معرفی کتاب برادران کارامازوف اثر فیودور داستایفسکی مترجم آرا جواهری

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
154
خواندهام
748
خواهم خواند
798
توضیحات
این داستان ماجرای خانواده ای عجیب و شرح نحوه ارتباطی است که بین «فئودور کارامازوف»، پیرمرد فاسد الاخلاق و متمول با سه پسرش به نام های «میتیا»، «ایوان»، «آلیوشا» و پسر نامشروعش به نام «اسمردیاکوف» وجود دارد. در این داستان میتیا بیش از همه با پدر مخالف است اما ایوان نقشه نابودی پدر را می کشد و اسمردیاکوف در صدد اجرای آن است. با این حال آن ها دائما در تلاش برای همزیستی مسالمت آمیز هستند. این رمان فلسفی به طور عمیقی به حوزه الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات می پردازد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به برادران کارامازوف
نمایش همهپستهای مرتبط به برادران کارامازوف
6 روز پیش

حکایت آغازین متن از «لطایفالطوایف» عبید زاکانی به عنوان یکی از کوتاهترین و زیباترین داستانهای فارسی که در چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی نیز آمده است. سه جمله؛ بیهیچ پردازشی! در طنازی محض! تلخ و شیرین! حکمت و ایهام! شاید راز ماندگاری هنر ایرانی در همین باشد که اندک میگوید و بسیار مینماید؛ جهان را در واژهای، طرحی یا گرهی میفشارد تا معنا آزاد شود. ما شرقیان عالم معنا را در فشردگی میبینیم و غربیان در گستردگی.
1404/6/20 - 13:04
1404/6/12 - 11:54

جلد اول زمین حاصلخیزی برای پرسشهای بنیادین میسازد. داستان حول خانوادهای عجیب، رازآمیز و الهامبرانگیز پرسه میزند؛ فئودور پاولویچ: پدر خانواده، مردی خودخواه و خوشگذران که نمادی از فساد و تاریکی وجود انسانی است. نویسنده پدر را چون آش شور و ناخوردنی که صفات و بایستههای انسانیت در آن یا ناپختهاند و سوخته یا ناچیزند و بیشاندوخته. دیمیتری: فرزند بزرگتر، پرشور و بیپروا، اسیر احساس و کشمکش درونی، گرفتار عشق و نزاعی سهمگین با پدر. این پسر را شاید بتوان آینه تجسم جسمانیت و یا حیوانیت مفرط یک انسان دانست. در لحظه تصمیم میگیرد و برای لحظه زندگی میکند؛ نه عقلانیتی دارد دوراندیش و نه ایمانی فرجاماندیش. ایوان: برادر میانی، عقلگرای شکاک، گرفتار فلسفه رنج و مسئله شر، در جستجوی حقیقت انسان از دریچه کاوش ذهن و اعتلای عقل پرسشگر. آلیوشا: کوچکترین برادر، ساده، مومن و مهربان؛ شاگرد پیر زوسیما و امید روشن در دل تاریکی داستان. آین آخرین میراث پدر! آیینه حیات روحانی است؛ مهربان، عاقبتاندیش و انسان دوست. اسمردیاکوف: فرزند نامشروع و مخفی، آینهای سیاه از پدر و نماینده تاریکترین لایههای وجودی خانواده. این فرزند بیمار، در عین باهوشی بدذات است؛ او مولودی ناخوشایند از عقلگرایی ایوان و حیوانیت ذاتی پدر است؛ فرزندی که بی موهبت ایمان، منفورترین نوع از بشر خواهد بود. «دزد چون با چراغ آید گزیدهتر برد کالا...»
1402/1/23 - 20:15
1400/12/17 - 16:00

ترجمهی جدید در توجه به لایههای مختلف زبان رمان و سبکپردازیهای داستایفسکی موفقتر از ترجمههای قدیمی است، اما چیزی به دست آمده و چیز بیشتر از دست رفته است. ترجمهی کامل حاصل فاصلهگیریهای مختلف، یا تلفیقی از فاصلههای مختلف با متن است: یک جا مترجم باید دقیق باشد و از متن کمترین فاصله را بگیرد. یک جا باید قدری فاصله بگیرد تا تعادلی میان وفاداری و آزادی عمل برقرار کند، و جایی هم باید خود را آزاد بگذارد تا معنا و منظور یا لحن را بهدرستی انتقال دهد.
یادداشتها