معرفی کتاب ترغیب اثر جین آستین مترجم ثمین نبی پور

ترغیب

ترغیب

جین آستین و 1 نفر دیگر
3.7
109 نفر |
33 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

237

خواهم خواند

146

ناشر
افق
شابک
9786223320279
تعداد صفحات
464
تاریخ انتشار
_

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        "سر والتر الیوت "در این داستان، به سبب موقعیت و ثروت خویش، شخصیتی است مغرور و خودبین که به هر کس اجازه نمی دهد با دخترانش  ازدواج بکند" .آنه "دختر دوم الیوت شخصیتی است خوش قلب، عاطفی و صادق  که از توجه و محبت پدر محروم است .او عاشق مردی است به نام کاپیتان  "ونت ورث "که ثروت چندانی ندارد ;از این رو پدر او را لایق خانواده خود  نمی داند، کاپیتان پس از مخالفت پدر آنه، هفت سال تمام را با کار و تلاش  سپری می کند و عاقبت با ثروتی هنگفت باز می گردد و با آنه که کاملا به او  وفادار مانده ازدواج می کند .
      

لیست‌های مرتبط به ترغیب

پست‌های مرتبط به ترغیب

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

7

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          من تا حالا کتابی از جین آستین نخونده بودم و این اولین اثری بود که ازش خوندم . نزدیک ترین تجربه ام از آثار جین  تا قبل از  این، دیدن فیلم غرور و تعصب بود. که خب خیلی هم ناراحتم از این که  با فاش شدن داستان برام، دیگه نمی تونم اون طور که باید از کتابش لذت ببرم . فعلا منتظرم که چند سال بگذره شاید فیلم یادم رفت و تونستم کتاب رو با لذت بخونم . در این مواقع واقعا فراموشی نعمتی ست . و اما ترغیب ! در کم تر از یک روز خواندمش. و خدای من ! چه قلمی داره جین آستین ! چه دیالوگ های نابی می نویسه ! اما  اون ها رو ارزان در اختیارت نمی‌ذاره ، تو رو می کشونه دنبال خودش ، تشنه ات می کنه برای دیالوگ ها ، نگاه ها . چندین و چند صفحه جان به لب و کشان کشان میری جلو تا می‌رسی اون جایی که باید و وقتی رسیدی مکث می کنی . چون از فرط هیجان نمی تونی بخونی .چون می دونی که قراره قلبت از شور و شوق دریده بشه . می خواهی که با تمام جان بخونی تا همه لذتش رو ببلعی.


پ.ن : وی بعد از این که بسی عاشق کتاب شده بود (به روی خود نمی آورد که روی فردریک کراش زده است🌚)رفت که فیلم اش را ببینید . اما هر لحظه با دیالوگ معروف فیبی « اووووه مااااای آییییز، مااااااای آآآیز » جیغ می کشید .
بله دوستان ! آخه این چه فیلمیه که این ها ساختند ؟! سوالی که به وجود میاد اینه که قصدشون ساختن فیلم از آثار جین آستین بوده یا لرزاندن جین آستین در گور؟!! فکر می کنم عوامل فیلم با خودشون گفتند خب بیاید شخصیت های داستان رو دقیقا متضاد شخصیت خودشون بسازیم ببینیم چی میشه !! در غیر این صورت هیچ منطقی پشت این فیلمی که ساختند وجود نداره.
        

