جستارهایی در باب عشق

جستارهایی در باب عشق

جستارهایی در باب عشق

آلن دوباتن و 1 نفر دیگر
3.8
81 نفر |
24 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

171

خواهم خواند

105

الیاس کانتی می گوید :«دیدن ورای آدم ها آسان است ، ولی ما را به جایی نمی رساند.» به عبارت دیگر چه آسان و چه بی فایده در افراد عیب می یابیم . آیا وقتی عاشق می شویم بعضا به این دلیل نیست که ، حتی به بهای کوری خودمان در این فرآیند و آن لحظه خواسته ایم دیدن ورای آدم ها را نفی کنیم؟ اگر بدبینی و عشق دو گزینه متقابل باشند آیا عاشق شدن ما به این دلیل نیست که می خواهیم از موضع ضعف بدبینی نجات یابیم ؟ آیا در هر «عشق در نگاه اول » نوعی گزافه پردازی نسبت به خصوصیات معشوق وجود ندارد؟ نوعی گزافه پردازی که ما را از منفی نگری معمول مان منفک می کند و تمرکز و نیرویمان را معطوف کسی می کند که چنان باورش داریم که هرگز حتی خود را چنین باور نداشته ایم.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به جستارهایی در باب عشق

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به جستارهایی در باب عشق

یادداشت‌های مرتبط به جستارهایی در باب عشق

                هوالعشق... نویسنده و زنی به نام کلوئه بصورت تصادفی در یک پرواز با هم آشنا می شوند و کتاب شرح اتفاقاتی است که بین این دو نفر و در بستر عشق رخ می‌دهد. (از لحظات پر شور و هیجان تا دعواها، قهرها و نهایتا جدایی و فراق) کتاب ترجمه‌ی بدی دارد و با توجه به محتوای فلسفی متن، متاسفانه در بسیاری از موارد، منظور نویسنده در یک ترجمه نامناسب گم شده است. موضوع اصلی کتاب عشق است و جزو اولین تألیفات آلن دوباتن است که به نظر من عمق لازم را ندارد. با توجه به سن و سال نویسنده در زمان نوشتن کتاب (حوالی ۲۴ سالگی) چنین اتفاقی دور از ذهن نبوده است. در واقع آنچه به عنوان عشق در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد رابطه‌ای است که اساسا بر محور هیجانات و هوس‌های آنی شکل گرفته است و با توجه به اینکه رابطه خارج از چارچوب و قواعد ازدواج قرار دارد، چالش های موجود در ازدواج را هم دربرنمی گیرد. (شاید هم نگاه شرقی من به عشق که آن را مفهومی والا و برتر از تمام هیجانات دیگر مي داند باعث چنین برداشتی شده باشد) اما  در کل کتاب می‌تواند خواننده را با نگاه فلسفی به برخی حواشی عاشق شدن مثل حسادت‌ها، ترس‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و ... آشنا کند و از این منظر ارزش یک بار خواندن را دارد. 

        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                خب !
این کتاب رو همین الان تموم کردم و گفتم چه بهتر که نظرم رو هم همین الان بنویسم.
اول از همه بگم که ترجمه ی این کتاب خیلی تو ذوقم زد و خیلی جاها باعث میشد احساسات نویسنده خوب منتقل نشن و آدم نتونه خیلی پای خوندنش بشینه:)) ، اما بالاخره آدم باید دایره لغاتش رو گسترش بده و چه بهتر که درجا نزنه ، ولی چون کتاب خودش مفاهیم فلسفی بعضا عمیقی داشت ترجیح میدادم با نثر روون تری بخونمش.

 کتاب در مورد آغاز یک رابطه عاشقانه تا به پایان رسیدنش و دوباره عاشق شدنه!
در تمام مراحل شروع عشق و میانه ی اون و حتی بحث های دو طرف تحلیل های فلسفی و جالبی میشه که به قول دوستان باعث برانگیختن حس هم ذات پنداری درونم شد:)) ، اینکه در لحظه زندگی نمیکنیم و تحلیلش و مشکلاتی که برامون به بار میاره، خیلی در ذهنم موند و قشنگ ترین بخش کتاب بود به نظرم.

خوندن قسمت هایی که شخص میخواست خودکشی کنه شاید برای منی که از دور به ماجرا نگاه میکنم مقداری بی معنی بود ، اما وقتی جای چیزی که از دست داده(عشق) چیزهایی که خودم از دست دادم رو گذاشتم احساساتش و حس تهی بودن و از دست رفتن انگیزه ش رو درک کردم و در انتها اینکه به اون سختی ها غلبه کرد ، از جاش پاشد و این نکته که گفته بود "فکر او رنجی را که زمانی دچارش می شدم از دست داده بود" و تشبیه روح و قلب به شتر و غم ها به باری که روی اون قرار میگیره برام خیلی جالب بود:)

