بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پردیس

@keshavarzi_pardis

278 دنبال شده

312 دنبال کننده

                      دانشجوی تحصیلات تکمیلی زبان و ادبیات فارسی
کاوش‌گر زبان و ادبیات | علاقه‌مند به فلسفه‌ی سیاسی، تاریخ و اسناد
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                این کتاب جنجال‌برانگیز، همان ابتدا خمیر شد. هیچ‌وقت به بازار نیامد، نویسنده‌اش را هم به دادگاه برد. 


در وهله‌ی اول، سیروس شمیسا «معلم» ادبیات است. «معلم» خواندن ایشان نه در کاستن از شأن ایشان است، بلکه با نگاهی است به تلاش‌هایی که طی این سال‌ها برای آموزش ادبیات و مدون کردن دروس دانشگاهی این رشته داشته‌اند. ایشان در آموختن به‌خوبی عمل می‌کنند و از کتاب‌هایی که به‌عنوان درسنامه برای رشته‌ی ادبیات تألیف کرده‌اند، می‌توان نکات بسیاری آموخت. کتاب‌های دانشگاهی‌اش  حاصل تلاشی است برای آموزش مجموعه‌ای از سنن ادبی، قواعد هنری و موارد فنی‌تری چون عروض و سبک‌شناسی که قصد دارند دانشجوی ادبیات را از سردرگمی برای خواندن منابع متعدد و گیر افتادن در گردابی چنان هایل، برهانند.
در قدم دوم، احتمالاً کنجکاو باشید که «شاهد» به چه معناست؟ و اینک دهخدا:
شاهد:  مرد نیکوروی و خوش صورت . ریدک . نکل . نوخط. نوجوان.
در ادبیات فارسی، واژه‌ی «شاهد» در بسیاری از جای‌ها برای «محبوب» و «معشوق» به کار رفته است. مثل آن بیت مشهور سعدی:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی / غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
  و اما شاهدبازی در ادبیات فارسی، که کتابی است ایستاده در میانه، در میانه‌ی کارهای پژوهشی و کارهای درسی شمیسا، بیش‌تر از آن‌که خوانده شده باشد، درباره‌اش حرف زده‌اند. این سرنوشت بعضی از کتاب‌هاست که کم‌تر خوانده می‌شوند و بیش‌تر پیرامونشان حاشیه می‌سازند و قصه می‌گویند. نویسنده در این کتاب، ابتدا نیم‌نگاهی به عشق داشته و آن چیزی که در سنت‌ها، به‌ویژه سنت یونانی که جهان اسلام بسیار متأثر از آن است، «عشق» می‌خواندندش. خواهیم دید که اساساً این مفهوم  با چیزی که ما در  قرن‌های بیستم و بیست‌ویکم مراد می‌کنیم، مطابق نیست. رویکرد شمیسا در ادامه مبنای تاریخی دارد و از دوره‌ی غزنوی آغاز می‌کند و در این بین به رسوم و رویدادهای خاص که در هر دوره‌ حول این موضوع ایجاد شده است می‌رسد، مکث می‌کند. با بررسی شاعران و فضای ادبیات عاشقانه‌ی آن دوره در هر بخش می‌کوشد شمایی از تصویر معشوق و بازنمایی عشق در شعر آن دوران به دست دهد و در این مسیر، البته بسیاری از تصورات ذهنی افراد را به هم می‌ریزد. پس از خواندنی با درنگ و نگرشی انتقادی به این کتاب، پیشنهاد می‌کنم به سراغ بخش اول کتاب «هفتاد سال عاشقانه» از محمد مختاری فقید بروید.
        
