معرفی کتاب جین ایر اثر شارلوت برونته مترجم نوشین ابراهیمی

جین ایر

جین ایر

شارلوت برونته و 2 نفر دیگر
4.3
796 نفر |
202 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

81

خوانده‌ام

1,809

خواهم خواند

608

ناشر
افق
شابک
9786003530645
تعداد صفحات
498
تاریخ انتشار
1397/11/13

توضیحات

        
شارلوت برونته رمان جین ایر را که ریشه در زندگی خودش داشت،در سی و سه سالگی منتشر کرد.این رمان از همان زمان یکی از معروف ترین و مجبوب ترین آثار انگلیسی زبان شد.
از جین ایر نمایش نامه،اگرا و هفت فیلم سینمایی ساخته شده است.
شارلوت در سال 1855 در حالی که فقط 38 سال داشت و تولد اولین فرزندش را انتظار میکشید،درگذشت.

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

 کاغذبازی 📖

کاغذبازی 📖

1403/2/27 - 14:28

تعداد صفحه

35 صفحه در روز

عاشقانه‌ها

عاشقانه‌ها

1402/8/11 - 20:29

تعداد صفحه

50 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به جین ایر

یارا

یارا

1404/6/7 - 17:36

جین ایرجین ایرمرد بلعیده شده

کلاسیک🌱

20 کتاب

✨️بسم الله الرحمن الرحیم✨️ من همیشه کتاب های کلاسیک را به بقیه کتاب ها ترجیح می‌دهم. وقتی که کتاب کلاسیک می‌خوانم، گویی در دنیای دیگری غرق می شوم، دنیایی که سرشار از زیبایی ها است... متاسفانه دنیایی که اکنون در آن زندگی می کنیم هیچ رنگ و بویی ندارد، اما در جهان کلاسیک همه چیز عطر و بوی دیگری دارد حتی کتاب ها! می خواهم حرفی خدمتتان عرض کنم که می دانم تقریبا همه مان به این موضوع واقف هستیم. بسیاری از نویسندگان معروف امروزی حتی به گرد پای نویسندگان قدیمی هم نمی رسند. کتاب های کلاسیک ادبیات خیلی زیبایی دارند، با وجود اینکه یک داستان معمولی از یک زندگی معمولی را تعریف می کنند اما با استفاده از یک قلم و کاغذ و دنیایی از کلمات، شاهکاری خلق می کنند که تا ابد به یادگار می ماند... اما در خیلی از کتاب های مدرن امروزی هیچ قانونی وجود ندارد. اکثر نویسندگان یک الگو را به کار می گیرند و با اندکی تخیل یک کتاب می نویسند و با رسانه های اجتماعی آن را خیلی معروف می کنند و از کاه کوه می‌سازند. همه کتاب های عاشقانه شبیه هم شده اند، دو نفر که از هم بدشان می آید و یا حتی دشمن هم هستند خیلی یکهویی عاشق هم می شوند. کتاب های فانتزی هم همینطور. اکثرشان شبیه هم هستند و نویسندگان، کمی چاشنی عاشقانه به داستان اضافه می کنند تا خوانندگان جذب داستان شوند. بیشتر نویسندگان کتاب های معمایی هم برای اینکه خواننده آخر داستان را تشخیص ندهد لقمه را دور سر خواننده میچرخانند و در نهایت همه چیز می افتد گردن آن کسی که همیشه مظلوم بود و کلا یک نقش فرعی در داستان داشت. اما در دنیای کلاسیک همه چیز زیبا تر و معقولانه تر است. همه چیز مثل دنیای واقعی است و مثل زندگی روزمره مردم است. افسوس که کتاب های امروزی همه ما را گمراه کرده و باعث شده توقع ما از همه چیز بیشتر شود به خصوص عشق! در این فهرست میخواهم کتاب های کلاسیکی که خواندم را با شما هم به اشتراک بگذارم، امیدوارم خوشتان بیاید.

26

پست‌های مرتبط به جین ایر

نمایش همه
مریم شفیق

مریم شفیق

1404/6/20 - 13:04

صد کتاب، که باید قبل از مرگ خواند!

صد کتاب، که باید قبل از مرگ خواند!

