معرفی کتاب جستارهایی در باب عشق اثر آلن دوباتن مترجم گلی امامی

جستارهایی در باب عشق

جستارهایی در باب عشق

آلن دوباتن و 1 نفر دیگر
3.7
169 نفر |
42 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

19

خوانده‌ام

355

خواهم خواند

173

شابک
9789644484780
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1399/6/25

توضیحات

        الیاس کانتی می گوید :«دیدن ورای آدم ها آسان است ، ولی ما را به جایی نمی رساند.» به عبارت دیگر چه آسان و چه بی فایده در افراد عیب می یابیم . آیا وقتی عاشق می شویم بعضا به این دلیل نیست که ، حتی به بهای کوری خودمان در این فرآیند و آن لحظه خواسته ایم دیدن ورای آدم ها را نفی کنیم؟ اگر بدبینی و عشق دو گزینه متقابل باشند آیا عاشق شدن ما به این دلیل نیست که می خواهیم از موضع ضعف بدبینی نجات یابیم ؟ آیا در هر «عشق در نگاه اول » نوعی گزافه پردازی نسبت به خصوصیات معشوق وجود ندارد؟ نوعی گزافه پردازی که ما را از منفی نگری معمول مان منفک می کند و تمرکز و نیرویمان را معطوف کسی می کند که چنان باورش داریم که هرگز حتی خود را چنین باور نداشته ایم.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به جستارهایی در باب عشق

نمایش همه

یادداشت‌ها

          کتاب داستانِ یک عشق را با تمام لحظاتش از ابتدا تا انتها زیر ذره‌بینی موشکافانه و واقع‌بینانه‌‌ گرفته است، شبیه آدمی که مدام دورتر از ماجرا می‌ایستد و مشاهدات و تفکراتش را می‌نویسد.
این لحظات اگر چه در مصداق بین آدم‌ها متفاوت است، اما در کلیت‌ها فصل‌هایی مشترک میان آدم‌هاست. پس به گمانم کسی دست خالی این کتاب را ترک نمی‌کند.

تعجب من از این بود که آلن‌دوباتن این کتاب را در سن بیست‌وچهار سالگی‌اش نوشته است! چون به نظر می‌رسید این کتاب چکیده‌ایی از مطالعات گسترده‌ی نویسنده، در روانشناسی، سیاست و جامعه‌شناسی و فلسفه باشد که در موضوع عشق و با زبان داستان گردِ هم آمده است‌.

تمام کتاب خواندنی‌ بود، آن هم نه برای یک بار، برخلاف کتاب‌هایی که یک بار خواندنشان هم زیاد است، این کتاب را دوست دارم در فواصل زمانی مختلف بارها و بارها بخوانم و هر بار از تماشای وقایع از پشت شیشه‌ی ذره‌بینِ آلن‌دوباتنی لذت ببرم‌.

اردیبهشت ۱۴۰۲
        

19

Achii

Achii

1403/12/29

          وای که چه قدر ترجمه رو دوست داشتم . با یه نسخه دیگه ترجمه رو که مقایسه می کردم متوجه شدم انگار ترجمه گلی امامی دریچه هست به ورای آنچه در ذهن وجود داره . کلمات غنی از احساسات بودن و این حس به آدم دست می داد که انگار باید تک تک جملات رو به آغوش کشید و به خاطر سپرد . شاید کسی که این کتاب رو صرفا به دلیل مسائل روانشناسی بخونه از این ترجمه خوشش نیاد چون متن گهگاه جملات قصاری داره که تو نسخه های دیگه قابل فهم تر با کلمات روان تری ترجمه شده ولی اگه از پیچیدگی در عین با سلیقگی مترجم خوشتون میاد من این نسخه رو پیشنهاد می کنم .
درباره کتاب باید گفت که عشق پلی است میان شاید دوقلب که از استحکام آن بی اطلاعیم و ما دلهره این نآاگاهی رو به جان می خریم و به روی پل قدم می گذاریم . پذیرش برخی مسائلی که برام گنگ بود بعد خوندن این کتاب راحت تر شده. انگار  دید منطقی تر و واقع گرایانه تری به مقوله عشق رو به خواننده هدیه می ده و من با کمال میل این هدیه رو می پذیرم و سراغ کتابای بعدی آلن دوباتن یا ترجمه های گلی امامی می رم . 
نکته منفی ای که وجود داشت نویسنده با بیان جزئیات رابطه اش سعی می کن درس هایی رو به ما بده که البته می تونست با توصیفات کمتر و نپرداختن بیش از حد به جزئیات هم اینکار رو انجام بده .
        