                اگر بخواهم درباره‌ی تاریخ مطالعه‌ی این دفتر شعر کوچک و عجیب بنویسم، باید از ماه‌ها در کنار گرفتنش بگویم. به عادت مألوف نسیان ناخواستنی‌ام، یادم نمی‌آید کجا بود که گرفتمش. داد به دستم و شروع کردیم به خواندنش. ترم سوم کارشناسی. سرمای هزار و سیصد و نود و چند. هنوز شکاف‌های غیرقابل‌برگشت‌ اجتماعی به وجود نیامده بود، چنانکه می‌بینیم. مفتون بودم و هر صبح با انرژی بسیار بیدار می‌شدم، تمام روز با مرثیه‌های دوئینوی ریلکه در کوله‌پشتی‌ام داشتمش و از دانشکده تا انقلاب، از باغ فردوس تا هر جا که پایمان می‌کشید و زمان تن نمی‌زد، با من بود و تکه تکه می‌خواندم، فرو می‌رفتم و نه، دیگر نمی‌توانستم، کتاب را می‌بستم. مزه‌اش مثل انگور سیاه یاقوتی زیر زبانم است. شعرهایی که بندهایی میانشان آمده بود، سطرهای کوتاه و گاه یک بند بلند. شعرها را با برف به یاد می‌آورم، و با سبد میوه، چنانکه خود احمدرضا احمدی می‌خواست به یاد آورده شوند. آخرین تصویرم از این کتاب، پیش از تمام شدن آن روزهای خوش و طلایی، آن است که روی زانوهایم بود و نمی‌توانستم بازش کنم بخوانم، درحالی‌که در آستانه‌ی مسجد جامع عباسی میدان نقش جهان اصفهان، یحتمل در سرما، روی آن سنگ‌های مرمر همیشه پذیرا، نشسته بودم.
        
                مرثیه، در اصطلاح ادبی، شعری است که در سوگ و وصف کسی سروده می‌شود. بیش از کسان دیگر، مرثیه‌‌ی سعدی در رثای واپسین خلیفه‌ی عباسی، مرثیه‌ی خاقانی و مرثیه‌ی حافظ هر دو سوگ فرزند و مرثیه‌ی رودکی در سوگ شهید بلخی در پهنه‌ی ادبیات فارسی شهره‌اند و می‌درخشند. و اما ویژگی این دفتر آن است که به پدیده‌ای مهم در تاریخ ادبیات فارسی پرداخته و هم‌چون دفتر یازدهم، نمونه‌ی غزل فارسی، کوشیده است سیر مرثیه‌گویی و انواع آن را در این تاریخ پی گرفته و نشان دهد. این دفتر، از بهترین گزیده‌های این مجموعه است؛ با مقدمه‌ای مختصر در تاریخ مرثیه‌گویی به قلم ابوالقاسم رادفر، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات، که هم مخاطب عام را با مرثیه و مرثیه‌سرایی آشنا می‌کند و هم مخاطب حرفه‌ای ادبیات را کار ‌آید. ترتیبِ کارِ ادامه‌یِ کتاب بدین شرح است که از رودکیِ آدم‌الشّعرا تا واپسین سراینده‌ی کلاسیک شعر فارسی، ملک‌الشّعرای بهار، نمونه‌هایی چند از مراثی، به ترتیبِ تاریخیِ شاعران، آورده شده و طبق روال این مجموعه توضیحات و حواشی مورد نیاز به آن افزوده شده است. هم‌چنین پیش از رسیدن به مرثیه‌ی هر شاعر، در شناسان او چند سطری از منابع مرسوم ادبیات کهن ذکر شده که برای مخاطبان راهگشاست.
        
                دکتر زهرا کیا، پژوهشگر و استاد ادبیات، نویسنده، مترجم و فعال در عرصه‌ی مسائل زنان بود. از شاگردان نسل اول دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران که رساله‌ی دکتری خود را زیر نظر ملک‌الشعرای بهار به‌انجام رساند. وی هم‌نین سال‌ها در همراهی با همسر خود، دکتر پرویز ناتل خانلری، مجله‌ی سخن را منتشر کرد.