در کل اگه ترجمه ی روان تری داشت قطعا امتیاز بالاتری میدادم بهش ولی پیشنهادش میکنم که یک بار خونده بشه^-^چون مفاهیم داخلش ارزششو داشت:))
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            یک دختر و پسر رو در نظر بگیرید که تو پرواز با هم آشنا میشن. یهو همه‌جا صورتی میشه. درخت‌ها شکوفه می‌زنن. پروانه‌ها پرواز می‌کنند. پرنسس‌های لوس دیزنی آواز می‌خونن و خلاصه این که عشق جوانه می‌زنه. خیلی سریع تصمیم به ازدواج می‌گیرن. این همون نقطه‌ایه که اکثر فیلم‌ها و کتاب‌ها توش به پایان می‌رسن ولی نقطه‌ی آغاز جستارهایی در باب عشقه. رنگ لوس و زشت صورتی از بین میره وارد دنیای واقعی روابط میشیم.
آلن دوباتن در این کتاب با نگاهی منطقی، مساله‌ای احساسی رو بررسی کرده تا ثابت کنه که « آن‌ها تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردند» یکی از تخیلی‌ترین جملات برای پایان داستان‌های عاشقانه است و روابط در جهان این شکلی پیش نمیرن. این کتاب رابطه‌هایی رو نشون میده که اگر خودمون هم تجربه‌ش نکرده باشیم، قطعا در اطرافیانمون مشابهش رو دیدیم؛ روابطی که از قوانین واقعی دنیا پیروی می‌کنند.
زبان کتاب ساده است و داستانش هم گره خاصی نداره اما جذبتون می‌کنه. با این وجود پیشنهاد می‌کنم که اگر دوست دارید درباره‌ی چنین موضوعی بخونید برید سراغ «سیر عشق» و اگر اون کتاب رو خوندید هم «جستارهایی در باب عشق» قرار نیست چیز تازه‌ای بهتون یاد بده. داستان همون نیست اما هدف و پایه‌ی اصلی همونه.
          
نرگس

1402/08/06

            قلم جادویی آلن دو‌باتن رو دوست داشتم😍
کتاب با توضیحِ سیرِ عاشق شدن راوی شروع میشه و به فراز و فرود‌های رابطه‌ها میپردازه..

طرز روایت داستان فوق‌العاده جذاب بود برام..
خیلی خودمونی و ملموس راز و رمز‌های یک رابطه، دعوا‌ها، رفتار‌ها، تصمیمات و اتفاقات غیرمنتظره، شور و اشتیاق ناگهانی، دلسردی‌های کوچک غیرقابل چشم‌پوشی و... (اتفاقاتی که تو هر رابطه‌ای ممکنه بیفته) رو توصیف و سپس با نکات فلسفی تشریح‌شون میکنه؛ که در نوعِ خودش بی‌نظیره..
همچنین نشون‌ میده که در یک رابطه‌ی عاشقانه؛ مثل بقیه‌ی زندگی، اشتیاق و نوعِ نگاه به مسئله میتونه چه تأثیر زیادی روی برداشت و روشِ حل مسئله‌ داشته باشه..(احساسات نقش مهمی در اتفاقات دارند)

فکر میکنم چه درگیر عشق و عاشقی شده باشید چه نشده باشید، خوندن این کتاب خالی از لطف نباشه براتون.. 

متوجه شدم ترجمه‌ی خانوم گلی امامی مشکلات زیادی داره..
پس کتاب رو با ترجمه‌ی آقای محمدرضا اخلاقی‌منش تهیه کردم؛ و راضی بودم. (هرچند که اصل کتاب یا ترجمه‌ی گلی امامی رو نخوندم که بتونم مقایسه کنم؛ چه از نظر سانسور چه از نظر کیفیت ترجمه)
          
            [خب به دلیل مشغله نتونستم یادداشتی راجع به کتاب #جستارهایی_در_باب_عشق بنویسم، بنا دارم هر کتابی رو که تموم کردم، یادداشتی مختصر و کوتاه در موردش بنویسم تا بهتر بتونین راجع به خوندنش تصمیم بگیرید.
جستارها کتابی بود از آلن دوباتن، من قبل از این کتاب، کتاب سیر عشق رو از این نویسنده خوندم، و اونقدری خوشم اومده بود و تحت تاثیرش قرار گرفته بودم که دوست داشتم تمامی کتاب‌های آقای دوباتن رو بخونم. با همین دید هم جستارها رو شروع کردم و خب سیر کتاب اونجوری که توقعی داشتم -برعکس سیر عشق- برام پرکشش و جذاب نبود. پس بهتون پیشنهاد میکنم یا اول این رو بخونین بعد سیر عشق رو یا هم کلا اینو نخونین، یک راست برید سراغ اون یکی.
اما جدای از مقام قیاس بین این دو اثر، در کل کتاب بدی نبود. موضوع راجع به یک خانم و آقا بود که با هم آشنا شدن و قصد ازدواج داشتن و مشکلاتی که در طول رابطه براشون پیش اومد. نویسنده در این کتاب روایت داستانی رو با فلسفه ترکیب کرده بود و همین کمی کتاب رو سنگین کرده بود و از جذابیتش کم. پایانش هم جالب و غیرقابل پیش‌بینی بود.]