از جلد قبلیش خیلی کمتر دوسش داشتم. تنها جاهایی که برام جالب بود سرگذشت کاسپین و فصل آخر بود. بقیش انقدر خسته کننده بود که از خیلی از جمله ها میپریدم!
ولی I'm determined که تا آخر مجموعه بخونم تا ببینم چه اتفاقی میفته که ستاره انقد راجع به جلد آخرش بد گفته=))
        

          (بسم رب النور)
این جلد رو دوست داشتم.
قشنگ بود، خصوصا بخش‌هایی که از زنده شدن درخت‌ها میگفت.
اسلان چند بار توی این جلد میگه این قضیه یک ماجرایی داره که بعدا میگم.
امیدوارم سی اس لوییس یادش بمونه و واقعا بعد تعریف کنم، کنجکاو شدم
        

          از جلد اول (شیر ، کمد، ساحره) جذابتر بود. منتظرم جلدهای بعدی رو بخونم و اسرار نارنیا بیشتر برام روشن بشه.
        

          《یادداشت این مجموعه را برای جلد اولش "خواهرزاده جادوگر" نوشتم.》
        

          در حالیکه تنها یک سال از بازگشت 4 برادر و خواهری که پادشاه و ملکه نارنیا بودند به زندگی خودشان در لندن گذشته، دوباره به نارنیا فراخوانده میشوند. اما متوجه میشوند که این 1 سال،در نارنیا سالهای زیادی گذشته و شرایط به کلی تغییر کرده است.
شاهزاده کاسپین که برای نجات جان خود به سمت نارنیا فرار کرده، برای پیروزی در نبردی بزرگ از این 4 نفر درخواست کمک کرده و حالا همه با هم برای نجات نارنیا می‌جنگند.
بسیار زیبا و جذاب و پرهیجان مخصوصا برای کودکان بزرگ و نوجوانان کوچک و بزرگسالان دارای کودک درون:)
فیلم دوم نارنیا از روی این کتاب ساخته شده است.
        

          مجموعه ماجراهای نارنیا از هفت جلد مستقل به‌وجود آمده که شما می تونید جلد ها رو به دنبال هم یا جدای از هم مطالعه کنید.
کتاب شاهزاده کاسپین بسیار روان بود به نسبت جلدقبل پیچیدگی بیشتری داشت و در کل دوست داشتنی و سرگرم کننده.
        

          یک یادداشت مشترک برای همه هفت جلد نارنیا، در قالب لیست نوشتم
        

          به مراتب از جلدهای قبلی جذاب‌تر بود.
        

          پیشنهاد خوندن ۱۰‌کتاب ۱۰‌روز که مطرح شد جدی مخالفش بودم، چون واقعا حس کردم نمیرسم، اخرش هم نشد و منصرف شدیم ولی تا الان در هر ۲۴ ساعت ، یک کتاب خوندم.
این کتاب با فیلم‌تفاوت های چشمگیری داره، من فیلم را بیشتر دوست داشتم.
دلم برای این ۴ تا بچه همیشه تنگ‌ میمونه، به خصوص اِد...
گاهی یه کتابی رو‌میخونی میگی این خیلی ساده بود، لذت نبردم.اما داستان نارنیا در عین سادگی یه جذابیت خاصی داره. تو هر قصه‌ای پیدا نمیشه....
        

          『هو النور』
از بین این چهار جلد، صادقانه می‌تونم بگم که این جلد رو از همه بیشتر دوست داشتم.
موقع خوندن توصیفاتش احساس بسیار شیرینی داشتم. حقیقتا مثل عسل بود.

نبردهای نفس‌گیر، تقابل خیر و شر و اسلان عزیز...
هر وقت که اسلان وارد میشه داستان دو برابر از قبل دوست‌داشتنی میشه^^

تغییرات و رشد شخصیت‌ها نسبت به شیر، کمد و جادوگر کاملا مشهود بود.

یک چیزی که راجع به نارنیا دوست‌ دارم اینه که تمام کارهایی که شخصیت‌ها انجام میدن اعم از خوب و بد، یک پاداش و تقاصی داره! اینجوری نیست که یک نفر ظلمی بکنه و حالا چون شخصیت اصلی محسوب میشه در طول کتاب به فراموشی سپرده بشه. انگار که هیچ چیز نشده!

در مقابل، بخشش جایگاه بزرگی در بین نارنیایی‌ها داره و وقتی یک نفر به سمت‌شون برگرده با آغوش باز ازش استقبال می‌کنند.

فقط می‌تونم بگم نارنیایی‌های مهربون و دوست‌داشتنی...
        

          یه کتاب فوق العاده✨️🩷
        

          جایی رو دوست داشتم که لوسی باید خواهر و برادرای بزرگتر از خودش رو قانع می‌کرد تا در جنگلی تاریک از راهی برن که ناشناخته بود، درحالی که فقط اون اصلان رو می‌دید و بقیه قادر به دیدنش نبودن. دقیقا شبیه ایمان داشتن بود. مهم نیست ایمان به چی. مهم اینه که همیشه باید به چیزی ایمان داشته باشی که نمی‌تونی ببینیش و حسش کنی. فقط باید اعتماد کنی، شاید گاهی به کوچکترین چیزا.
        

          خیلی فوق العاده‌ست و واقعا دارم ایام خوشی رو با جناب لوئیس سپری می‌کنم.
حرف نداره، مناسب برای ۷ سال تا ۷۰۰ سال :))) 
زنده باد اصلان !