سفر به دور اتاقم

سفر به دور اتاقم

سفر به دور اتاقم

گزاویه دو مستر و 3 نفر دیگر
2.8
29 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

43

خواهم خواند

39

یک کتاب فوق العاده خواندنی و جالب در سال های پایانی قرن هجده، یک اشراف زاده ی جوان، در نتیجه ی یک دوئل، به مدت 42 روز در خانه اش در تورین محبوس می شود. در این مدت، هم برای این که حوصله اش سر رفته است و هم از سر شوخی با اتفاقی که افتاده، تصمیم می گیرد سفرنامه ای بنویسد درباره ی اتاقش. پاسکال روزی گفته بود که تمامی مشکلات ابنای بشر به این خاطر است که نمی توانند به تنهایی در اتاقشان بنشینند و شاد باشند؛ سفر به دور اتاقم نتیجه ی یک حبس اجباری در اتاق است که نویسنده ی آن سعی کرده شاد باشد، و نتیجه ی کار درخشان از کار درآمده. این کتاب، ادیسه ای کمیک است به سبک و سیاق آثار لارنس استرن که خبر از آغاز جنبش رمانتسیم می دهد. درباره این کتاب بیشتر بخوانید

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به سفر به دور اتاقم

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به سفر به دور اتاقم

یادداشت‌های مرتبط به سفر به دور اتاقم

            به نام او 

دلنشین‌ترین اثری که از آلن دوباتن خوانده‌ام «هنر سیر و سفر» به ترجمه خانم گلی امامی است که پیش از این معرفی کرده‌‌ام
دوباتن در کتاب خود هشت ویژگی برای سفر رفتن برمی‌شمرد و در هر بخش با محوریت قرار دادن یک هنرمند، شاعر و نویسنده و همچنین یک مکان جغرافیایی خاص در مورد ویژگی مور نظر خود سخن می‌گوید
مثلا در بخش هفتم که "در باب هنر دیده‌گشا" نام دارد با راهنمایی  ونسان ونگوگ به پرووانس سفر می‌کند.

دوباتن پس از این هشت سفر، فصلی را به کتاب می‌افزاید تحت عنوان بازگشت (در باب عادت کردن) در این فصل که در محل سکونت دوباتن در لندن می‌گذرد راهنمای سفر اگزویه دومستر است، نویسنده کلاسیک فرانسوی صاحبِ کتابِ  سفر به دوراتاقم.

پیش از این به غیر از چند صفحه‌ای که در کتاب دوباتن از این نویسنده و اثرش یاد می‌شود. اطلاعاتی در مورد او به زبان فارسی نبود و اثری از او ترجمه نشده بود، خوشبختانه  مدتی‌ست که این اثر کلاسیک با ترجمه خوبِ دوستِ عزیزم احمد پرهیزی، که از فرانسوی برگردان کرده، توسط نشر ماهی منتشر شده است.

احمد پرهیزی پیش از این کتاب مهم ضد سنت بوو مارسل پروست را ترجمه کرده بود که در همان سال جزو نامزدهای جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش ترجمه شد و مورد تقدیر قرار گرفت.
بخش کوتاهی از این کتابِ جمع و جور و خواندنی:

حضرات، این شما و این هم کتاب بنده! بخوانیدش! من به اطراف و اکنافِ اتاقم سفری کردم که چهل و دو روز به طول انجامید. مشاهدات جالبی که داشتم و حظّ مدامی که طی مسیر بردم مرا بر آن داشت تا آن را در دسترس عموم قرار دهم. آدمی از سفر به دور اتاق خود لذتی می‌برد که از حسادت آزارنده‌یِ مردمان در امان است و برای دست یافتن بدان حاجت به هیچ مال و ثروتی نیست
          
            .


کدام انسان حساسی پیدا می شود که آلبرتی دور و بر خود نداشته باشد، کسی که به ناچار باید در کنارش زندگی کرد، موجودی که غلیان های روح، احساسات لطیف قلب و تکانه های خیال به او می خورند و در هم می شکنند، همچون موج بر صخره؟ خوشا به حال آن که دوستی می یابد که قلب و ذهنش با قلب و روح او همنواست. 



