بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آمنه نیک

@amnnik

43 دنبال شده

16 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                خانه ی شهرکی با پرچینی سر سبز و زیبا در جنوب کشور و درختان کنار و دنیای کودکی دخترکی که دلسوز برادر است سوالات زیادی هم در ذهن دارد، 

ماجرای "جایی آن طرف پرچین" را رقم می زند.

این داستان در دهه پنجاه اتفاق می افتد و داستان دختری ده ساله با نام بیتاست که با مادر و برادر یازده ساله اش، بهرام در خانه دایی شان زندگی می کند.

آنها با همبازی های زورکی شان یعنی شهاب و ستاره که فرزندان سرهنگ گشتاسبی، هستند چالشهایی دارند. عطا، گماشته ی دایی سروان، هم چند باری در این درگیریها از آنها حمایت کرده و این مسئله زمینه ی انتقام جویی شهاب را فراهم کرده که ماجراهای این داستان را رقم می زند.


 نیلوفر مالک، نویسنده ی "جایی آن طرف پرچین"، به خوبی جو سیاسی دهه پنجاه را در خلال ماجراهای داستان بیان می کند و با طرح داستانهایی نمادین از زبان معلم مدرسه و یا از زبان شوهر خاله بچه ها؛ به خوبی مفاهیم استعمار و وابستگی را برای بچه ها جا می اندازد.

اگر می خواهید نوجوانتان را با مفهوم انقلاب آشنا کنید، حتما این کتاب را برایش تهیه کنید.


        
                در سالهای اخیر روایت های زیادی از پیاده روی اربعین خوانده ایم. روایتهایی که جنبه های مختلف این سفر معنوی را برایمان به تصویر می کشند و از سختی ها و زیبایی های این مسیر می گویند. اما کمتر نویسنده ای پیدا می شود که روایت های معنوی این سفر روحانی را با طنز در آمیخته باشد.

این از توانمندی های فائضه غفار حدادی است که حتی معنوی ترین اتفاقات را هم اینچنین طنازانه روایت می کنند که لبخند به لبها می آورد. و این شاید امضای نویسنده باشد همین اشک و لبخند توآمان، همین خندیدن به سختی هایی که پیش رویمان قرار می گیرند...

نویسنده در این کتاب از سفری می گوید که به همراه چهار بادیگاردش آغاز کرده. سفری که اگر قدم در راهش بگذاری تو را اهل کشور دیگری می کند. کشور اربعینی ها.

چرا که این سفر جهان را جور دیگری تعریف و مرز بندی می کند. اربعینی ها و غیر اربعینی ها... حسینی ها و غیر حسینی ها. جوری که انگار مرزبندی دیگری وجود ندارد.



بخشی از کتاب:

ما دهه شصتی ها توی صف بزرگ شده‌ایم و در این رشته تخصصی برای خودمان کسی هستیم! همه آن سال ها که من دوران جنینی و نوزادی و نوپایی و خردسالی را می گذراندم، بابا جبهه بوده و من و مامان دوتایی صف های مختلف را با استقامت خودمان از پا درآورده ایم. اما تا حالا صف سیم کارت نایستاده بودم که آن را هم الحمدلله تجربه کردم...



        
                در لابلای سطور و داستانهای این کتاب می توانی روزهای نوجوانی ات را ببینی با همه ی دغدغه ها و جذابیتهایش. خصوصا اگر این دوران را در عصر یاهو مسنجر و سیم مودم و تلفن های ۶۶۳۰ طی کرده باشی همه ی آن روزها یکبار دیگر روشن شفاف پیش رویت تصویر می شوند.

هدیه ی ولنتاین مجموعه داستانهای کوتاه به قلم سارا عرفانی عزیز است. داستانهایی که به وضوح اندیشه های نویسنده را بیان می کنند و تفاوت چشمگیری، از نظر پختگی با داستانهای چاپ شده ی بعدی نویسنده دارند اما هنوز هم شیرین و خواندنی هستند.

هدیه ی ولنتاین با همه ی ۹ داستانش، دغدغه های زندگی مومنانه در عصر مدرن را روایت می کند. در اکثر این داستانها از روابط عاشقانه ای که بین یک فرد مذهبی با کسی که کمتر با دنیای دین آشنایی دارد روایت می شود و این تقابل را دستمایه ی خلق ماجراهای جدید می کند که می تواند جذاب و خواندنی باشد.

اگرچه نام کتاب برگرفته از پنجمین داستان این مجموعه است ولی می توان گفت داستان آخر یعنی "در آخرین نگاهش"  درخشان ترین داستان این مجموعه است.

اگر نوجوان هستید یا اگر دلتان برای نوجوانی تان تنگ شده است، "هدیه ولنتاین" را بخوانید.


