معرفی کتاب در جستجوی زمان از دست رفته: زمان بازیافته اثر مارسل پروست مترجم مهدی سحابی

در جستجوی زمان از دست رفته: زمان بازیافته

در جستجوی زمان از دست رفته: زمان بازیافته

مارسل پروست و 1 نفر دیگر
4.5
12 نفر |
5 یادداشت
جلد 8

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

21

خواهم خواند

57

پست‌های مرتبط به در جستجوی زمان از دست رفته: زمان بازیافته

یادداشت‌ها

دریا

دریا

1403/3/20

          زمان بازیافته (در جستجوی زمان از دست رفته)
هفت جلد در هفت سال.
سال نودوهفت شروع به خوندن این مجموعه کردم. با احتساب سالی یک جلد، بالاخره پس از هفت سال تمام شد.
مجموعه‌ی جستجو یک شاهکار هنری است. نمی‌شود به چشم کتابی سرگرم‌کننده نگاهش کرد. باید ساعت‌ها چشم دوخت به واژه‌هایش و غرق شد در جادوی کلامش. باید نقاشی، تئاتر، مجسمه و موسیقی‌اش را دید و شنید تا بتوان آنجور که باید و شاید لذتش را برد.
از جلد اول تا الان فکر می‌کنم به اینکه چقدر جالب بود اگر در هنرستان یا دانشگاه هنر درسی به جستجو اختصاص داده می‌شد. 
از جلد اول به بعد هرچه پیشتر می‌رفت کمتر جذبم می‌کرد ولی جلد آخر حجت را بر عاشقانش تمام کرد. گریزی به لحظه‌ی مادلن جلد اول و بعد پایان‌بندی باشکوهش که نمی‌دانم افکار واقعی پروست در زمان شروع نوشتن کتابش بوده یا نه. دوست دارم فکر کنم بوده.
شاهکار بسیار سنگین و سخت‌خوانی‌ست. لازم است حوصله و زمان زیادی داشته باشید و عشق به ادبیات در روح و جانتان خانه کرده باشد. اگر این خصوصیات را دارید، این مجموعه مخصوص شماست.
لطفا حتما چه جستجو را خوانده‌اید، چه قصد خواندنش را دارید و چه اصلا نمی‌خواهید بخوانید، صحبت‌های ایمان فانی در مدرسه‌ی زندگی فارسی راجع‌به این مجموعه را گوش کنید. من هم بروم دوباره بشنومش.


        

57

          به نام او

امّا به خود برگردیم: من فروتنانه تر از اینها به کتاب خودم فکر میکردم، و حتی تعبیر دقیقی نبود اگر کسانی را که ممکن بود آن را بخوانند «خوانندگان خودم» مینامیدم. زیرا چنین کسانی به نظر من نه خوانندگان من، بلکه خوانندگان خودشان اند، چون کتابم چیزی جز نوعی عدسی بزرگ کننده مانند آنهایی نخواهد بود که عینک ساز کومبره به مشتریانش میداد؛ کتاب من، که به یاری اش به خوانندگانم وسیله ای خواهم داد که درون خودشان را بخوانند. در نتیجه از ایشان نخواهم خواست که ستایش یا تحقیرم کنند، فقط اینکه به من بگویند که آیا همین است که من میگویم، آیا واژه هایی که درون خود میخوانند همانهایی است که من نوشته ام

به نظر من این سطور از مجلد زمان بازیافته مهمترین هدف مارسل پروست از نگارش در جستجوی زمان از دست رفته است و به خوبی نمایانگر رسالت این رمان حجیم است.
حال من این رمان را تمام کردم و به قول سعدی :«به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را» ولی متاسفانه دامنم چندان از دست نرفت و بوی گلهای گلستان مارسل پروست چندانم مست نکرد. رمان را چندان دوست نداشتم از خیلی از فرازهایش لذت بردم ولی کلیت اثر برایم دوست داشتنی نبود شاید یکی از مهمترین عاملهایش این است که از زبان اصلی نخواندم (و واقعیت امر نثر مرحوم سحابی هم چندان جذاب نبود) ولی به  مهمترین عامل محبوب نبودن درجستجوی زمان از دست رفته در نزد من این است که طبع ادبی من بیشتر آثار کلاسیک را میپسندد تا آثاری از این دست را. به هر رو تجربه خواندن این رمان برای من تجربه بسیار خوب و بزرگی بود
        

0

          .
درجستجوی زمان از دست رفته
مارسل پروست
ترجمه مهدی سحابی
.
.
مهدی سحابی گفته بود: فکر میکنم زندگی من و هرکس که این اثر را بخواند به دو بخش تقسیم خواهد شد؛ قبل از خواندن و بعد از خواندن این رمان.
.
باید اذعان داشت که چنین اثر سترگ، پویا، سرشار از مفاهیم شناختی، سیال و حجیمی را نمیتوان با کلماتی مختصر و یا در یک پست معرفی کرد.

