برعکس جلد اول(! 
پر ار تنش و کشمکش هایی که نفس رو توی سینه ادم حبس میکنه! 
هم نام پایانی عالی برای فابل بود🎀🥹
        

          کتاب فیبل و همنام 
بهترین دوجلدی بود که تاالان خوندم 
حسی هایی که بهم منتقل میکرد ، لایروبی ، دریا ، تجارت  خیلی جالب  و لذت بخش بودن .
معما هایی که توش حل میشد ، راز هایی که توش برملا میشد خیلی خوب بود 
در کل اگه این کتاب رو بخونید عاشقش میشید.
        

          دو جلدی فیبل و همنام ؛ 
یادداشت ممکنه حاوی اسپویل باشه , اگر قصد خوندن دارید این یادداشت رو نخونید ✨


اول از همه باید بگم : نویسنده عاشقتم 😭🙏🏻 هیچ کس رو توی داستان نکشت « البته از آدم های خوب » . آقا من از دو جلدی این انتظارو نداشتم ولی مثل اینکه یه جلد فرعی به نام قدیس هم هست , اولش از قدیس خوشم نمیومد چون فیبل رو نباید تو جوال ولش میکرد ولی بعد خواننده می‌فهمه که چرا قدیس اینکارو کرده . 

یه تصویر خوبی از کلاو تو ذهنش داشت که دقیقا آخر جلد اول اون تصویر خوب از ذهنش پاک شد و منم دیگه ازش خوشم نیومد 🙏🏻.
ترجمه نشر آذرباد , خانم اطلسی خرامانی , عالییی بود بود , خیلی روان و خوش خوان شده بود , اینو در حالی میگم که چند صفحه پی دی اف ترجمه مجازی رو خوندم و داشتم خودمو شکنجه میدادم 💀 ( با احترام به کسایی که ترجمه نشر مجازی رو دوست داشتن , صرفا این فقط نظر منه. ) 


یه چیزی اذیتم میکرد این بود که همه از فیبل خوششون نمیومد , و وست هم توی مری گولد « نمیدونم توی جلد اول بود یا دوم ولی » به اعضای مری گولد داشت زور می‌گفت که : آره باید بریم مجمع الجزایر یوری و این حرفا , و فقط داشت باعث خشمی میشد که همه نسبت به فیبل پیدا میکردن .

سر اینکه اسم کتاب «فیبل» باشه یا «فابل» فکر کردم , و حقیقتا جفتش درسته 😭💀 . چون Fable نوشته شده و هر دو جور میشه خوندش ولی من با تلفظ فیبل بیشتر حال میکنم 🦦

در کل اگر به دریا , کشتی های قدیمی و تجارت و سنگ شناسی علاقه دارید این دوگانه رو از دست ندید . 

« یه نکته , اگر با پایان باز مشکل دارید و نمی‌تونید طاقت بیارید , از نظر آذرباد این کتاب رو بخونید , دو جلد ترجمه شده و پایان جلد دو اصلااا باز نیست » 🩵
« این کتاب نهمین کتابیه که توی مرداد تموم کردم 🤭 »
        

          همه چیز راجب این کتاب شدیدا سطحی و غیرقابل لمس بود تقریبا کل کتاب را منتظر بودم که داستان شروع شود و غرق شوم در دنیایی تازه که خب این اتفاق به شکلی که انتظار می‌رفت نیفتاد
شخصا فکر میکنم دنیایی که آدرین یانگ خلق کرده فضای زیادی برای مانور دادن ندارد و هرچقدر هم این خانم داستان پشت داستان بنویسد هیچ کدام ارزش چندان بالایی نخواهند داشت
تنها چیزی که کمی نظرم را جلب  کرد پیچشی در پایان کتاب بود 

        

          و دوجلدی فیبل هم به پایان رسید 
جلد اول رو نسبت به جلد دوم بیشتر دوست داشتم به نظرم توی این جلد داستان رو خیلی کش میدادن و اتفاق هیجانی یا اتفاق خاصی نمی‌افتاد البته هر کسی نظر خودش رو داره 
(بعد مدت ها وقت کردم تمومش کنم😭)
        

          خب خب . جلد دوم فابل با نام "همنام" هم به پایان رسید . 
من به شخصه بیشتر از جلد اول از این جلد خوشم اومد و خب نسبت به جلد اول کشش بیشتری داشت . جذابیت بیشتر  ، پیچیدگی بیشتر ، هیجان بیشتر ، صحنه های بیشتر 😁 که در نتیجه ی سانسور های بیشتر هم میشه ( البته سانسور ها جوری بود که متوجه داستان می شدی ) 
در گل همچی عالی بود و من کاملا راضی بودم .
فقط ایکاش تصویر پردازی بهتر بود ( البته حدس میزنم بخاطر ترجمه باشه به همین دلیل از امتیاز کم نکردم ) 
در کل به نظرم ارزش خریدن و خواندن داره . بخرید . بخونید . لذت ببرید . 

