زینب قمری

زینب قمری

@ZeinabGh

12 دنبال شده

7 دنبال کننده

            یک همه‌چیز دوست...🌒
          

یادداشت‌ها

        رمان ربکا مثل بقیه مجموعه‌ی عاشقانه‌های کلاسیک برای من جذاب و خواندنی بود.  
تا قبل از ربکا،  اثر کلاسیک مورد علاقه‌م غرور و تعصب بود اما حالا واقعا نمیتونم بینشون انتخاب کنم! 
مشکل من در خوندن این کتاب این بود که متاسفانه قبلا فیلم ربکا(۲٠۲٠) رو دیده بودم و از کلیات داستان خبر داشتم،  و احتمالا همین موضوغ باعث می‌شد جزئیات گاهی اوقات کلافه‌م کنن.  
البته نباید منکر این باشم که اولا، همین جزئیات فیلم رو از کتاب متمایز میکنن؛  ثانیا،  اعجاز قلم دافنه دوموریه در بیان فوق زیبا و ماهرانه‌ی جزئیاته! و همین امر شمارو با داستان به شدت همراه می‌کنه. 
شاید اگر فیلم رو ندیده بودم،  بیشتر تر از کتاب لذت میبردم و بعدش حتمااا فیلم رو می‌دیدم(همینطور که الان تصمیم دارم دوباره ببینم).  پس به شما پیشنهاد میکنم اول کتاب رو بخوانید و بعد فیلم رو ببینید. 
یکی دیگه از زیبایی های این کتاب اول شخص بودنشه و اینکه دافنه به خوبی تونسته احوالات فرد رو بیان کنه،  به شکلی که شما با شخصیت یکی می‌شید و به شدت همزاد پنداری خواهید کرد.  بیان احساسات انقدررر خوب صورت گرفته که شمارو به یاد خودتون میندازه و یاد زمانی که اون حس رو داشتید. 
این رمان رو بخونید تا طعم عشق، ترس و جوانی رو بچشید و مدتی در مندرلی زیبا به سر و لذت ببرید. 

      

1

        دختری که به اعماق دریا افتاد، داستان شجاعت، عشق و تلاش میناست. کسی که بخاطر خانواده‌اش و بقول خودش ″بخاطر خودم″ خطر بزرگی می‌کنه و به دنیای ناشناخته‌ای پا می‌ذاره. 
من خیلی اهل خوندن کتاب‌های فانتزی نیستم و تا به حال کتابی که نویسنده‌ی کره‌ای داشته باشه نخونده بودم اما این کتاب برام بسیار جالب بود...
جزئیات به خوبی در داستان توصیف شدن بطوری که تمام داستان مثل یک انیمه از جلو چشمم می‌گذشت. 
دیالوگ ها فوق‌العاده بودن پس حتما یک ماژیک هایلایت همراه خودتون داشته باشین(ترجیحا آبی تیره) تا دیالوگ های ناب از دستتون در نره. 
به علاوه داستان سرشار از اتفاقات غیر قابل پیش بینی بود و در هر لحظه اتفاق جدیدی می‌افتاد. 
شخصیت‌های جالب، جذاب و دوست داشتنی و عاشقانه‌ای آروم باعث میشد که با داستان بیشتر پیوند بخورم. 
داستان شمارو به دنیای دیگه‌ای پرت می‌کنه و از زمان فاصله میگیرین. 
من دوستش داشتم و خوندنش رو به همه‌ی دخترا پیشنهاد میکنم💙🩷
      