90

آشنایی با کتاب های گاثیک

.⋆♱ کتاب های گاثیک چگونه شکل گرفتند ؟ ‌ ژانر اولین بار توی قرن هجدهم متولد شد. اون زمان اروپا پر از تغییر بود: آدم‌ها از یک طرف به سمت عقل و علم می‌رفتن، از طرف دیگه دلشون می‌خواست چیزی فراتر از منطق رو تجربه کنن. هوراس والپول با رمان قلعه اوترانتو اولین بار این فضا رو به ادبیات آورد: قلعه‌ای پر از نفرین، عشق و ترس. از اون‌‌جا به بعد، گاثیک شد زبانی برای گفتن چیزهایی که عقل توانایی توضیح‌شون رو نداشت. ‌ ⊱ ─── ⋆⋅ ♰ ⋅⋆ ─── ⊰ ‌ .⋆♱ چه چیزی گاثیک رو خاص می‌کنه؟ ‌ ۱) مکان‌ها بیشتر داستان‌ها توی قلعه‌ها، صومعه‌های متروک یا عمارت‌های عظیم می‌گذرن. این مکان‌ها فقط صحنه‌ی ماجرا نیستن، خودشون تبدیل به شخصیت می‌شن. وقتی توی راهروی خالی قدم می‌زنی و صدای پاهات می‌پیچه، انگار اون ساختمان داره نفس می‌کشه. ‌

106

جملات، آینه های روح🪞: 1️⃣5️⃣ جمله ماندگار از دل کتاب

📚 15 جمله عمیق از کتاب‌ ها که شما را به درون خود می‌ برند

67

بهخوان

بهخوان

1403/7/14 - 17:00

محبوب‌ترین کتاب‌های تابستان ۱۴۰۳

امسال تابستان با گرمای بی‌سابقه‌ای آمد که همه‌مان را کلافه کرد اما در روزهای آخرش وقتی -به قول جنوبی‌ها- «تش» هوا کمی خوابید، معلوم شد کتابخوان‌ها در آن هفته‌های گرم و کش‌دار، چه کولاکی کرده‌اند!

282

نوید نظری

نوید نظری

1403/6/27 - 15:04

سیاهه سیاحت و سیر و سلوک یا سیمای سحر و سیاست  زنانه

در کتاب، زن سوژه است و ابژه! قهرمان است و مقهور! محبوب است و منفور! قاعده است و قرار! قدرت است و غیرت! نفرت است و موهبت! زمین است و زمان! آن است و آینده! حقیقت است و فسانه! دلدار است و دل‌داده! پیامبر است و ساحره! عصمت است و پتیاره! گل است و گلاب! صواب است و عقاب! شهد است و شراب! زهر و است و سراب! حزین است و شاداب! شاهد است و شهید! شهر است و شعر! شهرت است و غریبی! ساحل است و صخره!‌ کویر است و دریا! بهشت است و دنیا!

30

جای خالی قلب من

داستانکی به مناسبت نزدیک بودن آغاز سال تحصیلی

149

تجربه زیسته

تجربه زیسته ای که سر بلند می‌کند.