پ.ن : این کتاب جلد سوم که فرعی هست هم داره به اسن سینت از نشر شیر محمدی منتشر شده که از زبان مادر و پدر فابل هست که میتونیم گذشتشون رو بخونیم . 
        

          وای بر من.
یکی از بهترین دو جلدی هایی بود که تو عمرم خونده بودم
داستانش،روندش،شخصیتاش،فضاش..همچیش خیلیییی قشنگ بود.
صد البته من یکم وسطای این جلد احساس دپرس بودن می‌کرد چون فضا یهو خیلی تاریک میشد،یهو دلم میخواست خودمو بکوبم تو‌‌..دیوار،ولی خب،عوضش صحنه های گیلیلی  و اکلیلی و همینطور هیجان بیشتری نسبت به جلد اول داشت.
اصلا بهش که فکر میکنم تو دلم پر از اکلیلی میشه و دلم میخواد جیغ بکشم.
همیشه قراره تو قلبم بمونه،اون آخرا همش خدا خدا میکردم دیرتر تموم شه،اصلا دلم نمیخواد از دنیای قشنگش دل بکنم(:
فوق‌العاده بود..عاشقشم،خیلی خوشحالم که خوندمش
        

          جلد اول رو از نشر کتاب مجازی خوندم و از اونجایی که جای حساس تموم شد نمی تونستم منتظر بمونم تا جلد دومش چاپ شه. بنابر این از دوستم که جلد دوم رو از نشر آذرباد داشت قرض گرفتم و خوندمش. و باید بگم این جلد محشر بود. 
از اواسط کتاب به بعد، داستان غیر قابل پیش بینی شد و اصلا نمیشد یک لحظه کتاب رو زمین گذاشت. 
اگر بخوام کمی هم از نشرش بگم باید به ترجمه روون و عالی مترجم اشاره کنم که واقعا داستان رو چشم گیر تر می کرد. هر دو نشر هم عالی کتاب رو به چاپ رسونده بودن و سانسورشون کم و به یک اندازه بود. اما اگه بخوام از نظر چاپی بگم به نظرم نشر کتاب مجازی چاپ با کیفیت تری داشت چون اشتباه تایپی یا کم رنگی و پر رنگی بیش از حد متن توی صفحات نداشت. و اینکه تلفظ اسم ها توی دو نشر کمی فرق داشت. اما به طور کلی هر دو نشر عالی بودن و فرقی نداره از کدوم بخونید. 
و شخصا به فانتزی خون ها این مجموعه دو جلدی رو پیشنهاد می کنم:) 
        

          «و بالاخره دو جلدی فابل تموم شد . اصلا تصور نمی‌کردم همچین داستان زیبایی داشته باشه . کلا تو این جلد یا از بدبختی هایی که سر شخصیت ها میومد عصبانی بودم یا از اتفاقاتی که می‌افتاد شوکه می‌شدم. توی هیچ کتابی به اندازه این کتاب این همه از وقایع ش شوکه و متعجب نشده بودم!»
        

          خب بلاخره تونستم این کتاب رو تموم کنم 
راستش با توجه به جلد اول این دو جلدی انتظارات بیشتری داشتم 
همنام واقعا امیدم رو ناامید کرد و خیلی با خودم کلنجار رفتم تا بتونم این کتاب رو تموم کنم 
نمیدونم دلیل این همه افت چی هست ولی کاش حداقل این کتاب هم به زیبایی فیبل بود 
برعکس فیبل من خیلی نتونستم صحنه های این کتاب رو تجسم کنم و خب همه میدونیم که زیبایی کتاب های فانتزی به تجسم دنیای فوق العادشون هست و این یکی از نقاط ضعف اصلی این کتاب بود 
فقط کاش داستان تو همون جلد اول تموم میشد و خواننده اینقدر ناامید نمیشد ... 
        