2

        رمان فوق العاده زیبایی بود. هرچقدر از زیباییش بگم، کم گفتم!
در این اثر، میشه گفت شخصیت پردازی حرف اول رو می‌زد. و چقدر جین آستین در این کار چیره دسته! آنچنان شخصیت ها خوب پرداخته شده بودن که کاملا می‌شد درکشون کرد و باهاشون ارتباط گرفت. توصیف شخصیت ها با کلمات کوتاه و درستی مثل مغرور، محجوب، خوش‌صحبت و... صورت گرفته بود که هم کاملا مقصود رو می‌رسوند و هم از توضیحات اضافی جلوگیری ‌میکرد.
حتی توصیف حالات شخصیت ها در موقعیت‌های مختلف هم به همین صورت بود.
صحنه پردازی ها کاملا قابل تصور بود که علاوه بر قدرت قلم نویسنده، ترجمه‌ی فوق‌العاده‌ی عبیدی اشتیانی هم مزید بر علت بود.
توصیف مکان، وسایل و... شمارو کاملا به قرن نوزدهم می‌بره! 
سیر داستان از دامنه شروع می‌شه و در فصل های بعد شما رو به قله می‌رسونه و در نهایت انگار با چتر از قله پایین می‌پرید چون به سرعت همون اتفاق هایی می‌افته که براتون جالبه!
خوندن این کتاب یک تیر و چند نشونه! علاوه بر لذتی که خواهید برد؛ با آداب و رسوم قدیم کشورهای اروپایی(داستان در انگلیس اتفاق می‌افته) آشنا می‌شید، و با توجه به شخصیتتون چیزهای زیادی یاد می‌گیرید.
به‌طور کلی آسین سعی داره در این داستان شمارو از پیش‌داوری، غرور بی‌دلیل و پایبندی افراطی به رسومات اشتباه، باز داره.
خوندن داستان رو به همه، علی الخصوص دوست داران آثار درام یا کلاسیک(یا مثل این کتاب، ترکیبش)، و کسانی که به نویسنده شدن فکر می‌کنند توصیه می‌کنم(چون چیزهای زیادی برای یاد گرفتن شما در اون هست).

      

0

        حدود نیم ساعت پیش  خوندن این کتاب رو به پایان رسوندم. درحالی که یک لبخند عمیق به لب داشتم... نه صرفا بخاطر اینکه خیلی از کتاب راضی بوده باشم، اتفاقا برعکس، بخاطر اینکه با وجود ناراضی بودنم از شروع کتاب، پایان  جذابی برای من داشت.
نمیدونم تا به حال شده کتابی رو بخونین و احساس کنین چقدر خوندن این کتاب توی شرایط کنونی‌تون لارم بود؟ به‌نظرم کتابخانه‌ی نیمه شب میتونه از اون کتابها باشه... مخصوصا برای نوجوونایی مثل خودم که خیلی اوقات سردرگمن بین انتخاب هاشون و دائم بفکر اینکه کاش تصمیم بهتری می‌گرفتم و یا اگر فلان تصمیم رو گرفته بودم الان جایگاه بهتری داشتم!
مضمون کلی کتاب نسبتا خوب بود. هدفدار نوشته شده بود و مخاطب از ابتدا متوجه این میشه. اما مضمون های جزئی مثل عادی نشون دادن  همجنسبازی به کرات و زیادی بودن. استفاده زیاد از الکل و توصیف لذتی خوش از اون، اصلا جالب نبود، و یه جاهایی باعث می‌شد بگم: باز دوباره!
نویسنده در تصویر سازی جهان های متفاوت از سطح بالایی برخوردار بود و حس‌وحال متفاوت هر جهان رو خیلی خوب به من منتقل کرد.
ابتدای کتاب خیلی حوصله سر بر بود. اول بخاطر اینکه این کتاب ترجمه شده‌ست، و بعد هم بخاطر یکنواختی داستان و تکرار یک موقعیت: زندگی در زندگی های گوناگون و برگشت دوباره به کتابخانه...  و من میتونم‌بگم یک سوم اخر کتابه که به این کتاب ارزش خوندن میده، البته اگر یه سری دیالوگ های خوب  دو سوم اول رو نادیده بگیریم.
بطور کلی کتاب، کتاب خوب و ترجمه، ترجمه‌ی خوبی بود. اما هیچوقت نمیتونم بگم این بهترین کتابیه که خوندم...
شاید در ژانر خودش و از لحاظ مضمونی از بهترین ها باشه اما اونقدر که تعریفش رو شنیده بودم، عالی نبود و این سطح از تعریف و تمجیدی که بین مردم هست، از نظر من اغراق آمیزه...!
به هرحال اگر نیاز به خوندن کتابی دارید که به شما ارزش زندگی کردن و زنده بودن رو یاد آور بشه، این کتاب کتاب مناسبیه.
      