در این کتاب، به اختصار توضیحی درباره‌ی غزل، این قالب شعری پر رمز و راز با تاریخچه‌ای جالب توجه که در ابتدا گویی تغزّل ابتدای قصاید بوده و بعدها در گذر قرن‌ها رفته‌رفته در هیئت قالبی مستقل درآمده، و تاریخچه‌ی پیدایش آن آورده و پس از آن شاهد نمونه‌هایی چند از غزل‌های غزل‌سرایان مشهور ادبیات فارسی خواهیم بود که ضمیمه‌ی آن توضیح کوتاهی است درباره‌ی چگونگی غزل‌سرایی آن شاعر و تأثیرش بر سیرِ تاریخِ غزلِ فارسی. این غزل‌سرایان از این قرارند: سنایی غزنوی، سیدحسن غزنوی، انوری ابیوردی، عطار نیشابوری، مولوی بلخی، سعدی شیرازی، امیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، حسن دهلوی، سلمان ساوجی و حافظ شیرازی. طبیعی است که کتاب دربرگیرنده‌ی برخی از غزل‌سرایان متأخر نیست و در بررسیدنِ غزل‌هایی که انتخاب شده جانب اختصار را گرفته است؛ اما قطعاً برای آشنایی گذرا به‌ویژه برای افراد غیرتخصص در ادبیات یا نوجوانان بسیار مفید است.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

نویسنده-خبرنگار؛  چهار نویسنده که خبرنگاری هم کرده‌اند

در گذشته بسیار متداول بود که نویسندگان کار خود را با روزنامه‌ها آغاز کنند. یکی از همکاران ثابت و مهم روزنامه‌ها هم خبرنگاران هستند. در این فرسته به کارنامه‌ی بعضی از نویسندگانی نگاهی گذرا می‌اندازیم که در عمر کاری خود زمانی هم به خبرنگاری مشغول بوده‌اند و اتفاقاً بعضی کارهای ماندگاری هم در این عرصه از خود بر جای گذاشته‌اند.

خواهش می‌کنم. امیدوارم بخوانیدش.
ضرورت بازخوانیِ «کشف حجاب؛ یک مداخله‌ی مدرن»

جامعه‌ی درحال‌گذار و پوست‌اندازی ایران، هم‌چنان با مسئله‌ی جنسیت و در صدر آن، مسئله‌ی زنان، دست به گریبان است و از مظاهرش جنبشی بود که در نیمه‌ی دوم سال 1401 خود را نمایان ساخت: زن، زندگی، آزادی.

خواهش می‌کنم. البته که باید دید اجبار در چه جایگاه و بر چه سوژه‌ای است. انسان متمدن با پذیرفتن اجبارهایی تحت عنوان قوانین متمدن شده است. بهتر بگوییم، تحمیل عقاید بر دیگران ـ به شکل سیستماتیک ـ ناقض آزادی انسان‌ها است.
ضرورت بازخوانیِ «کشف حجاب؛ یک مداخله‌ی مدرن»

جامعه‌ی درحال‌گذار و پوست‌اندازی ایران، هم‌چنان با مسئله‌ی جنسیت و در صدر آن، مسئله‌ی زنان، دست به گریبان است و از مظاهرش جنبشی بود که در نیمه‌ی دوم سال 1401 خود را نمایان ساخت: زن، زندگی، آزادی.

پردیس پسندید.
پردیس پسندید.

یک مورد دردناک، یازدهمین داستان از مجموعه‌ی دابلینرز است. به عقیده‌ی من جویس در این داستان با جویس ده داستان پیشین تفاوت داشت، و این تفاوت محسوس بود. داستان مردی با ویژگی‌های خاص که در داستان به طور اتفاقی با زنی متاهل آشنا می‌شود و... . اعتراف می‌کنم جویس در پیش‌بینی انتهای داستان من را شگفت‌زده کرد! انتظار چنین پایانی را به هیچ‌وجه نداشتم اما تغییر قلم جویس را دوست داشتم.