        
                تا حالا شده کتابی را بخوانی و فکر کنی، نویسنده داستان زندگی تو را نوشته؟ داستان را بخوانی و یک جاهایی حس کنی قهرمان داستان اصلا" خود تویی؟
"مثل نهنگ نفس تازه می کنم" از آن دسته کتابهایی است که ممکن است این حس را به تو بدهد. چون مشکلات و مسائلی در خلال داستان مطرح می شود که دغدغه ی خیلی از زنهاست.
مستوره ی این داستان زنیست که فعالیت اجتماعی خودش را داردو در کارش موفق است، اما یکباره، به دلیل بارداری ناخواسته، خانه نشین می شود. دغدغه های این زن در دوران خانه نشینی، کشمکش های درونی او در مواجهه با این موقعیت ناخواسته، و نگرانیهایی که بر روابط عاشقانه ی او و همسرش هم تاثیر می گذارد؛ باعث می شود تصمیم بگیرد بار دیگر زندگی اش را از نو بسازد. از عمق اقیانوس زندگی اش به سطح بیاید و از منظری تازه به اتفاقات و روابط و احساساتش نگاه
 کند و زندگی اش را از نو بسازد.
مثل نهنگ نفس تازه می کنم" کتابی دوست داشتنی با متنی دلچسب و دلنشین است. آنقدر دلنشین که دلت می خواهد بعضی ترکیبهایش را دوباره و چندباره بخوانی و مزمزه کنی و سرکیف شوی.
        
                تصورش هم جذاب است که بتوانی به ۳۷ سال پیش سفر کنی. یعنی به زمانی که مادرت دختر بچه ای کوچک بوده. جذاب است که با جوانی های پدر بزرگ و مادربزرگت همسفره شوی. جذاب است که به متن وقایع تاریخی مهمی بروی که در کتابها  خوانده ای و از بزرگترها در موردشان شنیده ای . جذاب است با انقلابی های سال ۵۷ همراه شوی و پا به پای آنها اعلامیه چاپ کنی.
درست مثل کتاب "رویای بعد از ظهر" نیلوفر مالک.
کتابی جذاب و خواندنی که مخاطب نوجوان و حتی بزرگسال را به خوبی جذب می کند و تا پایان کتاب با خود همراه می کند.
داستان اگرچه گره افکنی زیادی ندارد اما سوژه جذاب و متن روان و صمیمی آن باعث می شود خواننده تا پایان ، پا به پای وقایع آن پیش برود و در پایان با شگفتی جالبی که نویسنده برایش تدارک دیده روبرو شود.
خواندن "رویای بعد از ظهر " را به همه خصوصا نوجوانان و به طور ویژه تر به نوجوانانی که قصد آشنایی با تاریخ انقلاب را دارند توصیه می کنم.

        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                از یک فارغ التحصیل رشته ی فلسفه ی اسلامی نوشتن چنین رمانی بعید نیست. کتابی با درون مایه ی فلسفی اعتقادی که یکی از سخت ترین و پیچیده ترین درونمایه هایی است که ممکن است نویسنده ای به خود جرئت تجربه اش را بدهد. سارا عرفانی عزیز که از نگار روایت می کند.


نگار "لبخند مسیح" دختری است که مثل خیلی از ما، دین برایش خلاصه شده  در بی غلط خواندن کتاب قرآن مدرسه برای گرفتن نمره ی بالاتر یا خوب جواب دادن تست های معارف کنکور.  حالا یکی سر راهش قرار گرفته که از او درباره ی دینش می پرسد. سوالاتی سخت و پیچیده که خود توان پاسخگویی به آنها را ندارد. به همین دلیل به سراغ استاد الهیات دانشگاه می رود.

نیکلاس که در خلال خواندن یک مقاله علمی در مجله ای خارجی سر راه نگار قرار گرفته، سوالاتی می پرسد که بد جوری او را به چالش می کشد. تا جایی که خود نیز به دنبال یافتن پاسخ آنها برمی آید و یک به یک گره های ذهنی او را درباره ی چیستی و چرایی دین باز می کند. گره هایی که شاید گره ذهنی من و شما هم باشد.



        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

آمنه نیک پسندید.
            خانه ی شهرکی با پرچینی سر سبز و زیبا در جنوب کشور و درختان کنار و دنیای کودکی دخترکی که دلسوز برادر است سوالات زیادی هم در ذهن دارد، 

ماجرای "جایی آن طرف پرچین" را رقم می زند.

این داستان در دهه پنجاه اتفاق می افتد و داستان دختری ده ساله با نام بیتاست که با مادر و برادر یازده ساله اش، بهرام در خانه دایی شان زندگی می کند.

آنها با همبازی های زورکی شان یعنی شهاب و ستاره که فرزندان سرهنگ گشتاسبی، هستند چالشهایی دارند. عطا، گماشته ی دایی سروان، هم چند باری در این درگیریها از آنها حمایت کرده و این مسئله زمینه ی انتقام جویی شهاب را فراهم کرده که ماجراهای این داستان را رقم می زند.


 نیلوفر مالک، نویسنده ی "جایی آن طرف پرچین"، به خوبی جو سیاسی دهه پنجاه را در خلال ماجراهای داستان بیان می کند و با طرح داستانهایی نمادین از زبان معلم مدرسه و یا از زبان شوهر خاله بچه ها؛ به خوبی مفاهیم استعمار و وابستگی را برای بچه ها جا می اندازد.

اگر می خواهید نوجوانتان را با مفهوم انقلاب آشنا کنید، حتما این کتاب را برایش تهیه کنید.