سمفونی مردگانسمفونی مردگانعباس معروفی4.2464 نفر |153 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن60خواندهام1,060خواهم خواند493توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب سمفونی مردگان، نویسنده عباس معروفی.فهرست برترین آثار داستانی ایران داستان سیاسی ادبیات داستانی داستان درام دهه 1980 میلادی پرفروش ترین رمان های ایرانی برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ پرفروش های ایران کتاب پرفروش ترین کتاب ها ادبیات ایران رمان داستان تاریخی ادبیات معاصر محبوبترین کتابهابریدۀ کتابهای مرتبط به سمفونی مردگاننمایش همهتندیس اسدآبادیسمفونی مردگانعباس معروفی4.2153صفحۀ 1131راضیه ایران پوریسمفونی مردگانعباس معروفی4.2153صفحۀ 22108دختر دنیای خیال:)سمفونی مردگانعباس معروفی4.2153صفحۀ 32پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد،تنهاست.نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میتوان حس کرد.051فاطمه پهلوان علی عسکریسمفونی مردگانعباس معروفی4.2153صفحۀ 141من خوب میدانم که زندگی یکسر صحنه بازی است ، من خوب میدانم ، اما بدان که همه برای بازی های حقیر آفریده نشده اند021لیستهای مرتبط به سمفونی مردگاننمایش همهㅤֺ 𝖲︎𝖺𝗋𝖺 ✩ !!کتاب های دوست داشتنیِ من31 کتابلیستی از کتابهایی که دارم؛04سهیلا صادقیدوست نداشتنیها18 کتابکتابهایی که میشه گفت از خوندنشون پشیمونم. پ.ن: این کتابها برای من انتخاب خوبی نبودن ولی این دلیل بر این نیست که کتابهای بدی هستن و شما نخونیدشون، این لیست نظر شخصی منه و هیچ اعتبار دیگهای نداره.2845ح. زارعیکتاب های ۱۴۰۲32 کتاب😇00احمد بابائیغایت لذت در گذر زمان61 کتابکتاب های این فهرست هر کدام در زمانی که خواندمشان لذتی نصیبم کردند که بعد از گذشت زمان طولانی(بعضاً چند سال) همچنان طعم خوش آنها در دهانم است؛ همچنان با شنیدن یا دیدن اسمشان تمام تصاویری که از آنها ساختم زندهتر از هر چیزی جلوی چشمانم رژه میروند. پ.ن: کتابها تا جایی که حافظهام یاری میکند، به ترتیب زمانی که خواندمشان مرتب شدهاند. نمیدانم که هر کدام از آنها امروز هم برایم همانقدر شیرین هستند یا نه اما هر کدام در زمان خودشان برایم جذاب و دلچسب بودهاند و مرا به کسی که هستم تبدیل کردهاند. این فهرست به شرط بقا پربارتر خواهد شد...487محمد فاطمیروانترین رمانهای فارسی8 کتاببیتکلف، صریح و دوستداشتنی550پستهای مرتبط به سمفونی مردگانپردیس هفت عشق در رمان فارسی؛ از شب یک شب دو تا ثریا در اغما 1040بهخوان راز محبوبیت یک داستاننویس جدی | در اهمیت عباس معروفی 013ترانه حکیمی معرفی ده کتاب خوب ایرانی/بخش دوم 119یادداشتهای مرتبط به سمفونی مردگانعلیرضا اورسجی1400/11/13 تلخی ای که با تموم وجود میشه حسش کرد... این مختصر ترین و مفیدترین جمله ایه که در وصف این کتاب فوق العاده میتونم بگم 039منیر سادات نوربخش1400/09/06 کتاب عجیبیه . نویسنده گرانقدرمان چقدر زیبا و کامل تمام صحنه ها را با جزییات به تصویر درمیاورد . در عینی که از شیوایی قلم و ظرافت و احساسات ناب آن لذت بردم ، اما قلبم را فشرد . یاس محکوم بر شخصیتهای رمان و حزن ناشی از فقر فرهنگی و آثارش در جامعه کشورمان، اثر را خاکستری نشان میدهد . گر چه بینشها متفاوت است و نمایش حقیقت معمولا چنین است . جملات ناب و زمان بندیها عالی بودند . 