میثم و شهر ترس‌های ممنوعه

میثم و شهر ترس‌های ممنوعه

میثم و شهر ترس‌های ممنوعه

مرضیه مولوی و 1 نفر دیگر
4.0
15 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

22

خواهم خواند

7

کتاب میثم و شهر ترس‌های ممنوعه، نویسنده مرضیه مولوی.

لیست‌های مرتبط به میثم و شهر ترس‌های ممنوعه

یادداشت‌های مرتبط به میثم و شهر ترس‌های ممنوعه

            فرستۀ زیر بنابه درخواست یکی از  دوستان با سخت‌گیری بیشتری نگاشته شده است و بیش از آنکه به مزایا و خوبی‌های داستان بپردازد می‌کوشد تا دلسوزانه نقاط ضعف آن را به نویسندگان این اثر گوشزد کند.
بار اول که چشمم به نام و طرح جلدش افتاد با خودم کلنجار رفتم که معنای «شهر ترس‌های ممنوعه» چیه؟ اگر کتاب -بنابر نشان ۸+سال پشت جلدش- برای مخاطبین نوجوان نوشته شده است، آیا آنها هم معنای این عنوان به ظاهر پرتعلیق اما مبهم را درک می‌کنند یا خیر؟ ناگفته نماند گه طرح جلد و سبُکی کاغذ بالکی احساس خوبی را در من برانگیخت. 
صفحۀ اول داستان با یک تک‌گویی از زبان اول شخص آغاز می‌شود و نه فضاسازی‌های مرسوم. البته همین که مخاطب به سرعت با موقعیت، دغدغه‌ها و شخصیت‌های اصلی آشنا می‌شود خود نقطۀ قوت کتاب است زیرا مخاطب نوجوان احتمالا خیلی حوصلۀ مقدمه‌چینی‌های رمان‌های قطور را نداشته باشد. در این داستان نویسندگان مراعات حال قشر نوجوان را کرده‌اند و به‌جای بیان احساسات ملال‌آور بیشتر به دنبال توصیف اتفاقات سریالی برای شخصیت اصلی هستند. منطق این‌کار را درک می‌کنم اما نمی‌دانم چرا از برخی واژه‌های سخت عربی بهره برده‌اند که در فیلم و سریال‌های تاریخی کمتر با آنها انس گرفته‌ایم و از آن بدتر اینکه معنای آنها را نه به صورت پانویس که در انتهای کتاب آورده‌اند و زحمت مخاطب را دوچندان کرده‌اند! از شوخی‌های واقعاً پسرانه (و به تعبیر من -ببخشید- خرکی 😄 بگذریم که خودش هم ممکن است الگوی نامناسبی به دست بچه‌ها بدهد) می‌رسیم به طرح نکات جذاب اما دشواری مانند جهت‌یابی مثلثی یا توصیف نوع خط‌الرسم کوفی. خب چه نیازی است که نوجوان اینها را یاد بگیرد و حتی اگر فرض کنیم اینها اصول پیشاهنگی و از ضروریات زندگی هستند آیا صرف بیان توصیف و نه حتی تصویرگری مناسب، از پس توضیح کافی آنها برآمده است؟ من که اینگونه فکر نمی‌کنم.
از این موارد بگذریم مشکل من بیشتر با رفتار پدر و مادر شخصیت اول است که در صفحات ابتدایی و حتی در ادامه تصویر جالبی از آنها به ما داده نمی‌شود. برای نمونه مادر میثم بواسطۀ بی‌عرضگی‌اش او را با «خاک بر سرت» ملامت می‌کند و در ادامه پدر میثم در تصویرگری صفحۀ ۱۶ با‌عصبانیت شمشیر به روی میثم کشیده و چهره‌ای به غایت خشن و عصبی از پدر را به نمایش گذاشته است. این قضیه به طور خاص در مورد مادر میثم هم صدق می‌کند و ما کمتر آن محبت و لطافت مادرانه را از او می‌بینیم. گویا نویسنده فقط خواسته میثم را در مواجهه با اتفاقات مختلف آبدیده کند اما خب به چه قیمت؟ این ناملایمات و حتی مواردی که مادر به فکر سلامتی یا تمیزی میثم هست نیز به مخاطب احساس تشویش و نگرانی را انتقال می‌دهد. 
نقطه قوت کتاب بی‌شک لوکیشن‌های متعدد و گوناگونی است که به خواننده کمک می‌کند تا تصویر جامع و دقیق‌تری از کوفه به‌دست بیاورد و خود را از نگاه میثم در کوچه‌پس‌کوچه‌های مرکز حکومت امیرالمومنین علیه السلام بیابد و این فاصلۀ تاریخی را کنار بزند و در موقعیت‌هایی که میثم در آن‌ها حضور می‌یابد قرار بگیرد.
موضوع دیگر این است که خریدار کتاب باید توجه داشته باشد که با داستانی پسرانه طرف است. شوخی‌ها، مهارت‌ها و دغدغه‌ها پسرانه است و دخترخانم‌ها احتمالاً ارتباط زیادی با داستان برقرار نکنند و یا حتی از تصویر اعصاب‌خردکن خواهر میثم که لوس، تخس و گاهی رو‌اعصاب است، به ستوه بیایند. ازقضا یکی از دو نویسندۀ کتاب خانم است و من تعجب کردم که چگونه در بخش‌هایی که نیاز به لطافت و تزریق احساسات بیشتری از سوی نویسنده هستیم این نیاز پاسخ داده نمی‌شود.
از تمام اینها که بگذریم می‌رسیم به چند فصل پایانی که نبرد صفین است. فصولی که در آنها نسبتاً با روایت منسجم‌تری طرف هستیم و ازهم‌گسیختگی ماجراها دیگر مانند بخش‌های قبلی من را آزار نمی‌داد و با شور بیشتری داستان را دنبال می‌کردم و منتظر اتفاقات بعدی بودم. 
چند نکته:
-نوشته پشت جلد ویراستاری صوری نشده است.
-در صفحه ۲۱ به جای «تف» شایسته بود «آب دهان» جایگزین شود.
-برخی از نوشته‌هایی که در بخش مصور آمده صدا و صوت حاصل از حرکات است که جذاب است اما در بخش‌هایی دیگر تکرار دیالوگ‌های متن نوشته است. شاید می‌شد به جای تکرار کار دیگری انجام داد چون مخاطب از این به بعد متوجه میشه که نیازی نیست تا همیشه نوشته‌های روی تصاویر رو بخواند و این موضوع ارزش و تازگی تصاویر را پایین‌تر می‌آورد.
- در صفحه ۲۵ شاید مناسب بود (ع)ای بعد از اسامی ائمه درج شود.
-در صفحه ۲۳۴ فعل «ساخته شده» به صورت ناقص نوشته شده است.
🖋️سید علی مرعشی، ۱۷تیر ۱۴۰۲