پردیس پسندید.
            بین خواهران برونته، با آن برونته کمتر از همه‌شون تونستم ارتباط برقرار کنم چون به‌نظرم قلمش اصلاً به پای شارلوت و امیلی نمی‌رسه. اما به‌نظرم خیلی شجاعه که دست گذاشته روی موضوعاتی که نه‌تنها خواهرانش، بلکه هیچ نویسندهٔ زن دیگری هم در اون زمان سمتشون نرفته بودن: خیانت و اعتیاد. گرچه پرداختش به این دو مسئله چندان پخته نیست، موضوعات مهمی‌ان و داستان هم اگر یه بازنویسی می‌شد و ارجاعات فوق‌العاده زیاد مذهبی ازش حذف می‌شد یا دست‌کم به حد تعادل می‌رسید خیلی خواندنی‌تر می‌شد.
برایم عجیب است که مخصوصاً آن با وجود سن کمش و تجربهٔ زیستهٔ ناچیزش به‌ویژه در زمینهٔ رابطه با مردان، چرا از زبان گیلبرت شروع به تعریف داستانش می‌کند؟ کلاً به‌نظرم عجیب است نویسنده‌های زن قهرمان مرد یا نویسنده‌های مرد قهرمان‌های زن داشته باشند؛ گاه کمی ناپختگی و فاصله احساس می‌شود وقتی نویسنده و قهرمانش هم‌جنس نیستند. نه‌اینکه البته غیرممکن باشد ولی انگار چیزی واقعی و ملموس این وسط حذف می‌شود. در این‌جا هم کاراکتر گیلبرت اصلاً عمق ندارد، واقعی نیست، ملموس نیست و روی اعصاب بودنش فقط به‌خاطر رفتارهای نسنجیده و ناپخته‌ش نیست، بلکه بیشتر به دلیل سطحی و آبکی از کار درآمدن کاراکترش است. هلن جون‌دارتر است که خب طبیعیه ولی حتی این سطحی و آبکی بودن در هلن هم تا حدی مشهود است. وقتی به جای احساس و منطق به ایمان متصل می‌شه سخت می‌شه پختگی و قوام یافتگی کاراکتر رو توش دید. حتی ارثر هم تمام و کمال شکل‌ نگرفته انگار. هیچ نمی‌دانیم چرا این‌طوری هست که هست و رفتارش نه قابل درک است نه توجیه. درحالی‌که به‌نظرم قهرمان‌های منفی داستان به هر حال باید قابل‌درک باشند از این نظر که بفهمیم چرا این گونه‌اند و  البته منظورم این نیست که حق دارند چنین باشند اما دست‌کم منطقی باید پشت رفتار فعلی‌شان وجود داشته باشد. این منطق در کاراکتر ارثر غایب است، برای همین باز در سطح می‌ماند، از صفحات کتاب بیرون نمی‌آید و در برابر چشم بیننده جان نمی‌گیرد. درحالی‌که هیت‌کلیف گوشت و پوست و استخوان دارد و زندهٔ زنده می‌بینیمش. برای همین «بلندی‌های بادگیر» سوراخ‌مان می‌کند، اما این کتاب نه. آن برونته کم‌سن‌وساله و بیشتر تحت تأثیر ماجراهای زندگی برادرش این داستان رو نوشته درحالی‌که شارلوت از عمق تجربه‌های زیستهٔ خودش نوشته و امیلی هم خب، نابغه است! در برابر شارلوت و امیلی واقعاً کار آن سخت می‌شود. اما با تمام این‌ها من خوشحالم که این کتاب رو خوندم و قطعاً به تمام کسانی که می‌خوان با سیر ادبیات انگلیس آشنا بشن توصیه می‌کنم که از این کتاب نگذرن.
          
