معرفی کتاب جین ایر اثر شارلوت برونته مترجم مریم مویدی

جین ایر

جین ایر

شارلوت برونته و 1 نفر دیگر
4.2
772 نفر |
193 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

80

خوانده‌ام

1,755

خواهم خواند

579

شابک
9789640018330
تعداد صفحات
192
تاریخ انتشار
1395/2/7

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        جین ایر، نام رمانی است که نویسنده ی انگلیسی، شارلوت برونته، آن را با نام مستعار کورر بل در اکتبر سال 1847 به انتشار رساند.جین ایر در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و در کنار عمه اش زندگی می کرد. او در مدرسه ی خیریه ی لوود نیز دوران سخت و پرمشکلی را گذراند، اما با این حال، هیچ وقت روحیه، صداقت و درستی خود را از دست نداد. جین با مردی به نام آقای روچستر، رابطه ی عاشقانه شکل می دهد و و پرده از مشکلات و موانع موجود بر سر راه ازدواج قانونی اش برمی دارد. داستان این کتاب، شیوه ی نگارش ملودرام را متحول کرد و جست وجوی زنی پرشور و با اراده را نشان داد که برای داشتن زندگی ای بهتر و آزادتر در جامعه ی سنتی و پرتبعیذ ویکتوریایی، تمام تلاش خود را به کار بسته است.این رمان خلاقانه و ماندگار از شارلوت برونته، با قهرمان زنی سخت کوش و تسلیم ناپذیر، عاشقانه ای است که همچنان، تأثیر زیادی بر مخاطبین دنیای ادبیات دارد.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

