گزارش یک مرگ
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
86
خواهم خواند
46
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
ظهر روزی از ماه اوت،در حالی که با دوستانش گلدوزی میکرد،حضور کسی را در نزدیکی خانه اش حس کرد.لازم نبود سرش را بلند کند تا بداند که آمده به من گفت:چاق شده بود موهایش بفهمی نفهمی ریخته بود،برای نزدیک دیدن محتاج عینک بود.اما خودش بود.به خداوندی خدا خودش بود!دیوانه شده بود.حتما مرد هم فکر کرده بود که او هم پیر شده،اما مرد،بر خلاف دختر،فاقد ذخیره ی عشقی بود که باعث تحمل میشد پیراهنش از عرق خیس شده بود،مثل همان بار اول روز جشن خیریه،همان کمربند و همان کیف های چرمی درز شکافته ی سگگ نقره ای را داشت.با یار دوسان رومان بی اینه به باقی کسانی که گلدوزی میکردند و مبهوت مانده بودند اهمیتی بدهد،یک قدم جلو آمد.کیف هایش را روی چرخ خیاطی انداخت و گفت:خب من آمدم.
یادداشت ها
1401/3/2
7
1402/7/3
0
1402/4/29
قلم گابریل گارسیا مارکز به طرز دیوانه کننده ای بی نظیر است، در عین حال هم پیچیده است، هم روان و ساده. هم خشن و بی رحم، هم لطیف و شاعرانه. شاید بتوان گفت مارکز خاصترین داستان جنایی ای که می توان نوشت را نوشته است. ماجرای یک قتل را جوری شرح می دهد و روایت می کند که هیچ کس تاکنون اینقدر پراکنده و یک دست چیزی را تعریف نکرده. در پایان هم با شاعرانگی و رئالیسم جادویی خاص خودش جوری بالاخره لحظهی اتفاق را مستقیم تعریف می کند، که مخاطب تا مدت ها این پایانبندی و تصویرسازی آخر را فراموش نخواهد کرد. *** نکته دیگر درباره گزارش یک مرگ، موضوعی است که درباره مرگ ایوان ایلیچ شاهکار تولستوی هم صادق است. این موضوع که: اصل، اتفاق و حادثه نیست؛ اصل، چگونگی اتفاق و حادثه است. اتفاق، یعنی قتل سانتیاگو ناصر، از همان اول مشخص است، این چگونگی و ماجراهای پشت این اتفاق است که این اتفاق را حائز اهمیت می کند و داستان را تشکیل می دهد. ظاهرا همیشه موضوع اتفاق و چگونگی اتفاق، مورد توجه بسیاری از نویسندگان بوده و هست و میشود نمونه های زیادی از آن را در ادبیات و هنر مشاهده کرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
22
1401/11/1
1
1402/6/18
0
1402/4/7
14
1401/3/11
1