پردیس پسندید.
پردیس پسندید.
پردیس پسندید.
            این کتاب تکلیف ما رو با سلسله کیانیان مشخص میکنه. به چه صورت؟ در ادامه میگم...
همونطوری که میدونیم تاریخ ایران به دو شکل تقسیم میشه... یکی تاریخ مدون که از مادها و هخامنشیان شروع میشه و با اشکانیان و ساسانیان ادامه پیدا میکنه...
یکی تاریخ اساطیری که در شاهنامه و بعضی منابع دیگه وجود داره که خبری از هخامنشیان و مادها نیست و به جاش از پیشدادیان و کیانیان اسم میبرن ...
اما کدوم حقیقته؟ اصلا حقیقت چیه؟

در تاریخ به طور متوسط هر ۷۰۰ سال ایران با یک تهاجم بنیان کن که از اصل و اساس با ریشه و فرهنگ این مملکت مشکل داشتن و قصد داشتن ریشه این مردم و فرهنگش رو از بیخ بکنن رو به رو شده... اسکندر مقدونی ، تازیان و مغول ها...هر ۳ این گروه هم دست به سوزوندن کتابخونه ها و بر انداختن زبان و فرهنگ ایرانی داشتند و همین باعث شده که ما اطلاعاتمون از سلسله های باستانی خیلی ناچیز باشه... به عنوان مثال  
دانسته های ما از هخامنشیان و مخصوصا اشکانیان برمیگرده به کاووش ها و تحقیقات خارجی ها در ۱۰۰ و ۱۵۰ سال اخیر...
اما کیانیان کی بودن؟ قصه پردازی های فردوسی بودن یا واقعا افرادی مثل کیقباد و کیکاووس وجود داشتن؟ اگر بودن کجا بودن؟
آیا کیانیان همون هخامنشیان بودن؟ چون بهمن تطابقی با اردشیر دراز دست داره و دارای سوم هم همون داریوش سومه...ویشتاسب پدر داریوش اول هخامنشی همون گشتاسب پدر اسفندیاره؟
این کتاب اول با دلیل و مدرک این ادعا و رو رد میکنه و مشخص میکنه که کیانیان سلسله ای بوده که در شرق ایران و قبل از هخامنشیان دارای حکومت بودند‌.
بعد به ردیابی کیانیان در وداها و اوستا و کتابهای ملی و مذهبی و بعد شاهنامه میپردازه.
نتیجه ای که حاصل میشه اینه که کیانیان وجود داشتند... دارای سلسله ای قدرتمند در شرق ایران بودند و بعد شکل اسطوره ای به خودشون گرفتند.
کتاب برای مطالعه عموم قطعا سخته به چند دلیل...
دلیل اول اینه که اسامی ای که میاد خیلی سخته و دوم اینکه تعداد شون هم خیلی زیاده و مطالعه کتاب برای علاقه مندان به تاریخ حماسی و شاهنامه خیلی مفیده اما برای عموم ممکنه بعد از خوندن چند صفحه یا نهایتا یکی دو فصل خسته کننده باشه.
          
پردیس پسندید.
            شاید در شروع به نظر نمی‌آمد کتاب مورد توجه م باشه و دوست ش داشته باشم ولی الان که  کتاب رو خوندم ، باید بگم واقعا  ازش لذت بردم از تک تک لحظه ها و روابط بین ماگدا _نویسنده_و امرنس. 
یه جاهایی باهاش خندیدم و یه جاهایی غصه خوردم .
کتاب روانیه و حس آرامش بهم میده .
به نظر من قلم سابو شبیه نویسنده ی دیگه ای نیست ،
و برام جالبه که سابو _ مثل سخنران ها که برای جلوگیری از خسته کنندگی و حس کسالت با صدای بالا و پایین صحبت می‌کنند _ جایی که فکر میکنی داستان داره خسته کننده و کش دار میشه یه فراز هایی رو وارد داستان میکنه مثل یک راز یک حادثه یک ارتباط جدید که هوشیارت میکنه و دوباره جذب داستان میشی .
.
عجایب امرنس تمام شدنی نیست و همینطور که پیش میری بیشتر از سرگذشت ، رفتار و افکارش شگفت زده میشی ، گاهی کاملا عشق ورزی میکنه گاهی غر میزنه گاهی به طرز باورنکردنی یه بمبه متحرکه ، ولی در عمق وجودش که نگاه میکنی یه پیرزن مهربون میبینی که علیرغم پیشرفت جامعه هنوز با تفکرات قدیمی و منحصربه‌فرد خودش داره زندگی میکنه .
و از همه مهم تر اینکه امرنس در دنیای خودش زندگی میکنه نه به سیاست کار داره نه جامعه و تغییرات ش 
نه اخبار میبینه نه روزنامه میخونه و از تمام اتفاقات سیاسی و اجتماعی اطراف ش فرقه و انگار داره تو یه دنیای دیگه زندگی میکنه .
.
و پایان ش خیلی غمگین اما شکوهمند بود .
          
