معرفی کتاب A Sky Beyond the Storm اثر صبا طاهر

A Sky Beyond the Storm

A Sky Beyond the Storm

4.7
31 نفر |
11 یادداشت
جلد 4

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

44

خواهم خواند

38

شابک
9780008411657
تعداد صفحات
519
تاریخ انتشار
1399/11/12

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        Prepare for the jaw-dropping finale of Sabaa Tahir's beloved New York Times bestselling An Ember in the Ashes fantasy series, and discover: Who will survive the storm?

Picking up just a few months after A Reaper at the Gates left off...

The long-imprisoned jinn are on the attack, wreaking bloody havoc in villages and cities alike. But for the Nightbringer, vengeance on his human foes is just the beginning.

At his side, Commandant Keris Veturia declares herself Empress, and calls for the heads of any and all who defy her rule. At the top of the list? The Blood Shrike and her remaining family.

Laia of Serra, now allied with the Blood Shrike, struggles to recover from the loss of the two people most important to her. Determined to stop the approaching apocalypse, she throws herself into the destruction of the Nightbringer. In the process, she awakens an ancient power that could lead her to victory--or to an unimaginable doom.

And deep in the Waiting Place, the Soul Catcher seeks only to forget the life--and love--he left behind. Yet doing so means ignoring the trail of murder left by the Nightbringer and his jinn. To uphold his oath and protect the human world from the supernatural, the Soul Catcher must look beyond the borders of his own land. He must take on a mission that could save--or destroy--all that he knows.
      

پست‌های مرتبط به A Sky Beyond the Storm

یادداشت‌ها

طهورا>>

طهورا>>

1403/3/27

          باید بگم اصلا انتظار نداشتم اینجوری تموم بشه...
انتظار داشتم هم روند داستان خوب و شاد باشه هم پایانش...
یا حداقل مثل جلد های قبلی باشه.
ولی این جلد با جلد های دیگه خیلییی فرق داشت. حاضرم جلد های دیگه رو هزاران بار بخونم ولی این جلد...
من با این جلد اخگری در خاکستر احساسات مختلفی رو تجربه کردم...خندیدم، هیجان زده شدم، گریه و بغض کردم، متحیر و شگفت زده شدم، دقیقا مثل جلد های قبلی...ولی همون طور که این جلد شادی ها و خنده های بیشتری نسبت به جلد های قبل داشت، گریه و بغض های خیلیییی بیشتری هم داشت...
شادی ها و خنده هایی که الان دیگه برای من به بغض و گریه تبدیل شدن...
خلاصه اینکه دوست دارم هزاران بار این مجموعه رو بخونم اما فقط سه جلد اولش رو...فکر نمی کنم دیگه دوست داشته باشم سراغ این جلدش بیام؛ حتی سراغ قسمت های قشنگ، خنده دار، شاد و عاشقانه ش...چون می دونم بیشتر از اینکه این احساسات رو تجربه کنم، بغض میکنم.
پایانش خیلی بد نبود؛ ولی خیلییییی دوست داشتم بهتر از این بشه...شاد تر از این تموم بشه...شاد برای همه شون...بدون هیچ دلتنگیی...بدون هیچ افسوسی...
ولی متاسفانه از چنین پایان خوشی خبری نبود!
        

13

          بسم الله الرحمن الرحیم 
.
یه پایان تلخ ، فوق‌العاده و باشکوه برای یک مجموعه‌ی موفق و به یاد موندنی!
من سره این جلد به پهنای صورت گریههه کردم ، اینقدر مسحور کننده بود و قشنگ هنر و عشق رو داشت تو چشمم که نه ، تو قلبم حک میکرد و باعث میشد هیچ وقت فراموش نکنم که باید همیشه پیروز و تا ابد وفادار بمونم نسبت به خودم و مردمم و وطنم؛
و چقدر قشنگ عشق و احساسات و باور و وطن رو به تصویر کشیده بود .
جلد اول رو ابتدای پاییز خوندم و تا الان ۵ ماه گذشته و دارم به این فکر میکنم وای بر من اگه این حس کنجکاوی رو نداشتم نسبت به باقی مجموعه ، و وای بر من اگه نمیخوندم این اثر قوی رو .
توانایی و ظرفیت این رو دارم که بشینم بارها و بارها این مجموعه رو بخونم و برخلاف بقیه مرور‌ها از همه‌ی جلدا لذت ببرم مخصوصا این جلد که عشق و شهامت به اوجه خودش رسیده بود و من دیگه ، زینبی ۱۵ ساله در قم نبودم ، بلکه یکی از اهالی امپراتوری بودم که سعی داشت گذشته ، حال و آینده ببینه و زندگی کنه!
این مجموعه تنها یه رمان نوجوانانه یا مختص به جوانان نیست ، بلکه یه کتابه حماسی و سیاسیه بنظره من.
الان فکر کنم باید عزای عمومی اعلام کنم بخاطره پایان این مجموعه😂😂
و بی‌شک یکی از خفن ترین کتابایی بود که تا حالا خوندم و اگه عمری باشه دوباره و سه‌باره میخونمش و به بچه‌های خودمم هم سفارش خوندنشون رو میکنم .
اقا بخونید این کتابو!
        

17

        و پایان مجموعه ای که با لحظه به لحظه ش زندگی کردم.
واقعا نمیدونم چی بگم، حقیقتا این کتاب رفت ته ته قلبم و از اونایی شد که هیچوقت فراموشش نمیکنم. 
با اینکه باهاش حرص خوردم، گریه کردم و اعصابم خورد شد واقعا از دوست داشتنی ترین چیزایی بود که خوندم. 
تقریبا همه شخصیتای مورد علاقم کشته شدن و واقعا نمیدونم نویسنده چطوری میتونه یکاری کنه آدم احساس پوچی کنه. 
دلم براشون تنگ میشه و احتمالا تا یه مدت زیادی برمیگردم و تیکه های مورد علاقمو دوباره میخونم.
و هلین، شخصیت مورد علاقم:) هیچوقت به چیزی که لیاقتش بود نرسید و کلا در طول کتاب قلبش شکست ولی باز قوی موند. واقعا بهش افتخار میکنم و از ته قلبم دوسش دارم، و تاحالا به اندازه اون برای کسی دلم نسوخته:(
ولی واقعاااا نمیدونم ضرورت کشتن هارپر این وسط چی بودددد. بچه بیچاره داشت زندگیشو میکرد:(
افسرده شدم براش. برای دارینم همینطور. 
ولی با داستانشون زندگی کردم و زندگی خواهم کرد. خوشحالم که این کتابو خوندم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6

        من این کتاب رو فقط تا صفحه ۳۸۵ خوندم 
باهاش احساسات متفاوتی رو تجربه کردم
و حسم به شخصیت ها این کتاب اینکه 
از لایا و الایس بدم میاد چون به هم رسیدم ولی موسی   هلین ؟
اصلا دلم نمیخواست مهریا و هارپر و دارین بمیرن برا همین ادامه ندادم و به نظرم اصلا حقشون نبود که بعد از چهار جلد بدبختی و پشت سر گذاشتن هزارتا مصیبت نتونن به خوشبختی برسن 
ولی کتاب رو دوست داشتم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5