          
                من یادم نمیاد تو دوران خودم کتاب نوجوان خونده باشم. یعنی در واقع چیز خاصی نبود که بخونیم. از دنیای کتاب‌های کودک خیلی مستقیم پرتیدیم به دوران بزرگسالی. مثلا کتاب‌های دوران نوجوانی من "زویا" اثر دانیل استیل یا "جین آستن" و "بابالنگ دراز" - البته با مقادیر مناسبی سانسور!- بود. تا سال‌ها کتاب محبوبم هم "صد سال تنهایی" محسوب می‌شد. اینم بگم نه تو نوجوانی و نه بعدها هری پاتر نخوندم. نمی‌دونم چرا. شاید انقدر کتاب‌های بزرگسال و رئال خونده بودم که رغبتی به اون فانتزی‌ها پیدا نمی‌کردم.

اولین مواجهه من با ادبیات نوجوان سری کتاب‌های وحشت "سرزمین اشباح" دارن بود که اونم باز خودم نخوندم. یه نوجوون عشق ژانر وحشت می‌خوند و برام تعریف می‌کرد. اونجا بود که متوجه شدم کتابایی برای نوجوونا می‌نویسن. دهه هشتاد بازار ترجمه‌شون داغ داغ بود. در عین جذابیت، حاضری‌خوری راحتی هم بود برای ناشران نوظهوری مثل پرتقال و هوپا. 

تو کتابفروشی‌ها می‌دیدم نوجوون‌های کتابخون با چه عطشی دنبال کامل کردن مجموعه‌شون یا انتخاب یه مجموعه جدید هستند. و طبق معمول، نویسنده ایرانی جاش خالی بود تو این بازار. هنوز سنین نوجوونی تو این کشور درست و حسابی به رسمیت شناخته نشده. چه برسه به این‌که یه عده بخوان با تکیه بر دانش و تجربه برای این دوران  محتوا تولید کنن.

اما تازگی‌ها (این که میگم تازگی‌ها شاید نزدیک به یک دهه باشه که در مقایسه با دوران از دست رفته هنوز زمان کمی است) کتاب‌های نوجوان ایرانی هم داره رونق می‌گیره. اتفاقا بهترین کتاب‌هاش هم برای کانونه. افق و پرتقال هم اومدن وسط. این میون نشر کمیکا به طور تخصصی برای نوجوون‌ها داره کار می‌کنه. و چیزی که من خیلی تو این نشر دوست دارم اینه که روی گذشته فرهنگی خودمون خیلی تاکید داره. 

