Essays in love
در حال خواندن
17
خواندهام
204
خواهم خواند
124
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
الیاس کانتی می گوید :«دیدن ورای آدم ها آسان است ، ولی ما را به جایی نمی رساند.» به عبارت دیگر چه آسان و چه بی فایده در افراد عیب می یابیم . آیا وقتی عاشق می شویم بعضا به این دلیل نیست که ، حتی به بهای کوری خودمان در این فرآیند و آن لحظه خواسته ایم دیدن ورای آدم ها را نفی کنیم؟ اگر بدبینی و عشق دو گزینه متقابل باشند آیا عاشق شدن ما به این دلیل نیست که می خواهیم از موضع ضعف بدبینی نجات یابیم ؟ آیا در هر «عشق در نگاه اول » نوعی گزافه پردازی نسبت به خصوصیات معشوق وجود ندارد؟ نوعی گزافه پردازی که ما را از منفی نگری معمول مان منفک می کند و تمرکز و نیرویمان را معطوف کسی می کند که چنان باورش داریم که هرگز حتی خود را چنین باور نداشته ایم.
بریدۀ کتابهای مرتبط به Essays in love
نمایش همهیادداشت ها
1401/2/16
27
1401/3/30
13
1401/4/8
7
1400/11/16
10
1402/6/25
هوالعشق... نویسنده و زنی به نام کلوئه بصورت تصادفی در یک پرواز با هم آشنا می شوند و کتاب شرح اتفاقاتی است که بین این دو نفر و در بستر عشق رخ میدهد. (از لحظات پر شور و هیجان تا دعواها، قهرها و نهایتا جدایی و فراق) کتاب ترجمهی بدی دارد و با توجه به محتوای فلسفی متن، متاسفانه در بسیاری از موارد، منظور نویسنده در یک ترجمه نامناسب گم شده است. موضوع اصلی کتاب عشق است و جزو اولین تألیفات آلن دوباتن است که به نظر من عمق لازم را ندارد. با توجه به سن و سال نویسنده در زمان نوشتن کتاب (حوالی ۲۴ سالگی) چنین اتفاقی دور از ذهن نبوده است. در واقع آنچه به عنوان عشق در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد رابطهای است که اساسا بر محور هیجانات و هوسهای آنی شکل گرفته است و با توجه به اینکه رابطه خارج از چارچوب و قواعد ازدواج قرار دارد، چالش های موجود در ازدواج را هم دربرنمی گیرد. (شاید هم نگاه شرقی من به عشق که آن را مفهومی والا و برتر از تمام هیجانات دیگر مي داند باعث چنین برداشتی شده باشد) اما در کل کتاب میتواند خواننده را با نگاه فلسفی به برخی حواشی عاشق شدن مثل حسادتها، ترسها، لذتها، رنجها و ... آشنا کند و از این منظر ارزش یک بار خواندن را دارد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
33
1402/10/12
0
1401/7/8
خب ! این کتاب رو همین الان تموم کردم و گفتم چه بهتر که نظرم رو هم همین الان بنویسم. اول از همه بگم که ترجمه ی این کتاب خیلی تو ذوقم زد و خیلی جاها باعث میشد احساسات نویسنده خوب منتقل نشن و آدم نتونه خیلی پای خوندنش بشینه:)) ، اما بالاخره آدم باید دایره لغاتش رو گسترش بده و چه بهتر که درجا نزنه ، ولی چون کتاب خودش مفاهیم فلسفی بعضا عمیقی داشت ترجیح میدادم با نثر روون تری بخونمش. کتاب در مورد آغاز یک رابطه عاشقانه تا به پایان رسیدنش و دوباره عاشق شدنه! در تمام مراحل شروع عشق و میانه ی اون و حتی بحث های دو طرف تحلیل های فلسفی و جالبی میشه که به قول دوستان باعث برانگیختن حس هم ذات پنداری درونم شد:)) ، اینکه در لحظه زندگی نمیکنیم و تحلیلش و مشکلاتی که برامون به بار میاره، خیلی در ذهنم موند و قشنگ ترین بخش کتاب بود به نظرم. خوندن قسمت هایی که شخص میخواست خودکشی کنه شاید برای منی که از دور به ماجرا نگاه میکنم مقداری بی معنی بود ، اما وقتی جای چیزی که از دست داده(عشق) چیزهایی که خودم از دست دادم رو گذاشتم احساساتش و حس تهی بودن و از دست رفتن انگیزه ش رو درک کردم و در انتها اینکه به اون سختی ها غلبه کرد ، از جاش پاشد و این نکته که گفته بود "فکر او رنجی را که زمانی دچارش می شدم از دست داده بود" و تشبیه روح و قلب به شتر و غم ها به باری که روی اون قرار میگیره برام خیلی جالب بود:) در کل اگه ترجمه ی روان تری داشت قطعا امتیاز بالاتری میدادم بهش ولی پیشنهادش میکنم که یک بار خونده بشه^-^چون مفاهیم داخلش ارزششو داشت:))
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
3
1400/11/7
1
1402/7/18
0
1401/9/7
4
1400/11/25
2