یادداشت العین
3 روز پیش
بازیگوشی میثم را دوست داشتم ، بلندپروازی اش را هم. نویسنده کودک درون را وامیدارد که در کوچه و پس کوچه های کوفه زندگی کند و اساسا جور دیگری به تاریخ نگاه کنی. ظاهر داستان میثم شاید مناسب نوجوانان بود اما من حس می کنم لابلای زندگی اش ، درس های ویژه ای هم برای بزرگترها داشت: اینکه انسان های شریف فرزندانشان را بزرگمرد بار می آورند ، مثل ابراهیم پسر مالک . مثل عباس پسر امیرالمومنین علیه السلام. اینکه والدین به فرزندانشان جرأت می دهند ، مثل حبیب به میثم. اینکه گاهی انسان های سر به هوا ولی زرنگ و در نهایت احساسی بودن ، در زندگی تاثیر جدی دارد ، مثل یحیی برای میثم. اینکه مادر چقدر دغدغه ی اجتماع را دارد و باید در عمل دلسوز امام امتش هم باشد ، مثل سبیه. اینکه اگر غم عالم دلت را گرفت و راهزن بی خبر به کاروان زندگی ات زد ، دلت به امامت خوش باشد و خوش باشی که بصره را برای او طی کرده ای... درس های دیگری هم داشت که میگذرم.. چند وقتی بود میخواستم کتاب را بخوانم ، اما نشده بود. خیلی خوب بود...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.