کتاب فانتزی و کوتاه قشنگی بود .از خلاقیت نویسندش خیلی خوشم اومد اون کتابخونه و کتاب هایی که ساخته بود خیلی برام جدید و جذاب بود .
      

        اولین کتابی بود که از این نویسنده میخوندم با سبکش اصلا آشنا نبودم و این کتاب حسابی شوکم کرد . 
      

        داستان این جلد  نسبت به کتابای قبلی بهتر بود . کتاب اول و دوم هر فصل یه داستان جداگانه بود جلد سه هم تقریبا همینطور بود ولی خب باز یکمی فصل ها بهم مربوط بودن تو جلد چهار دیگه فصل ها کاملا بهم مربوط اند . درکل داستان ویچر واقعا جالبه ماجراجوریانه و اکشن و عاشقانه و ترسناک و میشه گفت همه ی ژانر ها رو داره ولی بزرگترین مشکلی که این مجموعه داره اینه که قلم نویسنده اصلا جالب نیست اصلاا همه چیز رو خیلی سریع شرح داده از خیلی چیزا همینطوری رد شده جایی که باید توضیح بیشتری میداد که داستان برای آدم جا بیافته خیلی سرسری رد شده . مثلا تو این کتاب چهارم اکثرا تو جنگ و جدال بسر میبرند ولی متاسفانه نویسنده بجای اینکه بیاد جنگو تعریف کنه یهویی از اون زمان میپره میره رو چند وقت بعد و اتفاقات اون جنگ رو به صورت خاطره یا گفت و گو تعریف میکنه که واقعا بی مزه اس و از جذابیت داستان کم میشه ؛ تو جلد اول ، دوم با خودم میگفتم خب چون هر فصل یک ماجرای جداگانه ای هست اوکیه ولی توی جلد چهارم که پر از اتفاقات مختلفه همچنان همون وضعه . حالا جدا از عیب و ایراد هایی که گفتم من این جلد رو دوست داشتم مخصوصا  آخراشو داستان میره به سمت سوی اکیپ دوستی و سفر و ماجراجویی که از اینطور داستانا خوشم میاد. امیدوارم جلد های بعدی بهتر باشند .
      

        صد سال تنهایی برام یه کتابی بود که همراه شخصیت هاش زندگی کردم انگار که در تمام داستان من هم مثل یک روح توی شهر و خونشون حضور داشتم و در جریان تمام اتفاقات بودم .
نمیدونم چرا اولش انقدر نسبت به این کتاب گارد داشتم و شروع کردن برام سخت بود ولی حالا که تموم شده از ناراحتم .😢
      

        خیلی کتابش خیلی حس خوبی بهم داد یه حس و حال جادوییه ولی اون جادویی که داشت با  کتاب های دیگه ی جادویی (هری پاتر، ارباب حلقه و ...) که خونده بودم متفاوت بود حس جادویش یطوری بود انگار که مدت هاست دنبال همچین جادویی می گشتم و الان پیداش کردم و حالا که تموم شده ناراحتم ولی حقیقتا کتابش کلی مشکل داشت یکیش اینکه که نویسنده نتونسته خیلی خوب شخصیت ها رو توصیف کنه و وقت کمی برای توصیف فضای داستان گذاشته کلا همه چیو سرسری نوشته میتونست وقت بیشتری بزاره با اینکه خیلیا میگن داستانش کلیشه ایه بنظر من نبود ... داستانش برام جدید بود  در کل وقتی این کتابو میخوندم خیلی حال خوبی بهم میداد این از اون کتاب های فانتزی آبکی بود که دوسش دارم
      

        این کتابو در عرض 5 روز خوندم حقیقتا اوایل داستان فقط روزی 20 صفحه میخوندم که روز های چالش رو از دست ندم ولی بعد از 50 صفحه داستان جذاب شد و بعد از 60 صفحه افتاد رو سراشیبی و امروز کلا نشسته بودم سرش  و تمومش کردم . ناراحتم که  زودتر این کتابو پیدا نکرده بودم و بیشتر از این ناراحتم که چرا حالا که پیداش کردم اتقدر زود تمومش کردم و عجله به خرج دادم باید آروم آروم میخوندم . ولی در آینده این کتابو تهیه میکنم و هر بار دلتنگش شدم میخونمش .(  این کتاب برای  عمومه   و فکر کنم نسخه ی کمیابش هم باشه چون چاپش برای سال 77 هستش و قدیمیه) 
در کل من این کتابو خیلی دوست داشتم (شاید چون تا حدودی با شخصیت زن داستان همزاد پنداری میکردم) و هر وقت بخوام به کسی کتاب عاشقانه ی ایرانی معرفی کنم این کتاب رو حتما تو لیست قرارش میدم.
پ.ن این دومین کتابی بود که سرش کلی گریه کردم و ضجه زدم (اولیش شب های روشن بود)
      