          (🇺🇸)کتاب خوبی بود، چه از لحاظ روند داستانی چه از لحاظ شخصیت و پردازی و.... مخصوصا ترجمه ی کتاب که واقعا خوب بود.
این جلد رو به اندازه ی جلد قبلی دوست نداشتم ولی باز هم ارزش خوندن داشت.
درکل از خوندنش لذت بردم ولی این هم بگم که کتابی نبود که دوباره بخوام بخونمش، بعضی جاها از داستان خسته میشدم.
        

          زیبا بود...
پایان خوبی برای جلد اول بود:)
پیشنهاد می کنم اگه جلد اولو دوست داشتین از دستش ندین🌱✨
        

          کتاب خیلییی قشنگی بود،یعنی از خوبی این کتاب هرچی بگم کم گفتم جوریه که نمیتونم وصفش کنم.
اما این کتاب برای کسایی که ژانر دریایی دوست دارن خیلی کتاب خوبیه.
        

          این جلد رو یکم کمتر جلد اول دوست داشتم..یکی از دلایلش شاید اینه که جلد اول رو صوتی گوش دادم و این جلد رو کتابش رو خوندم و هر کدوم اینا یه حس جداگانه ای رو در آدم به وجود میاره...
برای من یک سوم اول کتاب  تقریبا حوصله سر بر بود ولی خب هر چی جلوتر می‌رفت بهتر شد.
(چرا عاشقانش برای من باعث اکلیلی شدنم نمیشد؟شاید خیلی دارم بزرگ میشم🫠)
در کل ارزش خوندن داره و خوشحالم که پایانش باز نبود😀✊🏻


        

          این جلدم تموم شد و مطمعنم که دلم برای این مجموعه تنگ میشه!😭
بالاخره متوجه اسم کتاب شدم و این برام لذت بخشه!❤️‍🔥
پلات توییست این جلد خیلی بهتر بود و یه جاهاییش حدس میزدم و درست از اب درمی اومد و خوشم اومد.اما فیبل یذره...چجوری بگم انگار فقط به فکر خودش بود و دیر متوجه عواقب کاری که کرده میشد.سر یجاهاییش وست اعصابم رو خرد میکرد ولی رفتارش دوباره درست شد.پایانش همون پایان خوشی بود که همه میخواستن ولی میتونست قشنگ تر تموم بشه که متوجه بشم قدیس رابطش با فیبل چجوری شد چون برام یذره نامفهوم بود.
درکل تمام اتفاقات این کتاب برام مثل یه خاطره میشه و دلم برای قدیس و اعضای مری گلد تنگ میشه.🥺
نمک،دریا،کشتی سه چیز که دلم میخواد دوباره تجربش کنم✨
به امید خوندن دوباره...🥲
        

          این جلد هیجان انگیز بود و ماجراجویی زیبایی داشت✨️🩵
واقعا انتظارش رو نداشتم که فیبل مادربزرگ داشته باشه اونم کی؟😱
ای کاش ادامه تر بود بنظرم این مجموعه زیبا حق  ادامه داشت💖🍃
        

          جلد دوم بنظرم خیلی قشنگ‌تر از جلد اول بود، ماجراجویی بیشتری داشت... عشق و محبت توش بیشتر دیده می‌شد و اتفاقات غیرمنتظره و جالب‌تری داشت.

یه نکته‌ای که در طی داستان دوست داشتم این بود که بنظرم یکم کلیشه شکنی داشت درباره‌ی قدرت‌های عالی شخصیت‌های اصلی، فیبل کارهای عجیب و غریبی نمی‌کرد، از پس هر کاری برنمیومد و حتی یه جاهایی حسابی کار رو خراب می‌کرد و به کمک بقیه نیاز داشت و این داستان رو تا حدودی واقع گرایانه کرد.

پ.ن: تو این جلد از وست راضی بودم😂
        

          با مجموعه هم‌نام وارد یه دنیای فانتزی و قشنگ و البته متفاوت میشیم. بوی دریا، صدای موج ها، درخشش جواهرها و بازتاب نور آفتاب روی آب های کم عمق؛ همه‌ی این‌ها به طوری واقعی بودن که امکان نداشت خودت رو روی مریگولد و جزوی از خدمه نبینی.
تو جلد دوم بیشتر سینت رو شناختم و واقعا شخصیت خیلی دلپذیری داره، کسی که حاضر شد حتی تو چشم دخترش نقش آدم بده رو بازی کنه و چیزی نگه درحالی‌که عاشق دخترشه و فقط به خاطر دخترش همه این کارها رو انجام میده و حتی حاضره تمام زندگیش-تجارتش-رو برای دخترش کنار بذاره واقعا تحسین برانگیزه
 خیلی مشتاقم بیشتر از داستان سینت و ایزولدا بدونم و باید منتظر جلدهای بعدی بمونم.
درکل با تمام زیبایی های جلد اول، جلد دوم چند برابر جذاب تر و داستان گسترده تر بود. و برای همه‌ی این‌ها نویسنده یقینا لایق تحسین و ستایش هست. 
        

