معرفی کتاب آسمان پس از توفان اثر صبا طاهر مترجم مریم رفیعی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
3
خواندهام
31
خواهم خواند
31
نسخههای دیگر
توضیحات
جنهای شبآور که قرنها زندانی بودند، دست به حمله زدهاند و روستاها و شهرها را به خاک و خون کشیدهاند. اما برای شبآور، انتقام از دشمنان انسانش تازه شروع ماجراست. فرمانده کریس ویتوریا خود را امپراتوریس اعلام کرده و هر کسی را که از اطاعت از او سرپیچی میکند، از سر راه برمیدارد. و چه کسی در راس این فهرست قرار دارد؟ سنگچشم خونی و اعضای باقیماندهی خانوادهاش. لایای اهل سرا که اکنون با سنگچشم خونی متحد شده، در تلاش است فقدان دو عزیزش را پشت سر بگذارد. او که مصمم است جلوی تهدیدی که میتواند کل دنیا را به نابودی بکشاند بگیرد، تمام وقت و انرژیاش را صرف نابودی شبآور میکند و در این بین قدرتی باستانی را بیدار میکند که میتواند او را به پیروزی یا عذابی غیرقابل تصور برساند. و در اعماق مکان انتظار، روحگیر فقط به فکر فراموش کردن زندگی و عشقی است که پشتسر گذاشته. با این حال این کار به معنای نادیده گرفتن ردپای قتلهای بهجامانده از شبآور و جنهایش است. روحگیر برای حفظ سوگند خود و محافظت از جهان انسانها در برابر موجودات ماوراءطبیعی، باید از مرزهای سرزمین خود فراتر رود. او باید ماموریتی را برعهده بگیرد که میتواند همهی چیزهایی را که میشناسد نجات دهد… یا برای همیشه نابود کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به آسمان پس از توفان
نمایش همهلیستهای مرتبط به آسمان پس از توفان
نمایش همهیادداشتها
1403/2/7
11
1403/5/27
4
1403/8/19
1
1403/6/24
و پایان مجموعه ای که با لحظه به لحظه ش زندگی کردم. واقعا نمیدونم چی بگم، حقیقتا این کتاب رفت ته ته قلبم و از اونایی شد که هیچوقت فراموشش نمیکنم. با اینکه باهاش حرص خوردم، گریه کردم و اعصابم خورد شد واقعا از دوست داشتنی ترین چیزایی بود که خوندم. تقریبا همه شخصیتای مورد علاقم کشته شدن و واقعا نمیدونم نویسنده چطوری میتونه یکاری کنه آدم احساس پوچی کنه. دلم براشون تنگ میشه و احتمالا تا یه مدت زیادی برمیگردم و تیکه های مورد علاقمو دوباره میخونم. و هلین، شخصیت مورد علاقم:) هیچوقت به چیزی که لیاقتش بود نرسید و کلا در طول کتاب قلبش شکست ولی باز قوی موند. واقعا بهش افتخار میکنم و از ته قلبم دوسش دارم، و تاحالا به اندازه اون برای کسی دلم نسوخته:( ولی واقعاااا نمیدونم ضرورت کشتن هارپر این وسط چی بودددد. بچه بیچاره داشت زندگیشو میکرد:( افسرده شدم براش. برای دارینم همینطور. ولی با داستانشون زندگی کردم و زندگی خواهم کرد. خوشحالم که این کتابو خوندم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
6
1402/10/4
2
1403/6/25
من این کتاب رو فقط تا صفحه ۳۸۵ خوندم باهاش احساسات متفاوتی رو تجربه کردم و حسم به شخصیت ها این کتاب اینکه از لایا و الایس بدم میاد چون به هم رسیدم ولی موسی هلین ؟ اصلا دلم نمیخواست مهریا و هارپر و دارین بمیرن برا همین ادامه ندادم و به نظرم اصلا حقشون نبود که بعد از چهار جلد بدبختی و پشت سر گذاشتن هزارتا مصیبت نتونن به خوشبختی برسن ولی کتاب رو دوست داشتم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5