        یه کتاب رمان کوتاه فلسفی مفید پر از جملات زیبا و تامل بر انگیز . (منم که عاشق کتابایی که جمله های قشنگ دارند، حسابی لذت بردم😍)
      

        کتابی مفید و عمیق در حوضه طراحی صنعتی ولی متاسفانه ترجمه ی خوبی نداشت و جملات واضح نبودن که خوندن رو واقعا کسل کننده میکرد و برای من چند ماهی طول کشید تا تمومش کنم
      

        اولین جلد از مجموعه ارباب حلقه ها رو تازه تمومش کردم و خدای من نمیدونم در وصف این کتاب چی بگم البته تو این کتاب بیشتر درحال سفر بودن و اتفاقات هیجان انگیز خیلی کم پیش میومد ولی داستان پر از توصیفات جذاب از فضا و مکان و شخصیت های مختلف بود که عاشقش شدم خیلی دوست داشتنی بود . تالکین با این همه توصیفات دقیق و پر جزئیاتش منو حسابی تو دنیای ارباب حلقه ها غرق کرد و در تمام لحظات کتاب خوندن خودم رو در کنار و جزوی از یاران حلقه حساب میکردم و احساس غم ، شادی ، ترس و ناراحتی  شخصیت رو حس میکردم 
      

        خب این کتاب هم به خوبی و خوشی تموم شد .
 این کتاب پر از حس های خوب و قشنگ بود 🥰
 یه جاهایی از داستان حس میکردم داستان قراره غمگین تموم بشه ولی پایان شادی داشت ولی خب یه ناراحتی خاصی هم در پایان داستان حس میشد که لعنتی اشکمو در اورد . 
بعد ها بازم سراغ این کتاب میام و میخونمش و به همه معرفیش میکنم🥹
پ.ن ممنونم از داداشم بخاطر هدیه همچین کتاب دوست داشتنی ای🥰
      

        چرا همه عالم هستی یک مسجد بزرگ نباشد ؟ و چرا آسمان نیلگون که بر فراز آن افراشته شده گنبد شکوهمند و پر جلال آن نباشد ؟ آیا عالم هستی چیزی کم تر از مسجد است ؟ولی من حس مسلمانان را درک و با آنان همدلی میکنم . آن ها این گونه به خدا نزدیک می شوند."123"
پ.ن من وقتی زیر آسمون هستم به خدا نزدیک تر میشم .
      

        دومین کتاب از اگاتا کریستی به خوبی و خوشی تموم شد .
حدس زدن قاتل تو این کتاب حتی از نوشابه با سیانور هم سخت تر بود اونجا تعداد افراد مضون کم بود ولی تو این کتاب یک روستا مضنون بودن و خب مثل همیشه که کتاب جنایی میخوندم نتونستم درست حدس بزنم که قاتل کیه و خب همینه که باعث  میشه داستان برام جذاب تر بشه .😁
      

        بالاخره بعد از یک ماه و نیم تموم شد🥹 از خوبی این کتاب هرچی بگم کم گفتم . اولای کتاب درباره یسری آدم های معمولی با اتفاقات روزمره بود ولی یهو وسطای داستان دیدم که کِی به اینجاها کشید یهو از داستان عادی معمولی تبدیل شد به داستانی پر از درد و رنج و تو 200 صفحه ی اخر داستان رسید به اوج خودش (و اونجا ها دیگه اشکم در اومد ) و کم کم دوباره برگشت به همون روال قبلی به همون داستان لطیف اولیه ولی با یه غم خاصی پیش میرفت اما در نهایت داستان به خوبی و شوخی به اتمام رسید .
در درکل با اینکه اولش خوشم نیومده بود و برام کسل کننده بود ولی من این کتاب دوست دارم چون نویسنده خیلی خوب تونست منو با شادی و غم ها و احساسات مختلف شخصیت ها همراه کنه و با توصیف های جذابی که از فضا داشت تونست منو در کتاب غرق کنه . 
(ممنونم از عموم که همچین کتاب خوبی رو بهم معرفی کردند🥰)
      

        وقتی داستانی غم‌انگیز  می‌ خونم ، همزمان که اندوهگین می‌شم و بغض می‌کنم  از داستان لذت میبرم . هنوز این کتاب تموم نشده ولی من همین الان انتخاب کردم که بین این 3 جلد ، جلد سوم مورد علاقه ی منه . 
البته دلیل دیگه ای که کتاب سوم رو بشتر دوست دارم اینه که در این کتاب شخصیت ها رشد کردن و همسن و سال خودم اند و  باهاشون همزاد پنداری بیشتری میکنم .
      

        نمیدانم بخشیدن مردم اصلا فایده ای دارد یا نه . چرا ، دارد . حداقل خیال خودت راحت می شود .( جمله ای از کتاب)