصی نداره اما روونه و آسان خوان. ترجمه نفیسه حسن‌زاده قطعا در این تاثیرگذاره. ترجمه خوبیه.
یک نسخه دیگه هم کوله پشتی منتشر کرده و داستان دقیقا همینه. اسمش «واژه‌هایی در اعماق آبی دریا»ست. اون رو نخوندم و ایده‌ای ندارم که کدومشون نسخه بهتری هستن.
آیا خریدش رو پیشنهاد می‌کنم؟نه! توی این وضعیت گرونی واقعا ارزش خریدن نداره.
و جمله آخر هم برای دوستانم که این کتاب رو می‌خوام بذارم تو گردش و اگر خواستید میتونید به شرط امانتداری قرض بگیریدش:)

        

4

          خلاصه کتاب: سال‌ها پیش ریچل عاشق هنری می‌شود. او یک روز پیش از رفتن از آن شهر، نامه‌ای عاشقانه لای کتاب موردعلاقه‌ی هنری در کتابفروشی خانوادگی او می‌گذارد؛ ریچل صبر می‌کند تا هنری به دنبال او بیاید اما این اتفاق نمی‌افتد.
اکنون ریچل به آن شهر و کتابفروشی بازگشته تا در کنار هنری کار کند که ترجیح می‌داد هرگز دیگر او را نبیند؛ اما بعد از آن اتفاقات ناگوار او به کمی حواس پرتی نیاز دارد.

نظر شخصی: وقتی این کتاب رو خوندم می‌دونستم قراره با یه عاشقانه تینیجری رو‌به‌رو بشم اما وقتی که داشت تموم می‌شد فهمیدم که چقدر عاشق کتاب شدم و می‌پرستمش؛ من با ریچل کتاب‌های کتابفروشی رو رده بندی و مرتب کردم، با هنری کتاب خوندم، نامه‌ نوشتم و لابه‌لابه‌لای صفحات کتاب گذاشتم و دور واژه‌هایی که دوست داشتم خط کشیدم. توی باغچه مطالعه کتاب خوندم، به قهوه فروشی پشت کتابفروشی رفتم. درسته من با این کتاب زندگی کردم.
فصل‌های کتاب هم در مورد ریچل و هم در مورد هنری هستند، بعضی از بخش‌های کتاب هم نامه‌هایی هستند که لا‌به‌لای کتاب‌های کتابفروشی گذاشته شدند. این کتاب پر از آرامشه و هیجان خاصی نداره اما کنار اومدن با درد از دست دادن کسایی که برامون ارزش بسیاری دارند و یه شروع دوباره رو بهمون یاد میده. یه عاشقانه ملایم که برای خوندن توی فصل پاییز مناسبه و در نهایت این کتاب رو به کسایی که عاشق کتاب‌هایی در مورد کتابفروشی هستند پیشنهاد می‌کنم. کتابی که در مورد کتاب‌هاست، در مورد کتابفروشی‌ها، در مورد نامه‌های عاشقانه و در مورد عشقی فراموش شده.
        

0

          این کتاب یک داستان عاشقانه ساده و کم گره با مخاطب ۱۶ سال به بالاست. 
این داستان پیرامون عشق و سوگ می‌چرخد. شاید دو نکته قشنگ این داستان، نخست تاثیر شدید سوگ روی قهرمان زن داستان است و دیگری شخصیت نسبتا جدید قهرمان مرد داستان، و یک ایده جذاب و آن نامه نگاری و حاشیه نویسی در بخش کتابخانه گونه یک کتاب دست دوم فروشی توسط مشتری‌ها. این که نامه‌ای بنویسی برای کسی که دوستش داری، و امید داشته باشی آن را در همین کتاب بخواند، یا برای غریبه‌ای که شاید آن کتاب را بخواند و جوابی برای فکر و نظرت بنویسد.
اسم کتاب (در انگلیسی) بسیار جذاب و مرتبط است، هرچند در ترجمه فارسی ابهام کلمه deep blue از دست می رود(دو ترجمه موجود « واژه‌هایی در اعماق آبی دریا » و « کلمه‌های آبی تیره » هر کدام وجهی از معنای این عبارت را برداشتند).
داستان پایان خوش است و پیچیدگی‌های عجیب و آزاردهنده ندارد. خواندن آن روح را خراش نمی‌دهد. شاید کاملا مناسب حال آدمی باشد که دنبال داستانی سبک، نسبتا خوش و روان است. داستانی که در پایانش شاید حال خواننده خیلی بهتر نشود، اما قطعا حالش بدتر از قبل نخواهد بود.
ترجمه‌ای که من خواندم، ترجمه زهرا جهانفریان بود که خوشخوان و قابل قبول بود. چون نسخه الکترونیک کتاب را در طاقچه خواندم در مورد چاپ و صحافی نظری ندارم.
        

25