کتاب "میثم و ترس‌های ممنوعه" رو ما به اعتبار تجربه خوبی که از ایلیا داشتیم خریدیم. به نام‌ پسر و به کام خودم! 
تو این کتاب با یه پسر ۱۰ ساله همراه میشیم که نسبتا نازپرورده‌اس و برای دوران خودش این خیلی عیب بزرگیه. میثم همراه خانواده‌اش یه سفر رو تجربه می‌کنه که سخته. گرفتار راهزن‌ها میشن، از محله و خونه دوست‌داشتنی‌شون میرن به شهر و خونه‌ای جدید، دوست و رفیق نداره و باید از اول شروع کنه، یه عموی محبوب هم داشته که تو جنگ کشته شده و هنوز سوگواره.
هر کدوم اینها تو روزگار الان یه ترومای جدیه برای بچه‌ها ولی اون زمان از میثم توقع می‌رفت همه رو با هم مدیریت کنه و پسر مطلوب و تراز دوران باشه. این جابه‌جایی البته برای میثم خیر بود و به اون هدفی که می‌خواست می‌رسه.

زمان داستان بین دو جنگ جمل و صفین رخ میده. ما همراه میثم کوفه قبل جنگ صفین، آدم‌ها و جوّ فرهنگی شهر و البته جنگ صفین رو می‌بینیم. به شخصه توصیف‌هاش از جنگ و نحوه درگیر کردن خواننده رو با اون مهلکه خیلی دوست داشتم. واقعا تو این قسمت موفق عمل کرد. زبان داستان هم برای نوجوان کم‌سن بین ۱۱ تا ۱۵ خوب و ساده بود. مخصوصا که میثم خواننده‌اش رو مخاطب قرار میده و این‌طوری اون رو بیشتر توی داستان می‌کشونه.

اما ایرادی که داشت مقدمه نسبتا طولانی بود. خیلی فصل و داستان و ماجرا می‌گذره تا به جنگ صفین و اتفاقاتش برسه. جنگ که تموم میشه کتاب دیگه حالت گزارشی پیدا می‌کنه و سریع تو یه فصل همه چی جمع میشه. در حالی که جا داشت ماجرای حکمیت هم با همون ترفندهای قبلی داستان برای مخاطب روایت بشه.

امیدوارم این دست کتاب‌ها هر روز بیشتر بشه و مادرهای ایرانی دغدغه‌مند با خیال راحت کتاب دست بچه‌هاشون بدن.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            #احمدرضا‌_امیری‌_سامانی
#مرضیه‌_مولوی
#نشر_مهرستان_و_رویاپردازان

این کتاب از مجموعه‌ی کتابهای غدیر مهرستان است. حرکت خوبی که مهرستان در چاپ این اثر کرده است همکاری با ناشر تخصصی کتابهای کمیک است. تصاویر داخلی کتاب خیلی خوب از کار در آمده است. تصویران کارهای کمیک به دلیل مهارتی که در اجرای حرکت و حالات جزئی و ریز صورت و بدن شخصیت دارند از تصویر گران عادی کتاب، بین مخاطب نوجوان محبوب تر هستند.
همچنین قلم ساده‌ی کتاب و نگارش گفتگوها به زبان امروزی ،سن مخاطب نوجوان را پایین آورده است و این کتاب از سن ۱۲ سال به بالا قابل مطالعه است.
ترکیب محتوای تاریخی_مذهبی با محتوای مهارت‌های فردی و توسعه فردی نوجوان ،خوب از کار درآمده است. 
میثم در شخصیت خود، مشکلی دارد و به آن واقف است در مسیر حل مشکل، خواننده با امیر المؤمنین و حکومت ایشان در کوفه و جنگهای جمل و صفین نیز آشنا می‌شود. پرداخت غیر مستقیم به اخلاق و سیره اهل بیت تاثیر بیشتری در خواننده دارد تا اینکه به عنوان مثال نویسنده واضح در مورد جنگ صفین داستان پردازی می کرد.
از جمله نکات منفی اثر که مخاطب را دلزده می کند رفتار و دیالوگهای خشن مادر در ابتدای کتاب است. خوب بود گفتگوهای مادر و پسر کمی نرم تر باشد و جلوه‌ی محبت مادر به میثم هم دیده می‌شد.(سو تفاهم نشود.مادر میثم را دوست دارد ولی در لحن گفتگوها عصبانی و اهل غرولند نشان داده می شود)
البته این نکته در انتهای کتاب اصلاح می شود.
ریتم ابتدای داستان کمی کند است .زیرا مشکل اصلی شخصیت میثم درست به مخاطب شناسانده نشده و خواننده نمی داند آنچه برای میثم روی می دهد  چه تاثیری روی او دارد که این مورد نیز به تدریج از نیمه داستان حل می شود.
چاپ یازدهم کتاب را خواندم و جزو آثار خوب مذهبی معرفی‌اش می کنم. بیشتر هم مناسب گروه سنی ۱۲ تا ۱۵ سال می باشد.