126ماه ب1401/07/12 وضعیت اسف بار فقر، رام کردن آیدا، برادرکشی و... بخش بندی و جزئیات بی نظیر اینها مواردی بود که بعد از ۴ سال هنوز در ذهنم مانده است! 019زینب1400/04/16 [سمفونیِ مردگان]: جنگِ جهانیِ دوم: اردبیل: هوایِ سردِ استخوانسوز کلاغهایی که در تمامِ طولِ داستان فریاد میزنند: برف...برف... آیدین، جوانِ روشنفکر، تنها موجودِ زندهی این فضای مُرده و یخبسته، که در تقابل با غفلتِ مردمِ خوابزده، فرهنگِ عقیم و معیوبِ جامعهی پدرسالار و خانوادهی تندرو و خُرافیاش(پدر و اورهان، برادرِ کوچکتر) به جنون میرسد. مادر و خواهرِ دوقلوی آیدین (آیدا) که به گناهِ زن بودن قربانیِ جامعه و حاملِ اندوه و فلاکتی مُداماند.و سرنوشتِ شومِ آیدا که جنون آیدین را تسریع میبخشد. یوسف برادرِ بزرگتر و ناتوانِ آیدین که قربانیِ رذالتِ اورهان میشود. و اورهان که با تمامِ پَستیاش قربانیِ گندابِ تفکراتِ پوسیدهی جامعه است. تمامِ عناصرِ توصیف و فضاسازی و از جانب دیگر رفت و برگشتهای زمانی در ما یخزدگی و وهمی را ایجاد میکنند که درخورِ موضوعِ کتاب است. گویی جنون سرنوشتِ محتومِ جوانهایی بوده که روزی میخواستند آدمهای بهتری باشند. من میتوانم سالها بر این سرنوشتی که ناگزیر میشود بگریم. سمفونی مردگان را سالها پیش خواندم و با تورق و باز دیدنش دلم میخواهد خواندنش را از سر بگیرم. بُرِش: [چه تنهایی عجیبی! پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره ی خودش تنها باشد، تنهاست. نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد.] 034نگین رستمی1400/08/08 این کتاب یک شاهکار بی نظیره کلمه به کلمهی نوشتههاش رو میشه با تمام وجود احساس کرد، بی نقص، زیبا، درخشان 016محسن مهدی فر1401/03/22 ...رنجنامه ای سخت تلخ 012انسیه شبانی1401/05/02 بسیار زیبا ولی بسیار غمگین...هنوز که هنوزه مظلومیت آیدین روح وروانم را بهم میریزد😭 013مریم زندوکیلی1400/04/16 بخشی از کتاب: [داشت نفس آخر را میکشید. چه خرخری میکرد. من نفهمیدم چه جوری نفسهای اول را کشیده بود.شهر لوط شده. اگر من نخست وزیر بشوم همهی وزرا را میگذارم زن. بعد میروم مسکو پناهنده میشوم چون دیگر مملکت از دست رفته. اینقدر نخند ایازخان. تو عمو صابری؟ موهای سرت هم که نخنما شده. پس امیدت کجاست؟ من در همان زیرزمین میمانم. بالاخره یک روز... جلو خانهی خدا بوسیدمت. جلو خانهی خدا بوسیدمت. مردهها هرجور دلشان بخواهد میخوابند. آدم از این سر ناودان برود بالا، از پشت بام بیاید بیرون، دراز و بینور، مثل جمشید؟ نه، چه کار دارم. بگذار دست و پام را زنجیر کنند. حتما برایم خوب است.] . جنون، برادرکشی، فقدان، عشق، زن و تمام آنچه که نیست، شعر، خلأ، سرما، درختان خشک، برف، چترهای نجات، نیروهای شوروی، ساختار قدرت، شکاف، سنت، بازار، پدر و تمام آنچه که هست، تاوان، تنهایی، فرار، استمرار درد، شکستن، پوسیدن، ماسیدن./ 012مریم سادات اسماعیلی نژاد1401/02/30 خوندن این کتاب رو برای کسب تجربه نویسندگی توصیه میکنم . توصیفات نویسنده از سردی و خفقان آن روزهای اردبیل ، رفت و برگشت هایِ نویسنده بین زمان حال و گذشته بسیااااار زنده و جانداره ، در حدی که گویا به تماشای فیلمی سیاه و سفید نشستی ! 012حامد تأملی1401/02/24 شاهکار سیال ذهن رمان ایرانی 012معصومه جمشیدی شفق1400/09/22 خانهای که در آن برادرها پشت هم نیستند، وطنی که جولانگاه اجنبیها شده، ناموسی که از ترس به یغما رفتن به دست خودی تباه میشود سمفونی مردههاست. گذشتههای تلخ را باید زیر زبان داشت تا دوباره امروز را زهر نکنند. 017آرش سالاری1401/02/30 از این کتاب تلخ تر؟ غم انگیز تر؟ زیبا تر؟ بعد از خواندن هفته ها به آن فکر خواهید کرد 114محبوبه طاهری1400/08/20 قابیل گفت من تو را البته خواهم کشت، هابیل گفت من را گناهی نیست که خدا قربانی پرهیزگاران را خواهد پذیرفت اگر تو به کشتن من دست بر آوری من هرگز به کشتن تو دست بر نیاورم که من از خدای جهانیان میترسم، میخواهم که گناه کشتن من و گناه مخالفت تو هر دو به تو بازگردد تا اهل جهنم شوی که آن آتش جزای ستمکاران عالم است. آنگاه پس از این گفتوگو هوای نفس او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را به قتل برساند و بدین سبب از زیانکاران گردید. بسیار برایمان پیش آمده است که در خانواده همه یک نظر نباشیم، یکی سنتی و یکی مدرن، یکی قدیمی و یکی بهروز، یکی روشنبین و یکی دربند عقاید اجدادی... . در این داستان یک خانواده سنتی توصیف میشود که دارای چهار فرزند هستند و هر کدام به نوعی نماینده یک تفکر خاص میباشند جدال بین آیدین و اورهان شدیدتر است. آیدین با تفکری مدرن جلو میرود و از خانواده طرد میشود اورهان برادر دیگر که پایبند به سنتهاست و فرزند مورد علاقۀ پدر است. جابر پدر آیدین از شعر گفتن و کتاب خواندن آیدین هراس دارد و او را از همۀ این کارها و شعرگفتنها منع میکند و حتی کار را به جایی میرساند که کتابها و حتی اتاقش را میسوزاند و عقیده دارد اینها فتنه و اسباب شیطانند در نهایت فشار روانی روی آیدین زیاد میشود و ماجراهای دردناکی را رقم می زند. برادرکشی و فروپاشی خانواده از مضامینِ اصلی سمفونیمردگان هستند. سرتاسر داستان را سیاهیِ سرما، برف و مرگ فرا گرفته است و با پیشرفتن داستان و سنگینتر شدن ظلم صورت گرفته و غمِ جاری در داستان این توصیفات تیرهتر میشوند. گویا تمام مردگان این سمفونی محکوم به غم و عاقبتی شوم هستند هیچ یک در نهایت به آرامش نخواهد رسید. پدر و مادر هر دو در آرامش نمردند. پدر در دغدغه بذر حسد و نفاق که بین دو برادر کاشته بود مرد و مادر در دغدغۀ عاقبت آیدین فرزندی که جگرگوشهاش بود اما به سبب