معرفی کتاب اندوه اثر آنتون چخوف مترجم زهرا تدین

اندوه

اندوه

آنتون چخوف و 1 نفر دیگر
4.1
31 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

49

خواهم خواند

15

شابک
9760489132854
تعداد صفحات
15
تاریخ انتشار
_

توضیحات

کتاب اندوه، مترجم زهرا تدین.

لیست‌های مرتبط به اندوه

یادداشت‌ها

        بهترین توصیف رو قلم آقای آنتوان چخوف در ۱۵ صفحه از کلمه «اندوه» داشتند. چقدر اسم کتاب با معنی و مفهوم داستان مطابقت داره.
داستان جذاب تر می شد اگر یوآن در آخر داستان با خدای خودش مکالمه میکرد ولی در کل داستان ،جذاب و منطبق با اسم کتاب بود
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

سعید بیگی

سعید بیگی

7 روز پیش

        ماجرای داستان از انتظار یک درشکه‌چی پیر برای رسیدن مسافر آغاز می‌شود. پیرمرد آن قدر منتظر شده که برف تمام بدنش را پوشانده و حتی اسب لاغر و ضعیفش هم زیر لایه‌ای از برف پنهان شده است... .


این همان دنیایی است که با تغییراتی اندک، همین امروز آن را شاهدیم. دنیایی که بسیاری از انسان‌ها در ارتباط گرفتن با دیگران مشکل دارند و به سراغ حیوانات می‌روند تا همدم و مونسی بیابند که حداقل سخن آنان را در سکوت بشنوند و در میان حرف آنان نپرند و به آنها توهین و بی‌احترامی نکنند.

شاید این بیشتر به سبب اشتغال ذهنی فراوانِ آدم‌های امروزی باشد، نه بی‌احترامی به دیگران و اینکه هر کسی مشغول و گرفتارِ دردسرها و مسائل و مشکلات خویش است و حوصلۀ شنیدن درد دل دیگران را ندارد.

همه می‌دانیم که شنیدن سخن و درد دل دیگران و سنگ صبور مشکلات دیگران شدن، چقدر در جذب افراد و تحکیم دوستی‌ها، تاثیر غیر قابل انکار دارد. 

البته به شرط آن که این ارتباط دوسُویه و دوطرفه باشد، نه اینکه همیشه یک طرف درد دل کند و طرف دیگر فقط شنونده باشد که این نوع ارتباط آسیب زننده است و دیر نخواهد پایید.

من روزگاری پیش از این، تعدادی از همین درد دل کنندگان را در اطراف خودم داشتم که با کوچک‌ترین مسئلۀ پیش آمده، از من می‌خواستند که کار و زندگیم را رها کنم و به دیدن‌شان بروم و پای حرف‌های نه چندان مهم‌شان بنشینم و گوش دهم و بعد هم برای آرامش آنها روحیه بدهم و بگویم که اگر کاری از دستم بر می‌آید، آمادۀ انجامش هستم.

اما این روزها دیگر آن توان و حوصلۀ سابق را ندارم و البته بسیاری از این افرادِ از خود متشکر، از جمع دوستان من پراکنده شده و رفته‌اند.

غم پیرمرد درشکه‌چی بسیار دردناک و غم‌انگیز است و کسی که تجربه‌اش نکرده باشد، قطعا از آن تصویری دوبُعدی به شکل تصویر یا حتی تک‌بُعدی در قالب چند واژۀ در هم تنیده شده خواهد داشت.

اما کسی که این درد را چشیده و کشیده باشد و این غم را تجربه کرده باشد؛ از عمق سوختگی درون پیرمرد درشکه‌چی، تا حدود زیادی باخبر است و عمق فاجعۀ روی داده را درک کرده و نه تنها سه‌بُعدی که تمام ابعاد آن را با عمق وجود و تک‌تک سلول‌هایش درک خواهد کرد.

به هر صورت این داستان، فوق‌العاده زیبا و جالب بود و غم پنهان در درون پیرمرد را به بهترین شکل نشان می‌داد و منتقل می‌کرد. باز هم می‌گویم؛ روحت شاد چخوف بزرگ!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

23