بله من درباره کتاب‌های درسی بسیار بد با شما موافقم. البته گاهی هم آنقدر بد نیستند، مثلاً فلسفه سال چهارم نظام قدیم را استاد طالب‌زاده تأک=لیف کرده بودند که یادم هست با چه عشقی می‌خواندمش. اما بیشتر از آن، معلم‌های بد و مسخره کار را خراب می‌کنند. سیستم فشل انتخاب معلمان در آموزش و پرورش علت آن است... این را من می‌گویم که هم خودم سابقه‌ی معلمی دارم و هم خانواده‌ام معلم هستند. در آموزش و پرروش هر چه مهم است جز مهارت و ذوق و توانایی شما. مثلاً مهم است که بدانید غسل میت چگونه است...
پردیس پسندید.
            باسمه تعالی
من خودم از همین دسته مهاجران هستم. اول دهه هشتاد بعد از پایان مهندسی، تصمیم داشتم در مقطع ارشد وارد رشته فلسفه شوم، اما به دلایلی در نهایت تصمیم گرفتم وارد حوزه علمیه شوم. این کتاب روی مسأله مهمی انگشت نهاده است. ده ها نفر را می شناسم که از مهندسی به علوم انسانی یا حوزه علمیه مهاجرت کرده اند، حتی در قم مدرسه علمیه ای به این افراد اختصاص دادند و در تهران هم سال‌های بعدش تاسیس شد. بیشتر این افراد را رشته مهندسی راضی نمی کرد و ناآگاهی خود و خانواده هاشان و فرهنگ نادرست حاکم بر نظام اولویت گذاری در جامعه و مدارس شاید موجب شده است برخی از آنها انتخاب رشته مناسبی نکنند. بعضی هم در دانشگاه به علوم انسانی علاقمند می شوند و به اهمیتش پی می برند.
البته طبق مشاهده من، از رشته های پزشکی مهاجرت کمتر اتفاق می افتد، هرچند هست. شاید دلیلش این باشد که پزشکی به خدمت به انسانها و مسائل انسانی نزدیکتر است. البته بعضی ها، شاید به طنز، معتقد بودند دانشجویان پزشکی آنقدر مشغولند و درس هاشان زیاد است که فرصت فکر کردن به مسائل اجتماعی را نمی یابند. به هر حال، هرقدر علوم انسانی در دانشگاه جذاب می نماید، در دبیرستان ها بی رمق و مشمئز کننده عرضه می شود و این هم از نقاط ضعف جدی برنامه آموزشی ما در مقطع دبیرستان است. کتاب‌های درسی خیلی بد و نارسا، معلم های گاه بی انگیزه و کم مطالعه و کم دغدغه و آینده شغلی فارغ التحصیلان علوم انسانی هم نامعلوم و...

این کتاب درباره تغییر رشته دانشجویان مهندسی و علوم پایه به علوم انسانی در مقطع تحصیلات تکمیلی سخن  می گوید و تحلیل‌ها و پیشنهادات را بر مشاهدات میدانی و مصاحبه با تعدادی از این مهاجران استوار کرده است.
مطالعه این کتاب را به تصمیم گیران آموزش عالی، مدیران آموزش و پرورش و دبیرستان ها، دانشجویانی که قصد مهاجرت به علوم انسانی دارند، والدین و خانواده های کسانی که چنان قصدی دارند، و در آخر دانش آموزان دبیرستانی که انتخاب رشته دبیرستان یا انتخاب رشته کنکور دارند، توصیه می کنم. همه مطالب کتاب برای همه این گروه ها لازم نیست، اما برای همه مطالبی مهم دارد.