زنبودن توانایی ایستادن در برابر ظلم پدر و سپس اورهان را نداشت و روز به روز نابودیاش را مشاهده کرد و در نهایت با نگرانی بسیار از سرنوشت فرزند محبوبش این سمفونی را ترک کرد. در طول داستان اتفاقات به ترتیب موقع زمانی مرور نمیشوند بلکه جایی گریز به گذشته میزند و هر بار قسمتی از گذشته را بیان میکند که باعث میشود زمان حال و گذشته با هم ترکیب شوند. راوی در دیالوگها از پاراگرافی به پاراگراف بعد تغییر میکند اما از نوع توضیحات متوجه میشویم که کدام شخصیت در حال حرف زدن است. «مردم پشت سر خدا هم حرف میزنند» «تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد» «همیشه بچۀ اول مکافات دیگران را پس میدهد» «به قول ایاز با دو دسته نمیشود بحث کرد: با سواد و بیسواد» 08سورنا جوکار1401/03/18 نمیتوانید بعد از خواندن این کتاب جایی در میانه بایستید، یا این کتاب را دوست خواهید داشت، یا از آن بیزار خواهید بود. من یک نفر از دستۀ اولم. 113الهام قاسمی1400/10/03 همه کتب آقای معروفی محشرند. باید دست مریزاد گفت بر قلم این نویسنده موفق و حرفه ای. همه آثار ایشون قابل تحسین و تقدیر هستند 08کیانا ابوذر1400/09/13 خیلی ها این کتاب رو با کتاب خشم و هیاهو مقایسه میکنند از جهت سبک نوشتاری. به نظر منم گویش نویسنده بی شباهت به خشم وهیاهو نبود . اوایل کتاب ، مخاطب دچار یه سردرگمی دلچسبه که به مرور حس کنجکاوی و همراه شدنش با داستان رو برانگیخته میکنه. و با اینکه داستان اغلب تو یه فضای سرد و یخی روایت میشه که حس روابط خشک و از هم گسیخته بین دو برادر رو روایت کنه ، اما به نظرم فضای داستان درکل گرمه ! از این جهت که داستان انقدر تر و تمیزه که مخاطب اصلا نمیتونه نصفه نیمه رهاش کنه.سمفونی مردگان رو بیشتر از سال بلوا دوست داشتم.ارزش دوباره خوندن رو هم قطعا داره. 09حبیب فعلا خالی1400/11/28 این کتاب ننهی افسردگی را جلوی چشمانتان خواهد آورد. 014Mobina Fathi1400/09/11 سمفونی مردگان، سمفونی دائما در حال اجرا در متن زندگیهایمان! «سمفونی مردگان» از محبوبترین رمانهایی بود که خواندم و خواندنش را هر چندگاهی برای خودم نسخه نوشتم. اما چرا؟چرا تا این اندازه مجذوب این کتاب شدم! با خواندن سطر به سطر و کلمه به کلمه داستان که مثل جادهای سنگلاخ پیش میرود، انگار که خودمان را زندگی میکنیم ، خود فراموش شدهمان، خودی که زیر سنگینی چرک این زندگیهای بیمعنی مدفون شده است را با نام «آیدین» پیدا میکنیم. شاید چند سطری که پشت جلد کتاب نوشته شده، خود گویای همه چیز باشد: « کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانهاش درآوردهایم. به قتلگاهش بردهایم و با این همه او را جستهایم و تنها و تنها در ذهن او زنده ماندهایم. کدام یک از ما؟» معروفی برای فصلبندی کتاب از کلمه«موومان» استفاده کرده است که با توجه به نام کتاب، جالب توجه است و به نوعی مخاطب را دعوت به گوش سپاردن به این سمفونی غمگین میکند. موومان اصطلاحی در موسیقی است که در طول اجرای