86

حبیبه جعفریان

حبیبه جعفریان

1402/12/26 - 18:02

زنده باشید خواهران برونته‌ی من

زنده باشید خواهران برونته‌ی من

154

زهرا عباد

زهرا عباد

1402/9/26 - 11:36

آثار شارلوت برونته

آثار شارلوت برونته

72

یادداشت‌ها

سجاد نجاتی

سجاد نجاتی

1401/5/20 - 18:36

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

31

Sana E

Sana E

1401/2/9 - 16:46

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          « زندگی به نظر من خیلی کوتاه است که نمی توانم آن را صرف خصومت یا ثبت اشتباهات کنم …»
کتاب جین ایر ، درباره ی دختری به همین نام است . او پدر و مادرش را از دست داده و نزد زن دایی اش زندگی می کند . دایی مهربانش هم سال ها قبل از دست داده ، کسی که او را به زن دایی بی رحمش ، خانم رید سپرد . جین ایر دختری است که برخلاف بسیاری از دختران آن زمان ، دلش نمی خواهد فقط سرزنش شود و زیر بار هر چیزی برود ، از این رو بود که تصمیم گرفت جسورانه مقابل ستم های خانم رید و فرزندانش بایستد و همین راه او را به لووود ، جایی که قرار بود درست تربیت شود ، باز کرد وجین عمارت گیتسهد را ترک کرد …
کتاب موضوع جالبی داشت . به خصوص که می دانستیم درباره ی زندگی شخصی خود نویسنده است . اما خیلی ایده ی نوینی نداشت . البته این عیب محسوب نمی شود ، بلکه یعنی مثل بسیاری از رمان های کلاسیک قرن 18 و 19 انگلیسی ، دغدغه های دختران آن زمان را به تصویر کشیده بود . دختران قهرمانی که نمی خواستند روند تکراری زندگی را ادامه بدهند و حقوقشان پایمال شود . دوست داشتند عضوی از جامعه باشند و زنانی تاثیر گذار شوند . جین ایر هم تقریبا همان طور بود . 
توصیف های کتاب ، اطلاعات کامل و دقیقی درباره ی فضا و مکان می دادند . من به عنوان فردی ایرانی که تاکنون انگلیس و آن قرن هایش را تجربه نکرده ، به خوبی از تمام زوایا با مردم و فرهنگ آنجا آشنا می شدم . طرز تفکر ، نوع پوشش ، معماری و… . مثل اتاق سرخ عمارت گیتسهد ، اتاق دوشیزه تمپل ، عمارت ثورنفیلد و… ، تمام این مکان ها را به خوبی در ذهنمان تصور می کردیم . 
اما متاسفانه نویسنده در این توصیفات افراط نسبتا زیادی به خرج داده بود . در بسیاری از قسمت ها ، اینها فقط اطلاعات نمی دادند ، بلکه باعث کسل شدن خواننده هم می شدند که این یک نکته ی منفی به حساب می آید . شارلوت برونته می توانست ، هدف و مفهوم داستان را در صفحات کمتری می گنجاند و از توضیحات اضافه ای که اطلاعات لازم و مفیدی نمی دهند ، پرهیز می کرد .  اصل داستان چیز دیگری بود ولی مثلا تا حدود 100 صفحه ی اول ، فقط درباره ی آزار های خانم رید و فرزاندانش ، اطلاعات می گرفتیم . یا به عنوان مثال ، یک بار گفتن این موضوع که شام های لووود فقط کیک و آب است ، کافی بود. اما این توصیف بار ها و بار ها تکرار می شد . 
توصیف ها البته نکته ی مثبت دیگری هم دارد . همین که نویسنده ، تک تک صحنه ها و رفتارهای شخصیت ها را به تصویر کشیده ، باعث می شود نکته ی گنگی هم برای خواننده به وجود نیاید . یعنی بتواند اتفاقات و حتی احساسات شخصیت های ماجرا را به خوبی درک کند و نکته ی نامفهومی وجود نداشته باشد و دچار گیجی نشود . 
شخصیت پردازی های داستان ، خیلی خوب بود . هم از نظر ظاهری و هم از نظر باطنی ، اطلاعات زیادی درباره ی شخصیت ها داشتیم و به خوبی می توانستیم تجسمشان کنیم . این به نظر من بر می گردد به همان توصیفات . یعنی علاوه بر متصور شدن فضا و مکان ، می توانستیم شخصیت ها را هم درک کنیم . چهره ی سبزه عبوس ، کمر باریک و چهارشانه بودن آقای راچستر ، پوست تیره ، سنگدلی ، صورت زمخت و دست و پاهای سنگین جان رید ، مهربانی ، چشمان قهوه ای ، موهای قهوه ای تیره ، پیشانی سفید و کلا زیبایی خانم تمپل و… ، از جمله خصوصیاتی بود که می فهمیدیم . 
اینها با وجود این بود که راوی اول شخص بود و معمولا اول شخص ، در توصیف محدود است . اما از آنجایی که راوی خود جین ایر بود و داستان را می گفت ، نمی توانستیم از نظر ظاهری اطلاعات خیلی زیادی درباره ی او داشته باشیم . هر چند که نویسنده تلاشش را کرده بود که در قالب دیالوگ ها و حرف های شخصیت های دیگر ، درباره ی ویژگی های جین هم بگوید . مثل آخر کتاب که درباره ی ظاهر جین صحبت می شد . با تمام اینها به نظرم بهترین زاویه دید همین بود . چون قصه به گونه ای بود که ما نیاز داشتیم درباره ی احساسات جین ایر هم بدانیم و قطعا جز خودش ، هیچ راوی دیگری نمی توانست آنها را خوب وصف کند .
از نظر ظاهری هم ، جلدش مثل باقی آثار عاشقانه ی کلاسیک افق ، فوق العاده زیبا و دوست داشتنی بود . همچنین جنس خوب و مقاومی هم داشت . به نظرم خودش می تواند به تنهایی هم باعث شود که یک فرد ، کتاب را بخرد . اسمش هم با اینکه خلاقانه نبود و نام خود شخصیت را داشت ، به نظرم قشنگ بود . 
در پایان هم نکته ی مثبتی که وجود داشت این بود که ، با وجود این موضوع که جین ایر جلد دو هم دارد و ما جلد یک آن را خواندیم ، اما به گونه ای تمام نشده بود که گنگ باشد و رها شده باشد . پایان تقریبا مشخصی داشت و این خواننده را اذیت نمی کرد . با تمام نکات مثبت و منفی ، در کل کتاب خوبی بود و به همه بخصوص کلاسیک خوان هایی مثل خودم ، توصیه می کنم . 
« حس پیشگویی یا حس ششم ، احساس غریبی است ؛ همین طور هم فکری و معجزه . ترکیب این سه با هم معجون رمز آلودی می سازد که برای انسان ناشناخته باقی مانده است . من هیچ گاه به حس ششم نخندیده ام ، زیرا که چنین حسی در من وجود دارد … »
        

17