بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت Mobina Fathi

Mobina Fathi

1400/09/11

                سمفونی مردگان، سمفونی دائما در حال اجرا در متن زندگی‌هایمان!
«سمفونی مردگان» از محبوب‌ترین رمان‌هایی بود که خواندم و خواندنش را هر چندگاهی برای خودم نسخه نوشتم. اما چرا؟چرا تا این اندازه مجذوب این کتاب شدم! با خواندن سطر به سطر و کلمه به کلمه داستان که مثل جاده‌ای سنگلاخ پیش می‌رود، انگار که خودمان را زندگی می‌کنیم ، خود فراموش شده‌مان، خودی که زیر سنگینی چرک این زندگی‌های بی‌معنی مدفون شده است را با نام «آیدین» پیدا می‌کنیم. شاید چند سطری که پشت جلد کتاب نوشته شده، خود گویای همه چیز باشد: « کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه‌اش درآورده‌ایم. به قتلگاهش برده‌ایم و با این همه او را جسته‌ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده‌ایم. کدام یک از ما؟» 
معروفی برای فصل‌بندی کتاب از کلمه«موومان» استفاده کرده است که با توجه به نام کتاب، جالب توجه است و به نوعی مخاطب را دعوت به گوش سپاردن به این سمفونی غمگین می‌کند. موومان اصطلاحی در موسیقی است که در طول اجرای سمفونی بعد از اتمام یک بخش و قبل از شروع اجرای بعدی، مدتی سکوت مسحور شدگی برای مخاطبان به ارمغان می‌آورد؛ همانطورکه ما با گوش سپاردن به سمفونی مردگان، پس از هر موومان چاره‌ای جز سکوت نداریم.
داستان شامل چهار موومان است و هر موومان از زاویه دید یکی از شخصیت‌ها روایت می‌شود و همین سبب شده تا این موضوع از جانب منتقدان و مخاطبان عنوان شود که معروفی، به تقلید یا الهام از «خشم و هیاهو»ی فاکنر از این سبک استفاده کرده است که بررسی این مسئله در این مقال نمی‌گنجد. همچنین معروفی از تکنیک جریان سیال ذهن و بازگشت‌های مدام به گذشته شخصیت‌ها استفاده کرده که فضای داستان را رازگونه‌تر می‌کند.
اما داستان، داستان در اردبیل سال‌های 1313 تا 1355 یعنی مصادف با جنگ جهانی دوم شکل می‌گیرد که در آن زمان اردبیل به لحاظ سیاسی بسیار حائز اهمیت بود. از کارخانه پنکه سازی لرد که نماد حضور انگلیس و پس از مرگ لرد و تبلیغ شرکت بایکوت که نماد ورود آمریکایی‌ها است تا خود اردبیل که به نوعی نماد تمام ایران است، مخاطب از اهمیت فضا مطلع می‌شود. 
اما علیرغم توجه معروفی به زمینه‌های سیاسی برای طرح داستان، اصل داستان مسئله‌ای بسیار مهم‌تر است. آیدین که معنای روشنایی می‌دهد و به واسطه شخصیتی که نویسنده برایمان از او تعریف می‌کند که آدمی اهل مطالعه و دغدغه‌مند است، درمی‌یابیم که او نماد روشنفکری است و در مقابل پدر که به هر طریق به مقابله با او می‌پردازد، نماد سنت است و تقابل این دو با هم که سنت چطور همیشه ناجوانمردانه مچ روشنفکری را می‌خواباند و پرسشگری را سرکوب می‌کند، به خوبی در رابطه این پدر و پسر تصویر شده است. معروفی به زیبایی اسیر سنت بودن و تلاش برای فهم، رسوخ روح شیطان قلمداد شدن را بیان کرده است.
سمفونی مردگان داستان ظلمی است که همه ما به آیدین‌هایمان می‌کنیم. ما که اورهان هستیم و تماما پدر را تکرار می‌کنیم؛ بدون قطره‌ای سوال اسیر سنت هستیم و آیدین‌هایمان را زیر دریای ندانستن‌هایمان غرق می‌کنیم. سمفونی مردگان یعنی ما اروهان‌ها و پدرها که روح آیدین‌هایمان را می‌سوزانیم و سپس باز ما مادرها که از پشت شیشه پنجره عزاداریشان را می‌کنیم. بله، سمفونی مردگان کتابی است که تمام شخصیت‌هایش را در درون خودمان می‌توانیم پیدا کنیم. بعضی اورهان‌هایمان پررنگ‌تر است و بعضی آیدین‌ها که خوش به حال دسته دوم!
«جلوی خانه خدا بوسیدمت.» سورملینا به آیدین گفته بود و با عشق سنت‌شکنی کرده بود. این رمان شاید یک یادآوری باشد که چه بلایی بر سر آیدین‌هایمان آوردیم؛ اگر نه چطور پس از تمام شدنش، دلمان برای خودمان تنگ می‌شود؟
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.