«بروید کار کنید، مردک کاهل!» (خطابی نفرت انگیز که ابداع ثروتمندان ستمکار و خسیس است.) 
روحم کم کم داشت از آن جمله بی رحمانه که در ابتدا به او گفتم پشیمان می شد. حتی به گمانم لحظه ای پیش از آن که حرف از دهانش بیرون بپرد پشیمان شده بود، درست همچون زمانی که در مسیر حرکتمان ناگهان چاله یا گودال آبی می بینیم، اما دیگر برای پرهیز از آن فرصتی نیست. 



شیوه لباس پوشیدن چنان بر ذهن آدمی اثر می گذارد که برخی ناخوش احوالان، وقتی لباس نو می پوشند یا کلاه گیس پودرزده به سر می گذارند، حس می کنند حالشان بهتر است. در میان آنان، کسانی نیز هستند که با زیورآلات نفیسشان خود و دیگران را می فریبند و سرانجام، در سپیده دم روزی آفتابی، با ظاهری بسیار آراسته می میرند و مرگشان همه را بهت زده می کند.
          
            سوالی که من رو در نوشتن این نظر هدایت میکند این است: چه توقعی باید از داستانی داشت که نویسنده‌اش به حال ورتر گریسته، نظام فکریش را "روح و حیوان" نامیده و مجذوب سبک لارنس استرن است و رمانتیکی است که در طول این سفر ۴۲ روزه در آسمان خیال خود توانایی دور نگه داشتن دلتنگی‌اش را از قلم خود ندارد؟!
کتابی که نویسنده‌اش یک روز کامل من رو با خودش همراه در سفری به راستی پربار و خیال انگیز کرد.
کتابی که بیست سال بعد از رنج‌های ورتر جوان نوشته شده و نویسنده به هیچ وجه شیفتگی خودش رو به این اثر به عنوان یکی از بزرگترین آثار جنبش رمانتیسم پنهان نمی‌کند. و خود این اثر هم به سرعت در اروپا پخش و تبدیل به یکی از آثار محبوب در دوره‌ی اوج رمانتیسم میشود. و اما باید به واقع باید چه توقعی از یک نویسنده‌ی رمانتیک داشت؟ رعایت سلیقه‌های متفاوت و تلاش برای کسب رضایت یا پر زدن در بی‌کرانگی های روح خود و بازگشت دوباره به بدنش که خود آن را گاهی "حیوان" و گاهی "دیگری" خطاب میکند با میوه‌های شیرین معنوی که ممکن است حتی پرت و پلا به نظر آید در نظر بشر منطقی قرن بیست و یک. و چه توقعی باید داشت از این بشر منطقی؟ که درک کند نویسنده‌ای را که از سودمندی و دلپذیری تنها سفر کردن روح رهای از قید و بند ماده‌ را در کتابی به این کوچکی به این خوبی به تصویر میکشد؟ 
حس میکنم هرچه بیشتر بنویسم فقط خودم رو خسته و لذت رو بر کسانی که این کتاب رو خواهند خواند حرام کرده‌ام. قطعا کتاب بی عیب و نقصی نیست ولی اگر حتی کمی مجذوب رمانتیسم هستید، درک نشده‌اید و کمی هم خود را "حساس" میدانید، از دستش ندهید. اما مطلع باشید که این کتاب یک سفرنامه‌ی طبیعی که نه، بلکه یک سفرنامه‌ی ماوراءالطبیعی است.
و شاید بتوان آن را علاوه بر "سفری به دور اتاقم"، "سفری به دور از اتاقم" نامید. 
و در آخر باید بگویم که احساسی هم که در نوشتن این نظر بر من غالب بود یأس ناشی از درک نشدن این اثر بود. وجود من در این کتاب یک همنوع یافت و درک شد و واقعن برام سخت بود که ببینم این اثر انقدر مظلوم واقع بشه.