 کاغذبازی 📖

کاغذبازی 📖

1403/2/27 - 14:28

تعداد صفحه

35 صفحه در روز

عاشقانه‌ها

عاشقانه‌ها

1402/8/11 - 20:29

تعداد صفحه

50 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به جین ایر

نمایش همه

پست‌های مرتبط به جین ایر

نمایش همه

یادداشت‌ها

سجاد نجاتی

سجاد نجاتی

1401/5/20 - 18:36

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

31

Mohtasham

Mohtasham

1401/2/9 - 16:46

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          « زندگی به نظر من خیلی کوتاه است که نمی توانم آن را صرف خصومت یا ثبت اشتباهات کنم …»
کتاب جین ایر ، درباره ی دختری به همین نام است . او پدر و مادرش را از دست داده و نزد زن دایی اش زندگی می کند . دایی مهربانش هم سال ها قبل از دست داده ، کسی که او را به زن دایی بی رحمش ، خانم رید سپرد . جین ایر دختری است که برخلاف بسیاری از دختران آن زمان ، دلش نمی خواهد فقط سرزنش شود و زیر بار هر چیزی برود ، از این رو بود که تصمیم گرفت جسورانه مقابل ستم های خانم رید و فرزندانش بایستد و همین راه او را به لووود ، جایی که قرار بود درست تربیت شود ، باز کرد وجین عمارت گیتسهد را ترک کرد …
کتاب موضوع جالبی داشت . به خصوص که می دانستیم درباره ی زندگی شخصی خود نویسنده است . اما خیلی ایده ی نوینی نداشت . البته این عیب محسوب نمی شود ، بلکه یعنی مثل بسیاری از رمان های کلاسیک قرن 18 و 19 انگلیسی ، دغدغه های دختران آن زمان را به تصویر کشیده بود . دختران قهرمانی که نمی خواستند روند تکراری زندگی را ادامه بدهند و حقوقشان پایمال شود . دوست داشتند عضوی از جامعه باشند و زنانی تاثیر گذار شوند . جین ایر هم تقریبا همان طور بود . 
توصیف های کتاب ، اطلاعات کامل و دقیقی درباره ی فضا و مکان می دادند . من به عنوان فردی ایرانی که تاکنون انگلیس و آن قرن هایش را تجربه نکرده ، به خوبی از تمام زوایا با مردم و فرهنگ آنجا آشنا می شدم . طرز تفکر ، نوع پوشش ، معماری و… . مثل اتاق سرخ عمارت گیتسهد ، اتاق دوشیزه تمپل ، عمارت ثورنفیلد و… ، تمام این مکان ها را به خوبی در ذهنمان تصور می کردیم . 
اما متاسفانه نویسنده در این توصیفات افراط نسبتا زیادی به خرج داده بود . در بسیاری از قسمت ها ، اینها فقط اطلاعات نمی دادند ، بلکه باعث کسل شدن خواننده هم می شدند که این یک نکته ی منفی به حساب می آید . شارلوت برونته می توانست ، هدف و مفهوم داستان را در صفحات کمتری می گنجاند و از توضیحات اضافه ای که اطلاعات لازم و مفیدی نمی دهند ، پرهیز می کرد .  اصل داستان چیز دیگری بود ولی مثلا تا حدود 100 صفحه ی اول ، فقط درباره ی آزار های خانم رید و فرزاندانش ، اطلاعات می گرفتیم . یا به عنوان مثال ، یک بار گفتن این موضوع که شام های لووود فقط کیک و آب است ، کافی بود. اما این توصیف بار ها و بار ها تکرار می شد . 
توصیف ها البته نکته ی مثبت دیگری هم دارد . همین که نویسنده ، تک تک صحنه ها و رفتارهای شخصیت ها را به تصویر کشیده ، باعث می شود نکته ی گنگی هم برای خواننده به وجود نیاید . یعنی بتواند اتفاقات و حتی احساسات شخصیت های ماجرا را به خوبی درک کند و نکته ی نامفهومی وجود نداشته باشد و دچار گیجی نشود . 
شخصیت پردازی های داستان ، خیلی خوب بود . هم از نظر ظاهری و هم از نظر باطنی ، اطلاعات زیادی درباره ی شخصیت ها داشتیم و به خوبی می توانستیم تجسمشان کنیم . این به نظر من بر می گردد به همان توصیفات . یعنی علاوه بر متصور شدن فضا و مکان ، می توانستیم شخصیت ها را هم درک کنیم . چهره ی سبزه عبوس ، کمر باریک و چهارشانه بودن آقای راچستر ، پوست تیره ، سنگدلی ، صورت زمخت و دست و پاهای سنگین جان رید ، مهربانی ، چشمان قهوه ای ، موهای قهوه ای تیره ، پیشانی سفید و کلا زیبایی خانم تمپل و… ، از جمله خصوصیاتی بود که می فهمیدیم . 
اینها با وجود این بود که راوی اول شخص بود و معمولا اول شخص ، در توصیف محدود است . اما از آنجایی که راوی خود جین ایر بود و داستان را می گفت ، نمی توانستیم از نظر ظاهری اطلاعات خیلی زیادی درباره ی او داشته باشیم . هر چند که نویسنده تلاشش را کرده بود که در قالب دیالوگ ها و حرف های شخصیت های دیگر ، درباره ی ویژگی های جین هم بگوید . مثل آخر کتاب که درباره ی ظاهر جین صحبت می شد . با تمام اینها به نظرم بهترین زاویه دید همین بود . چون قصه به گونه ای بود که ما نیاز داشتیم درباره ی احساسات جین ایر هم بدانیم و قطعا جز خودش ، هیچ راوی دیگری نمی توانست آنها را خوب وصف کند .
از نظر ظاهری هم ، جلدش مثل باقی آثار عاشقانه ی کلاسیک افق ، فوق العاده زیبا و دوست داشتنی بود . همچنین جنس خوب و مقاومی هم داشت . به نظرم خودش می تواند به تنهایی هم باعث شود که یک فرد ، کتاب را بخرد . اسمش هم با اینکه خلاقانه نبود و نام خود شخصیت را داشت ، به نظرم قشنگ بود . 
در پایان هم نکته ی مثبتی که وجود داشت این بود که ، با وجود این موضوع که جین ایر جلد دو هم دارد و ما جلد یک آن را خواندیم ، اما به گونه ای تمام نشده بود که گنگ باشد و رها شده باشد . پایان تقریبا مشخصی داشت و این خواننده را اذیت نمی کرد . با تمام نکات مثبت و منفی ، در کل کتاب خوبی بود و به همه بخصوص کلاسیک خوان هایی مثل خودم ، توصیه می کنم . 
« حس پیشگویی یا حس ششم ، احساس غریبی است ؛ همین طور هم فکری و معجزه . ترکیب این سه با هم معجون رمز آلودی می سازد که برای انسان ناشناخته باقی مانده است . من هیچ گاه به حس ششم نخندیده ام ، زیرا که چنین حسی در من وجود دارد … »
        

17

clara

clara

1403/7/6 - 14:52

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2