یادداشت

سووشون
        سووشون روایت زن است.
شاید قهرمان داستان یک مرد باشد. اما در نهایت این روایت زنانه از مردانگی قهرمان است که در سووشون اهمیت دارد. یوسف و زری در شیراز زندگی می‌کنند. یوسف، خان است اما به خا‌ن‌ها نمی‌ماند. در خلال جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، در زمانی که رعیت از کم‌ترین اهمیت برخوردار است، یوسف به دنبال احقاق حقوق اولیه رعایا حرف‌هایی می‌زند و کارهایی ‌می‌کند که به مذاق انگلیسی‌ها خوش نمی‌آید.
اما به هر حال همان‌طور که گفتم این‌ها گرچه داستان اصلی هستند اما در این رمان روایت زنانه‌ی زری از احوالات جنگ و گرسنگی و قطحی و میل به بقا و حفظ شوهر عزیزش و تربیت ایده‌آل فرزندانش مهم است! زن در آن عصر به معنای واقعی سنتی و گوشه نشین است و حتی غربی شدن یا بگوییم غرب‌زده شدن هم نتوانسته است زن آن روز ایرانی را از پستو بیرون بکشد.
بی‌عقیده بودن مصداق بارز زن در این داستان است. تقریبا همه زنان بی‌عقیده هستند. تنها چیزی که برایش حاضر به جنگیدن هستند، شوهر و فرزند و مال است. مردان در حال جنگ‌اند اما برای زنان فرقی ندارد مردشان در کدام طرف جنگ ایستاده است و همین‌که سلامت باشد بس است!
رمان من را خیلی یاد سریال خاتون انداخت. همان زمان هم که خاتون را دیدم، نظری داشتم که الان بعد از سووشون هم نظرم همان است.
در خاتون و در سووشون، جنگ برای ایران است! و ایران ارزشمند است! اما آیا کسی می تواند به همان روش اشغالگرها کشور را پس بگیرد؟ بحث من بر سر آلترنیتیو است! این‌که اساسا باید روش سومی وجود داشته باشد تا به ثمر بنشیند. والا همان آش و همان کاسه.
سووشون را دوست داشتم و فکر می‌کنم در دنیای خودم که بی رمان می گذرد انتخاب خوبی بود. پیشنهاد می‌کنم کمی از فضا و حال و هوای زمانه‌ی اشغال ایران بخوانید و بعد سراغ این کتاب بروید.

در نهایت آن حس و حالم که در گزارش آخرم گفتم را نیز بازگو می‌کنم. حس ‌می‌کنم یوسف خیلی به جلال آل احمد شباهت دارد و زری هم بی شباهت به سیمین نیست! این ‌را از روی شناخت صد در صدی نمی‌گویم اما فضای فکری جلال و دوری کردن سیمین از سیاست من را به این ایده نزدیک کرد..

در نهایت هم اگر شد جملات جالبی که در کتاب برای من بازگو کننده افکار زنانه در این کتاب بود را به صورت بریده منتشر می‌کنم.
      
535

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.