لیلیان

لیلیان

@lili_classic
عضویت

اسفند 1402

98 دنبال شده

96 دنبال کننده

                در نبود شخصیت های انسانی با شخصیت های کاغذی پیوندی عمیق دارم 
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
لیلیان

لیلیان

7 روز پیش

        اول که کتاب رو شروع کردم ایده ای ابتدایی نسبت به کتاب داشتم و کمی شک داشتم که این کتاب رو شروع کنم اما تو یه تصمیم ناگهانی این کتاب رو وسط امتحانات شروع کردم و خیلی سریع هم تمومش کردم . این کتاب اولین کتاب انگلیسی زبانی بود که من می‌خوندم و نوسانات شدیدی داشت که حوصلم رو یه جاهایی سر میبرد و یه جاهایی واقعا اعصابم خورد میشد. اول کتاب از بچگی شخصیت های اصلی شروع شد و این که خواننده رو گیج نمیکرد تا فلش بک بزنه به گذشته و نشون بده که چجوری وسواس ملکای روی اولیویا شروع شد و همین اول کار به خواننده نشون داد داستان چجوری قراره پیش بره به نظرم خوب بود اما ضعف کتاب از اونجایی شروع شد که تا کمی بیشتر از نیمه‌ی کتاب همه چیز خیلی کند پیش می‌رفت و پایان کتاب به قدری سریع بود که من شوکه شده بودم و از خودم می‌پرسیدم یعنی واقعا اینقدر سریع همه چیز جمع شد؟ و این جمع بندی سریع خیلی مشهود بود جوری که من نفهمیدم اولیویا چه احساسات و افکاری داشت که باعث شد اون تصمیم یهویی رو بگیره و اینقدر سریع ورق برگرده. پس فکر میکنم برعکس شروع کندش، پایان سرسری داشت و شاید نویسنده میخواست تنها کتاب رو یه جوری تموم بکنه . به هر حال همه چیز یکم تو یک سوم آخر کتاب مبهم بود و با پیچیدگی هایی که داشت تصور اون لحظات یکم سخت بود ، شخصیت پردازی های قوی نداشت که مورد علاقم نبودن و خدایا تو کل کتاب همش داشت از ملکای تعریف میشد در حالی که این آدم اصلا کار و زندگی نداره برای خودش و تنها زندگیش اولیویاست و این خیلی زیاده روی و غیرواقعیه و به نظر من حتی جذابم نیست ... میدونید چجوری یه پسر ۸ ساله میتونه روی یه دختر ۷ ساله وسواس پیدا کنه؟ امیدوارم بتونم کتاب های بیشتری از این نویسنده بخونم شاید تونستم یکم بیشتر درک کنم 
      

4

لیلیان

لیلیان

1404/4/25

        رقبای الهی باعث شد بخشی از سینه ام درد بگیره که چندین وقت بود از شر این درد خلاص شده بودم و حالا که این درد برگشته امیدوارم بتونم با نوشتن این یادداشت ، کمی از این درد بکاهم. آیریس شخصیتی بود که سعی میکرد با تمام وجودش قوی باشه و در هر حال پیشرفت کنه ... کسی که وقتی همه چیزش را از دست داده بود به جای اینکه زمین بخوره ، بلند شد و به دنبال امیدی دیگر ادامه داد . رومن اما شخصیتی بود که آهسته آهسته قلبش را به آیریس بخشید بی‌آنکه خودش بدونه و با تمام وجودش به آیریس عشق ورزید و تا پای مرگ به خاطرش رفت. جوری که پایان این کتاب باعث شد همچین حالی پیدا کنم ، عجیب و پر درد بود چون من تنها کتاب رو نمیخوندم بلکه داشتم تصور میکردم که چه دردی در پایان کتاب وجود داشت و شاید همین تصورات باعثش شد . کتاب رقبای الهی داستان خاص و عجیبی داشت که مشابه اون را نمیشه پیدا کرد ولی داستان باعث نمیشد فکر کنید که بهترین کتاب دو عالم رو میخونید ... توضیحاتی مبهم تو این کتاب وجود داشت و یک سری نقص ها در شخصیت پردازی که باعث این امتیاز شد اما امیدوارم این ابهامات تو کتاب دوم رفع بشه
      

