یه لحظه تصور کنید...یه تماس دارید از یه شماره عجیب غریب و وقتی جواب میدید میگه که "متاسفم ولی تو امروز میمیری"
خب اون روز چیکار میکنید؟ اگه خودم بودم میرفتم سراغ کارهایی که میخواستم انجام بدم ولی ندادم؛ تا اینجوری لحظه اخر دیگه حسرتش برام نمونه
این برای متیو و روف هم صدق میکنه
اونها از توی فضای مجازی باهم اشنا شدن و باهم کارهایی کردن که کل عمرشون ازش هراس داشتن و ...
از زاویه دید هر کاراکتر یا همون شخصیت یه چپتر نوشته شده بود که از نظر من خیلیی خوب بود
من یه ستاره کمتر دادم چون یه بخش هاییش زیادی کشش داده شده بود و ادم همش دلش میخواست بزنه چند صفحه جلوتر
ولی درکل خیلی دوستش دارم و جز کتاب های مورد علاقم شد
🔵چند خط زیر اسپویله:
د اخهه متیو جان چیمیشد اون چایی لعنتی رو درست نمیکردی😭
هنوز که بهش فکر میکنم بغضم میگیره