پدرها و مادرها، خود را از  افکار کلیشه ای و قدیمی رها کنید  و تصور نکنید سعادتمندی و موفقیت تنها در دکتر و مهندس شدن خلاصه می شود. هم جامعه نیازهای متنوعی دارد و هم جوانان دختر و پسر استعدادها و علایق گوناگونی دارند و هم کسب درآمد خوب در رشته های مختلفی ممکن است. زمانه عوض شده است.

دختران و پسرانی که انتخاب رشته می کنید: درست تحقیق و مشورت کنید، نیازها و علایق خود را بشناسید، جوزده و تقلید گر نباشید، والدینتان را با منطق و مهربانی با خود همراه کنید، و برای هدف درست خود بکوشید.

معلم ها و مشاوران، نوجوانان و جوانان را به انتخاب بهترین رشته با توجه به علاقه و استعدادشان راهنمایی کنید. 

مدیران و تصمیم گیران آموزش و پرورش و آموزش عالی، نیروی انسانی جوان بزرگترین سرمایه کشور است، کاری کنید که نه تنها هرز نرود و فراری نشود، که بهترین بهره برداری از آنها برای اهداف کشور صورت گیرد.

به فرموده پیامبر اکرم، مردم چون معادن طلا و نقره اند.

باز هم پدرها و مادرها، هرچند نظام آموزش و پرورش مشکلاتی دارد، شما به خاطر نمره و رتبه کلاسی و... به فرزندانتان فشار نیاورید و با این ملاک کم ارزش آنها را نسنجید و مقایسه با دیگران نکنید. نمره ای که بر مبنای حافظه یا نوع خاصی از هوش و توانایی فقط می تواند به دست آید، ارزش زیادی ندارد.
اینکه دانش آموز شما در درس ریاضی یا تاریخ نمره کمی می آورد اصلا مهم نیست، او استعدادهای زیاد دیگری دارد که نظام ناکارآمد آموزش و پرورش فعلی نمی تواند  شناسایی کند. بگذارید بچه ها در آرامش درس بخوانند و با کمک مشاوران تحصیلی متعهد، مسیر رشد و شکوفایی آینده شان را هموارتر کنید.
          
پردیس پسندید.
            کتاب پیش‌رو در راستای شناخت آثار و نقاشی‌های ویلیام بلیک شاعر، نویسنده و نقاش است. او متفکر عرفان مسیحی است با دیدی نقادانه و نو است. صلاحی‌مقدم نویسنده کتاب برخی از نوشته‌های این هنرمند پیشارمانتیک را ترجمه کرده و درباره برخی یادداشت‌هایی نوشته است. علاوه بر آن شرح‌هایی بر اشعار و نقاشی‌های ایشان را ارائه داده است. بیوگرافی مختصری نیز از او و زندگی شخصی‌اش در مقدمه کتاب موجود است. همچنین به دیگر هنرمندان هم مکتب با بلیک در مقدمه اشاره شده.
رمانتیسم در برابر انقلاب صنعتی موضع می‌گیرد و بلیک جز نخستین کسانی است که اعتراضش را به صنعتی شدن جوامع بشری و سلطه ماتریالیسم نشان می‌دهد.
بلیک هیچگاه به مدرسه نمی‌رود و در منزل توسط مادرش آموزش می‌بیند. او از همان کودکی به مطالعه می‌پرداخت. خصوصا مطالعه انجیل و تورات که بر زندگی و آثارش تاثیر زیادی گذاشت. تخیل او در کودکی به قدری قوی بود که بارها فرشتگان را روی درختان یا در مزارع می‌دید. او در ده سالگی به مدرسه طراحی فرستاده می‌شود. هدف او نقاش شدن بود اما به دلیل آنکه پدرش او را به سمت حکاکی تشویق کرد مدتی را نزد ویلیام ریلاند و سپس بزایر به این حرفه پرداخت.