17

لیلیان

لیلیان

1404/1/31

        من هنوز نمیتونم باور کنم که این مجموعه تموم شده 
این مجموعه هم دومین مجموعه مورد علاقم شد با این کتاب 
پیدین و کای دو کرکتری هستن که میتونن بهت همزمان حس سرسختی و آسیب پذیری با چاشنی عشق رو انتقال بدن و این عشق بینشون خیلی قشنگ و پر چالشه که کتاب رو جذاب میکنه 
اینکه چجوری نویسنده تونسته بود من رو غرق در اتفاقات هیجان انگیز کتاب بکنه برام واقعا عجیب و باارزش بود 
و با تمام وجود این کتاب رو پیشنهاد میکنم چون جدا از اتفاقات هیجان انگیز و چالش برانگیزی که برای پیدین و کای اتفاق می‌افتاد ، فضاسازی کتاب واقعا فوق العاده بود 
ولی خب این کتاب مثل دو کتاب قبلی من رو نتونست جذب بکنه و کیت ...
من هنوز نمیتونم اتفاقی که برای کیت افتاد رو هضم بکنم چون واقعا لیاقتش این نبود ... هر چقدر هم که لازم بود این اتفاقات بیوفته باز کیت لیاقتش بیشتری از این سرنوشت بود 
و خب وسط های کتاب آدم حس میکرد که کتاب الکی داره کش پیدا میکنه و روند داستان میتونست سریع تر پیش بره 
خب عمیقا ناراحتم که پیدین و کای در این کتاب تموم شدن (من هنوز با کای وداع نکردم :) ) 
امیدوارم بتونم کار های دیگه خانم روبرتز رو بخونم 🙂
      

24

لیلیان

لیلیان

1403/12/29

        وای بر من ... اینقدر این کتاب قشنگ بود که فقط همین رو میتونم بگم 
از زیبایی جلدش که بگذریم ، از زیبایی آستر بدرقه بگذریم ، از زیبایی نقشه هم بگذریم و برسیم به داستان 
اوایل داستان بدک نبود واقعا ، راستش خیلی رغبت نمیکردم که ادامه بدم و برای ادامه دودل بودم ولی بلاخره بعد یک ماه کلنجار خوندمش و ... هیچی نمیتونم بگم 
از وسطای داستان جذابیتاش کم کم برای من آشکار شد 
خب کای که از همون اول شروع کرده بود به لاس زدن و انمیز تو لاورز بودن داستان کاملا مشخص بود ولی پایانش کاملا غیرمنتظره بود 
به شدت از بلر بدم میاد و به همون میزان عاشق آدنا هستم
خیلی جاها بود که ذوق کردم و اشک ریختم و قهقهه زدم و دقیقا برای همین عاشق این کتاب شدم 
یه جورایی  وایب خردم کن و hunger games رو میداد ولی من از آرون هم بیشتر عاشق کای شدم و واقعا نمیدونم چرا 
ولی میتونم بگم این مجموعه ، مجموعه موردعلاقمه (مدیونید فکر کنید تازه جلد دوم رو شروع کردم) 
و منتظر جلد سوم نشسته‌ام به در نگاه میکنم 
ولی صادقانه بگم لیاقت ۵۳۰ هزار تومن رو داشت ... پس بخونید و لذت ببرید :))
      

34

لیلیان

لیلیان

1403/10/18

10

لیلیان

لیلیان

1403/8/30

        قصر آبی واقعا مثل اسمش رویایی بود
وای از ولنسی ... اوایل کتاب اینقدر برای ولنسی ناراحت بودم که می‌تونستم براش زار زار گریه کنم ... بعد از یه مدتی انگار متوجه شدم که مرگ بهترین راه چارست برای افرادی که مثل ولنسی زندگی کردند ... بی روح ، خسته ، پرحسرت 
و بارنی بسیار عیاش نشون داده شده بود که خب متاسفانه اینطور نبود و خب شاید خانم مود مونتگمری خودش خواسته بود اینجوری بارنی رو نشون بده ... اما خب شخصیت بارنی خیلی جالب بود و کتاب رو هم جالب کرده بود 
شوکی که خیلی یهویی در آخر وارد شد هم خوب بود هم بد ... هضم اون همه اتفاق تو چند ساعت واقعا سخت بود اما خب همین بهانه بود برای ولنسی ؛ پس نمیشه خرده گرفت 
و در آخر...حال و هوای کتاب اینقدر قشنگ و زیبا بود مخصوصا در اواسط کتاب که آدم باورش نمیشد یه کتاب بتونه اینقدر زیبا باشه 
خانم مود مونتگمری با توصیفات فوق العاده وسیعش کتاب رو کمی ، فقط کمی خسته کننده کرده بود اما خب اگر به همین توصیفات دقت کنی خودت رو یدفعه داخل جنگل ها ″حاشیه″ میبینی پس باز هم نمیشه عیب چندانی روی کتاب گذاشت 
پس این کتاب جز یکی دوتا اشکال که از یه نقطه هم شاید کوچیکتر باشن مشکلی نداشت ... بلکه کتابی فوق العاده ، با توصیفاتی شیرین بود و چه مفهوم زیبایی داشت :) 
مشتاقانه منتظر خوندن بقیه کتاب های خانم مود مونتگمری هستمم :)))
      

10

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.