سمفونی بعد از اتمام یک بخش و قبل از شروع اجرای بعدی، مدتی سکوت مسحور شدگی برای مخاطبان به ارمغان میآورد؛ همانطورکه ما با گوش سپاردن به سمفونی مردگان، پس از هر موومان چارهای جز سکوت نداریم. داستان شامل چهار موومان است و هر موومان از زاویه دید یکی از شخصیتها روایت میشود و همین سبب شده تا این موضوع از جانب منتقدان و مخاطبان عنوان شود که معروفی، به تقلید یا الهام از «خشم و هیاهو»ی فاکنر از این سبک استفاده کرده است که بررسی این مسئله در این مقال نمیگنجد. همچنین معروفی از تکنیک جریان سیال ذهن و بازگشتهای مدام به گذشته شخصیتها استفاده کرده که فضای داستان را رازگونهتر میکند. اما داستان، داستان در اردبیل سالهای 1313 تا 1355 یعنی مصادف با جنگ جهانی دوم شکل میگیرد که در آن زمان اردبیل به لحاظ سیاسی بسیار حائز اهمیت بود. از کارخانه پنکه سازی لرد که نماد حضور انگلیس و پس از مرگ لرد و تبلیغ شرکت بایکوت که نماد ورود آمریکاییها است تا خود اردبیل که به نوعی نماد تمام ایران است، مخاطب از اهمیت فضا مطلع میشود. اما علیرغم توجه معروفی به زمینههای سیاسی برای طرح داستان، اصل داستان مسئلهای بسیار مهمتر است. آیدین که معنای روشنایی میدهد و به واسطه شخصیتی که نویسنده برایمان از او تعریف میکند که آدمی اهل مطالعه و دغدغهمند است، درمییابیم که او نماد روشنفکری است و در مقابل پدر که به هر طریق به مقابله با او میپردازد، نماد سنت است و تقابل این دو با هم که سنت چطور همیشه ناجوانمردانه مچ روشنفکری را میخواباند و پرسشگری را سرکوب میکند، به خوبی در رابطه این پدر و پسر تصویر شده است. معروفی به زیبایی اسیر سنت بودن و تلاش برای فهم، رسوخ روح شیطان قلمداد شدن را بیان کرده است. سمفونی مردگان داستان ظلمی است که همه ما به آیدینهایمان میکنیم. ما که اورهان هستیم و تماما پدر را تکرار میکنیم؛ بدون قطرهای سوال اسیر سنت هستیم و آیدینهایمان را زیر دریای ندانستنهایمان غرق میکنیم. سمفونی مردگان یعنی ما اروهانها و پدرها که روح آیدینهایمان را میسوزانیم و سپس باز ما مادرها که از پشت شیشه پنجره عزاداریشان را میکنیم. بله، سمفونی مردگان کتابی است که تمام شخصیتهایش را در درون خودمان میتوانیم پیدا کنیم. بعضی اورهانهایمان پررنگتر است و بعضی آیدینها که خوش به حال دسته دوم! «جلوی خانه خدا بوسیدمت.» سورملینا به آیدین گفته بود و با عشق سنتشکنی کرده بود. این رمان شاید یک یادآوری باشد که چه بلایی بر سر آیدینهایمان آوردیم؛ اگر نه چطور پس از تمام شدنش، دلمان برای خودمان تنگ میشود؟ 014محمدجواد قیاسی1401/03/16 زمانی که این رمان را مطالعه کردم ، تا چند روز از غمی که در قصّهی آن بود ، غمگین بودم. همین غم ، غمی عزیز بود که بر شاعرانگی من در آن روزگار افزود. باید اعتراف کنم که سمفونی مردگان ، هنریترین رمان سیالذهن ایرانیست که زبانی شیوا و پر ظرافت دارد! 012Bêhzad Muhemmedî1401/07/13 یکی از رمانهای مورد علاقمه و بشدت دوسش داشتم. 011بیشتر