معرفی کتاب آنی شرلی در اونلی اثر لوسی مود مونتگمری مترجم سارا قدیانی

آنی شرلی در اونلی

آنی شرلی در اونلی

4.7
200 نفر |
37 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

29

خوانده‌ام

546

خواهم خواند

83

شابک
9789645361899
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1399/10/23

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        سرگذشت دخترکی یازده ساله است که از یتیم خانه به مزرعه گرین گیبلز می آید تا زندگی جدیدی را آغاز کند.
      

لیست‌های مرتبط به آنی شرلی در اونلی

پست‌های مرتبط به آنی شرلی در اونلی

یادداشت‌ها

این جلد یک
          این جلد یکی از جلدای دل‌نشین و قشنگ این مجموعست که خواننده رو به دنیایی آشنا اما پخته‌تر از جلد اول می‌بره. توی این جلد، آنه دیگه اون دخترک خیال‌پرداز و بی‌پروا نیست، بلکه یه دختر 16 ساله و مسئولیت‌پذیر شده که وارد مرحله جدیدی از زندگی‌ش، یعنی تدریس توی مدرسه اونلی، می‌شه.

نقاط قوت کتاب:

1. رشد و بلوغ شخصیتی آنه:
یکی از بهترین بخشای این جلد، تغییر و تکامل آنه‌س. دیگه فقط توی رویاهاش غرق نمی‌شه، بلکه سعی داره توی زندگی بقیه هم تأثیر مثبت بذاره، مخصوصاً دانش‌آموزاش و دو دوقلوی بازیگوش، دیوی و دورا، که به گرین گیبلز میان. با این حال، تخیل قشنگش هنوز هست و حال و هوای خاصی 
 به داستان می‌ده.


2. رابطه‌ی دوستانه و گرم بین شخصیت‌ها:
توی این کتاب، همچنان شاهد دوستی عمیق و محکم آنه و دایانا هستیم، اما در کنار اون، آدمای جدیدی مثل پل ایروینگ (دانش‌آموزی که تخیل قوی و دنیای متفاوتی داره) و خانم لاوندر (زنی که گذشته‌ای تلخ داشته ولی آنه زندگی‌ش رو تغییر می‌ده) هم وارد ماجرا می‌شن. این روابط باعث می‌شه داستان همچنان جذاب و پر از لحظات احساسی باشه.
3. ترکیب طنز و لطافت توی داستان:
در کنار موضوعات جدی‌تر، لحظات طنز و سرگرم‌کننده‌ای هم توی داستان هست، مخصوصاً توی ارتباط با دیوی، که یه پسر شیطون و بازیگوشه و در تضاد با خواهر آرومش، دورا، صحنه‌های جالبی خلق می‌کنه.

نقاطی که شاید یه کم متفاوت باشه:

نبود چالش‌های عمیق‌تر: توی این جلد، برعکس جلد اول که آنه برای پذیرفته شدن توی جامعه تلاش می‌کرد، مشکلات اون‌قدرا هم سخت نیستن. بیشتر داستان درباره روابط اجتماعی و تجربه‌های آنه به‌عنوان معلم می‌چرخه، که شاید برای بعضیا کم‌هیجان‌تر از جلد اول به نظر بیاد.

آنی در اونلی یه داستان گرم، دل‌نشین و پر از احساسه که نشون می‌ده چطوری یه دختر خیال‌پرداز و پر از آرزو، آروم‌آروم تبدیل به یه زن جوون و مسئولیت‌پذیر می‌شه. این جلد، شاید به‌اندازه جلد اول هیجان‌انگیز نباشه، ولی همچنان شیرینی خاص خودش رو داره و پیام‌های قشنگی از دوستی، عشق به زندگی و تأثیر مثبت گذاشتن روی بقیه رو به خواننده منتقل می‌کنه.و به نظر من به اندازه جلد اول قشنگ بود و به دل من یکی که نشست. 
اگه کسی از جلد اول خوشش اومده باشه، حتماً از این جلد هم لذت می‌بره، چون همچنان روح زیبای آنه و فضای جادویی اونلی توی اون جریان داره.
        

10

رؤیا

رؤیا

1403/4/17

          در کتاب دوم، آنه در اونلی به شغل شرافتمندانه‌اش می‌پردازد. ماجراها یکی پس از دیگری اتفاق می‌افتند و آنه فاصله ۱۶ تا ۱۸ سالگی‌اش را طی می‌کند. در انتها نیز تصمیم سفر به دنیای جدیدی می‌گیرد.
 دوقلوهای دیوی و دورا، پائول اروینگ، آنتونی پای، آقای هریسون و خانم امیلی، استفن اروینگ، لوندر لوئیس، عمو ایب، انجمن اصلاح، گیلبرت بلایت، فرد و داینا در رقم زدن ماجراهای این کتاب نقش اساسی دارند. 

جملاتی از کتاب:

آنی شخص مناسبی برای دست انداختن بود چون هر حرفی را جدی می‌گرفت.
___________

آنی روحی لطیف داشت، اما گاهی‌اوقات کاملاً به‌موقع زهرش را هم می‌ریخت.
___________

«به نظر من بهترین و شیرین‌ترین روز، روزی نیست که همه اتفاق‌هایش باشکوه، شگفت‌انگیز یا هیجان‌آور باشند، بلکه روزی پر از شادی‌های کوچک و ساده است که یکی پس از دیگری مثل دانه‌های مروارید از گردن‌بند پایین می‌ریزند.»
___________

بعضی‌ها با پیری به دنیا آمده اند، بعضی‌ها به آن دست پیدا کرده‌اند و بعضی‌ها پیری را به‌زور قبول کرده‌اند.
___________

آنی! یک قلب شکسته، در زندگی واقعی به دردناکی داخل قصه‌ها نیست. مثل یک دندان آزاردهنده، قابل مداراست.

____________

آنچه قصد دارم از دانشگاه به دست بیاورم، دانش بهتر زیستن است و اینکه چطور در زندگی بهترین و پرثمرترین راه را انتخاب کنم. دوست دارم بهتر درک‌کردن را یاد بگیرم و به مردم و خودم کمک کنم.
____________
یکی از ویژگی‌های این دنیا واقعاً آرامش‌بخش است؛ همیشه مطمئنیم بهار دیگری در راه است.
___________

آنی گفت:«احساس می‌کنم... یک نفر ... ماه را... در دستم گذاشته... ولی نمی‌دانم... با آن چه‌کار کنم...»
____________

شاید به قول خانم لیند، همه‌چیز از قبل مقرر شده بود و تحت هر شرایطی اتفاق می‌افتاد، اما با این حال بازهم خیلی لذت‌بخش است که احساس کنی تقدیر برای انجام نقشه‌اش از تو کمک گرفته. وای! واقعاً چقدر شاعرانه است.
____________

آه! این نامزدی‌ها وقتی برای صمیمی‌ترین دوست آدم پیش می‌آیند، چقدر مسخره و غیرقابل‌تحمل می‌شوند.
____________

آقای هریسون فیلسوفانه گفت:«تغییرات همیشه خوشایند نیستند، اما پرفایده‌اند. دوسال، برای ساکن‌ماندن همه‌چیز، خیلی طولانی است و طولانی‌تر شدن چنین رکوردی، ممکن بود منجر به گندیدن شود.»
___________
        

7