1

          "جستارهایی در باب عشق" پر بود از جملات زیبا و نصیحت ها و نتیجه گیری هایی دوستانه و خودمانی. این اولین کتابی بود که از آلن دوباتن می خواندم و باید  
بگویم مهارت او در شرح و بررسی فلسفی مساله ای شناخته شده بصورتی که متن نه ثقیل شود و نه یکنواخت و کسل کننده، ستودنی است.  کتاب با یک ماجرای شخصی برای راوی آغاز می شود و در هر فصل تحلیل های راوی از بخش های مختلف ماجرا و حتی تفکرات او دنبال می شود. کوتاه بودن فصل ها و تشکیل شدن هر فصل از چندین بخش تک پاراگرافی یا دو پاراگرافی خواندن کتابی را که تماما داستانی نیست و درون مایه ی تحلیلی و فلسفی دارد، برای خواننده بسیار آسان و دوست داشتنی می کند. 
"جستارهایی در باب عشق" تحلیلی از فرآیند عاشق شدن، ورود به رابطه و شکست و پایان آن است. چرخه ای که علیرغم تمام مشکلات، ناراحتی ها و دلشکستگی ها از دیرباز وجود داشته و ادامه پیدا خواهد کرد.
باید به خودم یادآوری کنم که لازم است این کتاب را هر چند وقت یکبار دوره کنم تا بدانم تنها نیستم و اساسا عشق، همین اتفاق ساده ای است که تمام انسانها را درگیر می کند، زخمی شاید به یادگار بگذارد و فراموش می شود تا شروع تجربه بعدی. 
ترکیب فلسفه، روانشناسی و ادبیات همراه با موضوعی که دوباتن برای پرداختن به آن انتخاب کرده بود همگی این کتاب را جذاب و جذاب تر می کرد. خواندن آنرا به دوستانم توصیه می کنم.
        

1

نرگس

نرگس

1402/8/6

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          قلم جادویی آلن دو‌باتن رو دوست داشتم😍
کتاب با توضیحِ سیرِ عاشق شدن راوی شروع میشه و به فراز و فرود‌های رابطه‌ها میپردازه..

طرز روایت داستان فوق‌العاده جذاب بود برام..
خیلی خودمونی و ملموس راز و رمز‌های یک رابطه، دعوا‌ها، رفتار‌ها، تصمیمات و اتفاقات غیرمنتظره، شور و اشتیاق ناگهانی، دلسردی‌های کوچک غیرقابل چشم‌پوشی و... (اتفاقاتی که تو هر رابطه‌ای ممکنه بیفته) رو توصیف و سپس با نکات فلسفی تشریح‌شون میکنه؛ که در نوعِ خودش بی‌نظیره..
همچنین نشون‌ میده که در یک رابطه‌ی عاشقانه؛ مثل بقیه‌ی زندگی، اشتیاق و نوعِ نگاه به مسئله میتونه چه تأثیر زیادی روی برداشت و روشِ حل مسئله‌ داشته باشه..(احساسات نقش مهمی در اتفاقات دارند)

فکر میکنم چه درگیر عشق و عاشقی شده باشید چه نشده باشید، خوندن این کتاب خالی از لطف نباشه براتون.. 

متوجه شدم ترجمه‌ی خانوم گلی امامی مشکلات زیادی داره..
پس کتاب رو با ترجمه‌ی آقای محمدرضا اخلاقی‌منش تهیه کردم؛ و راضی بودم. (هرچند که اصل کتاب یا ترجمه‌ی گلی امامی رو نخوندم که بتونم مقایسه کنم؛ چه از نظر سانسور چه از نظر کیفیت ترجمه)
        

27

        خب !
این کتاب رو همین الان تموم کردم و گفتم چه بهتر که نظرم رو هم همین الان بنویسم.
اول از همه بگم که ترجمه ی این کتاب خیلی تو ذوقم زد و خیلی جاها باعث میشد احساسات نویسنده خوب منتقل نشن و آدم نتونه خیلی پای خوندنش بشینه:)) ، اما بالاخره آدم باید دایره لغاتش رو گسترش بده و چه بهتر که درجا نزنه ، ولی چون کتاب خودش مفاهیم فلسفی بعضا عمیقی داشت ترجیح میدادم با نثر روون تری بخونمش.

 کتاب در مورد آغاز یک رابطه عاشقانه تا به پایان رسیدنش و دوباره عاشق شدنه!
در تمام مراحل شروع عشق و میانه ی اون و حتی بحث های دو طرف تحلیل های فلسفی و جالبی میشه که به قول دوستان باعث برانگیختن حس هم ذات پنداری درونم شد:)) ، اینکه در لحظه زندگی نمیکنیم و تحلیلش و مشکلاتی که برامون به بار میاره، خیلی در ذهنم موند و قشنگ ترین بخش کتاب بود به نظرم.

خوندن قسمت هایی که شخص میخواست خودکشی کنه شاید برای منی که از دور به ماجرا نگاه میکنم مقداری بی معنی بود ، اما وقتی جای چیزی که از دست داده(عشق) چیزهایی که خودم از دست دادم رو گذاشتم احساساتش و حس تهی بودن و از دست رفتن انگیزه ش رو درک کردم و در انتها اینکه به اون سختی ها غلبه کرد ، از جاش پاشد و این نکته که گفته بود "فکر او رنجی را که زمانی دچارش می شدم از دست داده بود" و تشبیه روح و قلب به شتر و غم ها به باری که روی اون قرار میگیره برام خیلی جالب بود:)

در کل اگه ترجمه ی روان تری داشت قطعا امتیاز بالاتری میدادم بهش ولی پیشنهادش میکنم که یک بار خونده بشه^-^چون مفاهیم داخلش ارزششو داشت:))
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3