یادداشت آریانا سلطانی
1403/10/11
"زیرا زمان آدم ها را دگرگون میکند اما تصویری را که از ایشان داریم ثابت نگه میدارد. هیچ چیز دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست، آنگاه که میفهمیم آنچه در حافظه مان با چه طراوتی باقی مانده در زندگی دیگر بهره ای از آن ندارد، میفهمیم که نمیتوانیم در بیرون از خود به آنچه در درونمان بسیار زیبا مینماید، به آنچه آرزوی بسیار هم انحصاری دوباره دیدن خودش را در ما میانگیزد نزدیک شویم، مگر این که او را در کسی به همان سن او بجوییم، یعنی کس دیگری." ص355 . . "زمانی که زنگوله به صدا درآمد من وجود داشتم و برای این که از آن پس نیز آن را بشنوم لازم بوده که انقطاعی پیش نیاید، و من یک لحظه هم از بودن، از فکر کردن، از آگاهی داشتن بر خویشتن ام باز نمانده باشم، چرا که این لحظه قدیمی هنوز با من بود، هنوز میتوانستم خود را به او برسانم و برای این کار کافی بود در درون خودم ژرف تر فرو روم. و تن های آدمیان به همین دلیل که این گونه ساعت های گذشته را در خود دارند این همه میتوانند مایه رنج کسانی شوند که دوستشان میدارند، زیرا در بردارنده بسیاری خاطره های شادمانی ها و آرزوهایی اند که برای خودشان رنگ باخته است اما برای کسی که تماشایشان میکند و تن دلدار را در زمان گذشته هم میبیند، و حسود آن است، حسود تا حدی که نابودی اش را بخواهد، بسیار دردناک است."ص 426 . . . مجلد هفتم رمان عظیم در جستجوی زمان از دست رفته، هم نقطه پایانی کار نویسنده و هم نقطه آغازین کار خواننده است. چرا که پروست قبل از نوشتن کل اثر، این مجلد را نوشت و سپس شش جلد دیگر را پی ریزی کرد تا خواننده، زمانی که با خواندن آن شش جلد به این مرحله از اثرش میرسد، تازه شروع به شناخت جهان او بکند؛ اگر آن شش جلد را نخوانده باشید ژرفا و مفاهیم و مثال های شناختی پروست را متوجه نخواهید شد! . راوی این بار پس از فراز و نشیب های فراوان زندگی اش، با شروع جنگ نخست جهانی، در ابتدا شاهد تغییرات عظیم جامعه و فرهنگ میشود. سپس زمانی که پس از سالیان دراز دوری و مهجوری دوباره به محافل گرم فوبور سن ژرمن باز میگردد، تمامی گرایشات فکری و هنری اش متحول میشود. جوهره ای را کشف میکند که در اطرافش غوطه ور است. . . این مجلد، نقطه آغاز تفکر خواننده بر دیدگاه های پروست است. با خواندن آن میفهمیم چرا و به چه علت او چنین سفر طولانی و سیالی را تدارک دیده تا ما را به جهانی دیگر بکشاند؛ تا در آنجا مفاهیم متعالی کشف کرده خود را به ما نشان دهد. . . در پناه خرد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.