کافی است بگویم هر خواننده ای که این اثر را آغاز میکند، همراه با راوی شعری را می سراید به طول یک سفر، به غنای یک زندگی، و به ژرفای یک کشف.
خواننده سفری را آغاز میکند که نمیداند پایانش چه خواهد شد. آیا اصلا پایانی خواهد داشت؟
مارسل پروست سالهای پایانی زندگی اش را( بیش از یک دهه) صرف نوشتن این اثر کرد و در این رمان به کشف قوانین شناختی احساسات و افکار انسان پرداخته است.
پیشنهاد میکنم بخوانید. با ممارست و شوق آموختن و تجربه، همچو سفری اکتشافی.
هرچه زودتر، هرچه جوان تر، بهتر.
چرا که شاید یکی از مهمترین آموزه های این کتاب، همین غنیمت شمردن عمر باشد. عمری که نه فقط جسد و نه فقط حس، بلکه آمیزه ای از زیستن در میانه آنهاست؛ هرچه با کلمات بیان شود، تا وقتی لمسش نکنیم قابل درک نخواهد شد.
در این اثر همراه با نویسنده و راوی و شخصیت های مدرن جامعه فرانسه به سوی کشف قوانینی هدایت میشوید که تا امروز بر شما آشکار بوده اما اغلب به آنها توجه نمیکنیم.
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که با خواندن این اثر، با خوانشی دقیق و با حوصله، عینک شناختی دنیای شما، لنز بینایی جهان، در مقابل چشمان شما دچار تغییراتی شگرف خواهد شد و دیگر سرسری به قضاوت ها و برداشت های ذهنی و فکری جهانیان توجه نمیکنید چرا که پی بردن به شناخت و تغییرات جهان آنچنان که از کودکی آنرا ساده میپنداشتیم، راحت نیست چرا که جهان واقعی با جهان فکری ما لزوما یکسو نبوده و نمیتوان دست به قضاوتی درست زد مگر با پذیرش ابعاد فضای زمانی هویت. برای چنین شناختیست که جهان شما متحول شده و تفاوت ها را برای خود و دیگران میپذیرید.
.
در پناه خرد.

.
        

2

          "زیرا زمان آدم ها را دگرگون میکند اما تصویری را که از ایشان داریم ثابت نگه می‌دارد. هیچ چیز دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست، آنگاه که میفهمیم آنچه در حافظه مان با چه طراوتی باقی مانده در زندگی دیگر بهره ای از آن ندارد، میفهمیم که نمیتوانیم در بیرون از خود به آنچه در درونمان بسیار زیبا مینماید، به آنچه آرزوی بسیار هم انحصاری دوباره دیدن خودش را در ما می‌انگیزد نزدیک شویم، مگر این که او را در کسی به همان سن او بجوییم، یعنی کس دیگری." ص355

.
.
"زمانی که زنگوله به صدا درآمد من وجود داشتم و برای این که از آن پس نیز آن را بشنوم لازم بوده که انقطاعی پیش نیاید، و من یک لحظه هم از بودن، از فکر کردن، از آگاهی داشتن بر خویشتن ام باز نمانده باشم، چرا که این لحظه قدیمی هنوز با من بود، هنوز میتوانستم خود را به او برسانم و برای این کار کافی بود در درون خودم ژرف تر فرو روم. و تن های آدمیان به همین دلیل که این گونه ساعت های گذشته را در خود دارند این همه میتوانند مایه رنج کسانی شوند که دوستشان می‌دارند، زیرا در بردارنده بسیاری خاطره های شادمانی ها و آرزوهایی اند که برای خودشان رنگ باخته است اما برای کسی که تماشایشان میکند و تن دلدار را در زمان گذشته هم میبیند، و حسود آن است، حسود تا حدی که نابودی اش را بخواهد، بسیار دردناک است."ص 426

.
 
.

.
مجلد هفتم رمان عظیم در جستجوی زمان از دست رفته، هم نقطه پایانی کار نویسنده و هم نقطه آغازین کار خواننده است.
چرا که پروست قبل از نوشتن کل اثر، این مجلد را نوشت و سپس شش جلد دیگر را پی ریزی کرد تا خواننده، زمانی که با خواندن آن شش جلد به این مرحله از اثرش میرسد، تازه شروع به شناخت جهان او بکند؛ اگر آن شش جلد را نخوانده باشید ژرفا و مفاهیم و مثال های شناختی پروست را متوجه نخواهید شد!
.
راوی این بار پس از فراز و نشیب های فراوان زندگی اش، با شروع جنگ نخست جهانی، در ابتدا شاهد تغییرات عظیم جامعه و فرهنگ میشود.
سپس زمانی که پس از سالیان دراز دوری و مهجوری دوباره به محافل گرم فوبور سن ژرمن باز میگردد، تمامی گرایشات فکری و هنری اش متحول میشود.
جوهره ای را کشف میکند که در اطرافش غوطه ور است.
.
.
این مجلد، نقطه آغاز تفکر خواننده بر دیدگاه های پروست است.
با خواندن آن میفهمیم چرا و به چه علت او چنین سفر طولانی و سیالی را تدارک دیده تا ما را به جهانی دیگر بکشاند؛ تا در آنجا مفاهیم متعالی کشف کرده خود را به ما نشان دهد.
.
.
در پناه خرد
        

2