30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          به‌نظرم «ترغیب» بهترین رمان جین آستین است و نهایت پختگی‌اش در نویسندگی رو خیلی خوب نشون می‌ده. بااینکه احتمالاً به‌خاطر احساسات نوستالژیک نوجوانی «غرور و تعصب» همیشه محبوب‌ترین رمانش برام می‌مونه، ولی «ترغیب» داستان عمیق‌تری داره. در «ترغیب» جین آستین برای اولین بار شخصیتی رو وارد داستانش می‌کنه که آدمی اشراف‌زاده نیست که به‌واسطهٔ خانواده‌ای که درونش به دنیا اومده ثروتمند باشه و متعلق به طبقهٔ بالای جامعه؛ بلکه دریانوردی است که گرچه در ابتدا وضع مالی خوبی ندارد و به همین دلیل از طبقهٔ مرفه جامعه طرد می‌شود، اما با کار و تلاش فردی بعد از گذشت چند سال به چنان مرتبه‌ای می‌رسد که از سوی همان کسانی مورد تأیید قرار می‌گیرد که روزی طردش کرده بودند. در کتاب‌های دیگر آستین مردان اگر هم شغلی جز زمین‌داری داشته باشند، کشیش‌اند. این تنها کتابی است که در آن با گروهی از افراد که شغلی به معنای امروزی دارند مواجهه‌ایم. آن هم نه هر شغلی؛ دریانوردی. به‌نظرم انتخاب این شغل هم هوشمندانه بوده چون شغلی است که شاید در روزگار آستین تجسم رهایی و آزادی بوده؛ دریانوردان افرادی بودند که می‌توانستند سوار بر کشتی‌هایشان به هر کجا که دوست دارند سفر کنند و در دل دریاهای ناشناخته از همهٔ محدودیت‌های خشکی رها و آزاد باشند. خود دریا به‌نظرم عنصر مهمی در «ترغیب» است. صحنه‌های زیادی در کنار دریا سپری می‌شوند و به‌نظرم دریا نماد تمام آرزوهایی است که آستین به‌عنوان یک زن نویسنده در آن دوران که زنان به‌هیچ‌وجه به‌رسیمت شناخته نمی‌شدند در سر می‌پرورانده. شاید آستین اگر مرد بود دریانورد می‌شد؛ کسی که به محدودیت‌ها پشت می‌کند و با شجاعت به دل ناشناخته‌ها می‌رود و حاضر است از صفر روی پای خودش بایستد و زندگی‌اش را بسازد. به‌خاطر تمام این دلایل و البته عشق زیبا و بالغانه‌ای که میان ان الیوت و کاپیتان ونتورث شکل گرفته و در طول داستان رشد می‌کند به‌نظرم «ترغیب» بهترین داستان جین آستین است. شیوهٔ به‌تصویر کشیدن روابط انسانی و پیچیدگی‌ها و ظرافت‌هاش هم در این کتاب خیلی ماهرانه و دقیقه و برای همین برای مخاطب امروزی هم‌چنان ملموسه. 
در نهایت به‌نظرم کتاب‌های آستین به دو دسته تقسیم می‌شن. «عقل و احساس»، «غرور و تعصب» و «اما» که «غرور و تعصب» بهترین‌شونه و «منسفیلد پارک»، «ترغیب» و «نورثنگرابی» که به‌نظرم «ترغیب» بهتره و «منسفیلدپارک» متفاوت‌تر.
        

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ترغیب را صوتی گوش دادم. داستان حول دختری است که اصل و نسب بالایی دارد و پدر و خواهر بزرگترش خیلی به این اصل و نسب می‌نازند و به همین دلیل چند سال قبل نامزدی دختر را با جوانی خوب اما از نسب و دارایی پایین‌تر بهم زده اند.
حالا جین آستن ما را به دل ماجراهای آشنایی‌اش با افراد جدید و روابط خویشاوندی می‌کشاند و در حین بحث درباره‌ی عنوان و دارایی و برازندگی و شباهت/تفاوت آدم‌های دیگر باهم، نظر خودش را در لفافه و در قالب شخصیت دختر داستان "آن" عرضه می‌کند. 
اگر سطحی نگاه کنیم یک داستان پر از ازدواج و جدایی و حرف‌های خاله‌زنکی و بالیدن‌های بیهوده،
اما جین آستن با طنز ظریف و طعنه‌های درخشانش این‌گونه تفاخرها را به سخره می‌گیرد. و برای فهم و بخشندگی و دل مهربان و تلاش و خویشتن‌داری ارزش قائل می‌شود.

درمجموع داستان‌های آستن هم به عنوان عاشقانه‌های پاک و تمیز خوبند هم داستان‌های راحت و خوشخوان، هم به عنوان شروع رمان‌خوانی بزرگسال.
        

12

Parisaaa

Parisaaa

1403/11/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب برای من جایگاه خاصی پیدا کرد. تنها شنیده بودم که داستان در کنار دریا و اسکله های کشتی رانی میگذره پس این کتاب رو با خودم به جزیره ای در استان بریتانی فرانسه بردم. روستایی که در اونجا دقیقا صحنه هایی که توی ذهنم از رمان های جین آستین رو تصور میکردم رو مشاهده میکردم. 
اما از خود رمان بگم . پلات داستان تقریبا ساده است داستان دختری به نام Anne که در پی اتفاقاتی نامزد قبلی خودش رو به نام کاپیتان ورمنت رو دوباره ملاقات میکنه که به دلایلی نتونستن به هم برسن اما حالا دوباره فرصتی پیش میاد که زخم های قدیمی دهن باز کنند و مسائل جدید اتفاق بیوفته امیدی برای بازیابی عشقی که سال ها پیش از دست رفته بود اما پایان داستان نانوشته مونده و هنوز پرونده ی داستان بسته نشده. 
شخصیت Anne به نسبت شخصیت ساکتی هست اما شما با تمام حال و احوال درونی این زن در عین سکوتش همراه هستید. شخصیت کاپیتان ورمونت خیلی با جزئیات وصف شده و میتونم بگم یکی از شخصیت های مورد علاقه ی رمان های جین آستین هست برام. این حواس جمعی مخفیانه کاپیتان ورمونت به احساسات و حالات روانی نامزد قبلیش در حالی که صورت خودش رو با سیلی سرخ نگه میداره که از عشق Anne سالهاست که عبور کرده، قند توی دلم آب میکنه. 
من تجربه ی بسیار لذت بخشی با این کتاب داشتم امیدوارم که شما هم از خواندنش لذت ببرید. 
من فیلم جدید اقتباس شده از این رمان رو دیدم که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده و واقعا افتضاح بود پیشنهاد میکنم که اول کتاب رو بخونید و نسخه ی قدیمی تر این فیلم رو ببینید اگر دوست دارید📖
        