          به نام خدای آبی اقیانوس ها:)
کتاب هم نام جلد دوم کتاب فابل نوشته آدرین یانگ: 
داستان از ادامه کتاب فابل شروع شد، اونجا که زولا، فابل رو دزدید و فابل کلاو رو اونجا میبینه. کلاو دوست بچگی فابل و همچنین دوست پدرش بوده و فابل باورش نمیشه که کلاو اینجا باشه. اما حقایق یکی پس از دیگری روشن میشه و فابل میفهمه که هالند، مادر بزرگش دنبالش بوده است.
از اون طرف وست و کشتی مریگلد و خدمه ش، نگران فابل هستن و برای پیدا کردن فابل، همه کشتی ها رو آتیش میزنن؛ و ممکنه برای همین به دردسر شدیدی بیفتن. (شاید اینجا جایی بود که واقعا عاشق وست شدم!😊🥺)
یعنی الان چه اتفاقاتی در انتظار فابل هستن؟ وست به دردسر میوفته؟ هالند با فابل چیکار داره؟ و ادامه داستان، چجوری قراره پیش بره؟؟

این جلد رو من خیلی بیشتر از جلد اولش دوست داشتم؛ و امتیازم به کتاب پنج از پنج بود. واقعا کتاب زیبایی بود.

انگار توی هر صفحه یه اتفاق جدید و هیجان انگیز انتظارت رو می کشه؛ و تو نمی تونی برای خوندن ادامه داستان و تموم کردن کتاب صبر کنی. این باعث شد که من کتاب رو خیلی زود تموم کنم و عاشقش بشم!

فابل : دختری قوی و شجاع هست که تو دل مشکل ها افتاده؛ و میفهمه که از نصف جریان ها و اتفاق ها بی خبرا و تازه یک مادربزرگ هم داشته! 

و وست : نگران فابل هست و واقعا دوستش داره و حاضره برای نجات دادن و پیدا کردنش، هر خطری  رو به جون بخره. و از مردی قوی و شجاع که مشکلات زیادی رو گذرانده تا  به اینجا رسیده، انتظار چیز های زیادی رو باید داشته باشیم.

وست این جلد علاقه شدید خودش رو به فابل، خیلی بیشتر از جلد قبل نشون داد؛ و من تو این جلد واقعا عاشقش شدم، بی نظیر و شگفت انگیز بود!🥺😢

در کل اگر از کتاب فابل خوشتون اومده، حتما حتما این جلد رو بخونین. عاشقش میشین و با هر لحظه ش، بیشتر دچار هیجان و کنجکاوی برای ادامه ش میشین. توصیه میکنم حتما بخونیدش!☺️

و فقط، افسوس میخورم که خودم اونجا نیستم؛ روی امواج آبی دریا، تو کشتی مریگلد، کنار وست، ویلا و بقیه خدمه، ماجراجویی ها و هیجان های فراوان، نقشه ها و اتفاقات بی نظیر که هر لحظه ش نفست رو بند میاره، راز ها و جریان هایی که پنهان شدن و منتظر کشف شدن هستن، و حس خوب و دلنشین عشق و پیروزی! 

کاش من هم اونجا بودم؛ اما فقط در قالب کتاب و این کلمات میتونم به اونجا سر بزنم. تجربه بی نظیری بود.❤😊
        

          هنوز هم میگم تنها دلیل خوندن این کتاب برای من، فضای داستان بودش و کنجکاوی راجب قدیس و ایزولد. نمی‌دونم زدن این حرف درسته یا نه ولی حس می‌کنم نویسنده این ایده‌ی خفن رو حیف و میل کرده و می‌تونست خیلی گسترده‌تر، عمیق‌تر، با حس‌آمیزی قوی‌تر بنویسش... اون حس کنجکاوی و هیجان، شوک اطلاعات جدید و فهمیدن راز‌ها به اندازه نبود!