2

باشگاه‌ها

نمایش همه

باشگاه ال‌کلاسیکو

548 عضو

سفر به دور اتاقم

دورۀ فعال

دنیای خیال

581 عضو

پروژه ی هیل مری

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

635 عضو

آرزوهای بزرگ

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

زینب قمری پسندید.
قرآن کریم

73

بیش از اندازه عالی، کافی و تامل برانگیز... اولین متنی بود که از شما خوندم خانم جعفریان و احساس میکنم باید شاگردی چنین اندیشه و قلمی رو بکنم... نه تنها بخاطر علاقه‌م به دنیای نوشتن و کتابها، بلکه بیشتر بخاطر علاقه‌م به زندگی و پخته شدن! (و البته اینکه من خیلی جوان و خامم)

93

زینب قمری پسندید.
شرح الف خمیده

14

زینب قمری پسندید.
داستان ژرژ انگلیسی عاشق مادموازل مارتی پاریسی

9

زینب قمری پسندید.
سووشون
          سووشون روایت زن است.
شاید قهرمان داستان یک مرد باشد. اما در نهایت این روایت زنانه از مردانگی قهرمان است که در سووشون اهمیت دارد. یوسف و زری در شیراز زندگی می‌کنند. یوسف، خان است اما به خا‌ن‌ها نمی‌ماند. در خلال جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، در زمانی که رعیت از کم‌ترین اهمیت برخوردار است، یوسف به دنبال احقاق حقوق اولیه رعایا حرف‌هایی می‌زند و کارهایی ‌می‌کند که به مذاق انگلیسی‌ها خوش نمی‌آید.
اما به هر حال همان‌طور که گفتم این‌ها گرچه داستان اصلی هستند اما در این رمان روایت زنانه‌ی زری از احوالات جنگ و گرسنگی و قطحی و میل به بقا و حفظ شوهر عزیزش و تربیت ایده‌آل فرزندانش مهم است! زن در آن عصر به معنای واقعی سنتی و گوشه نشین است و حتی غربی شدن یا بگوییم غرب‌زده شدن هم نتوانسته است زن آن روز ایرانی را از پستو بیرون بکشد.
بی‌عقیده بودن مصداق بارز زن در این داستان است. تقریبا همه زنان بی‌عقیده هستند. تنها چیزی که برایش حاضر به جنگیدن هستند، شوهر و فرزند و مال است. مردان در حال جنگ‌اند اما برای زنان فرقی ندارد مردشان در کدام طرف جنگ ایستاده است و همین‌که سلامت باشد بس است!
رمان من را خیلی یاد سریال خاتون انداخت. همان زمان هم که خاتون را دیدم، نظری داشتم که الان بعد از سووشون هم نظرم همان است.
در خاتون و در سووشون، جنگ برای ایران است! و ایران ارزشمند است! اما آیا کسی می تواند به همان روش اشغالگرها کشور را پس بگیرد؟ بحث من بر سر آلترنیتیو است! این‌که اساسا باید روش سومی وجود داشته باشد تا به ثمر بنشیند. والا همان آش و همان کاسه.
سووشون را دوست داشتم و فکر می‌کنم در دنیای خودم که بی رمان می گذرد انتخاب خوبی بود. پیشنهاد می‌کنم کمی از فضا و حال و هوای زمانه‌ی اشغال ایران بخوانید و بعد سراغ این کتاب بروید.

در نهایت آن حس و حالم که در گزارش آخرم گفتم را نیز بازگو می‌کنم. حس ‌می‌کنم یوسف خیلی به جلال آل احمد شباهت دارد و زری هم بی شباهت به سیمین نیست! این ‌را از روی شناخت صد در صدی نمی‌گویم اما فضای فکری جلال و دوری کردن سیمین از سیاست من را به این ایده نزدیک کرد..

در نهایت هم اگر شد جملات جالبی که در کتاب برای من بازگو کننده افکار زنانه در این کتاب بود را به صورت بریده منتشر می‌کنم.
        

26