52

یوتاب

یوتاب

1404/3/22

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ترغیب 
خلاصه:
عشقی که سالها پیش به دلیل یک پیشنهاد از طرف یک دوست ردش کردی
نظر شخصی:
من واقعاً از این کتاب خوشم نیومد اولین کتابی که از جین آستین خوندم اما بود جلد گل گلی داشت از نشر افق نوشته بود «شخصیتی خلق کردم که هیچ کس بجز خودم خوشش نمی‌آید» و یا یه همچین چیزی نوشته بود پشت جلد برای خوندن این جمله برچسب کتاب خونه رو کندم و دوباره زدم بهش😂 برای اینکه یه نفر گفت «نشر افق سانسور می‌کنه🫡» که اشتباهم بود نسخه ی نشر نی رو هم خوندم و بنظرم اما فوق العاده بود ! اما دوست داشتنی و مهربان بود البته از نظر من! بعد با الیزابت بنت و آقای دارسی آشنا شدم شاهکار ادبی! که چقدر آن دوره خواندنش برایم لذت بخش بود..
ان الیوت اینطوری نبود اصلاً و ابدا! حداقل من دوستش نداشتم ان الیوت به معنای واقعی دنبال راه فرار می گشت می گفت برایش حرف های دیگران مهم نیست اما بود و غرور مسخره ای داشت البته پنهانی انگار جین آستین حتی خودش هم ان را دوست نداشت فقط می خواست نمی دانم سعی میکرد دوستش داشته باشد و من واقعاً لذت نبردم از خوانش این کتاب امیدوارم آستین خوانی من بهتر بشود بنظرم شخصیت های خاصی از این کتاب خوششان می آید 
و با احترام می گم که ترغیب سطحی ترین کتاب آستین و اصلا هیچ شباهتی به غرور و تعصب نداره !!حتی نسخه ی ضعیف اون یا یه تقلید ؟ بنظرم اشتباهه ترغیب برای خودش مستقله اما دوست داشتنی نیست چون قهرمان دوست داشتنی نداره
        

13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          در نهایت باید بگم من شاید از روی علاقه شخصی خیلی طرفدار جین آستن نباشم چون زمانه بسیار از این داستان‌ها فاصله گرفته و من کمی برای خوندن داستانی فقط عاشقانه و شرح وقایع یک ازدواج پیر شدم اما در روند خوانش داستان‌های کلاسیک و ادبیات جهان قطعا این کتاب بسیار زیبا بود و نشون‌دهنده‌ی پیشرو بودن نویسنده‌ای زن در دوران خودش بود و هم‌چنین با «اما» تفاوت‌های زیادی داشت؛ پخته شدن نوشتار نویسنده در شخصیت‌پردازی‌ها و موضوعات کتاب کاملا مشخص بود و بالاخره گاهی موضوعاتی جز روابط عاشقانه در گفت‌و‌گوهای افراد دیده می‌شد

شخصیت ان هم خیلی زیبا و دوست‌داشتنیه که در سکوت و انزوای خودش زمان رو می‌گذرونه اما با اخلاق، موجه و مهربونه و علی‌رغم نادیده گرفته شدن هنوز برای همه اطرافیانش زمان می‌گذاره؛ امکان همزادپنداری با ان کلا زیاد وجود داره

اما در خصوص شخصیت کاپیتان ونتورث باید بگم اواخر کتاب بود که دوستش داشتم فقط چون تا پیش از اون احساس می‌کردم سعی در ایجاد حسادت برای ان داره و کمی بدجنسی قاطی شخصیتش می‌دیدم اما سعی می‌کردم بهش حق بدم چون یک بار از سوی ان و خانواده‌اش طرد شده بود و غرورش لطمه دیده بود
        

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0