چه تجربه‌ای! واقعا نمودی بود از اوقات سخت را دیگرگون ساختن...

چشم انتطار یادداشت‌هاتون هستیم، مخصوصا اینکه چندوقتی است محروم بوده ایم...

مشخصا هم مشتاق یادداشت‌ِ شما برای: "قلب سگی" و "در کمال خونسردی" هستم. 

واقعاً ایول. :) تموم‌شدن سربازی‌تون هم مبارک. 🌱

یه جوری نوشتید که آدم دلش می‌خواد بره سربازی :) 

چه جالب!

اتفاقاً من هم بهمن ماه سرباز بودم و چندتا کتاب رو که مدت‌ها بود می‌خواستم بخونم و نمی‌شد، اونجا خوندم. البته هم‌دوره‌ای‌ها هم عموماً اهل کتاب بودن و در وقت استراحت، در آسایشگاه ۴۴ نفره ما نیمی از جمعیت کتاب می‌خوندن. گفتگوها هم بسیار لذت‌بخش بود، با دوستان علوم انسانی، اهل موسیقی، پزشکان، مهندسان و ... . خلاصه که برای کتاب خواندن واقعاً عالی بود!

کام همه جوانان سرباز چنین شیرین باد.

آقا دم شما گرم. چه کتابهای خوبی هم خوندین.  

درکتون میکنم، منم تجربه کردم، اما من در آسایشگاه هم می خوندم تجربه ای بود برای خواندن در شلوغی!
ولی شیرین ترین نکته اش همین بود که بعد از چند هفته اول که همه میپرسیدن چرا میخونی؟ به چه دردت میخوره؟ چی میخونی؟ روی آوردن چند نفر دیگه هم به کتابخوانی بود، حتی یکی از کتابای منو یه نفر به زور ازم هدیه گرفت😅

سلام. چه یادداشت خوبی! من هم سال آینده قرار است بروم سربازی. نمی‌دانستم در دورۀ آموزشی هم می‌شود کتاب ببریم. امیدوارم من هم بتوانم مثل شما کتاب بخوانم.

دم شما گرم. عالی بود.

تبریک برای اتمام سربازی و تبریک بیشتر برای حسن انتخاب تون ! خیلی پست دلچسبی بود. واقعا یکی از بهترین گزینه ها رو برای استفاده از وقت و تعدیل شرایط انتخاب کردین ... امیدوارم نور و روشنای کتاب همیشه تو زندگی تون جاری باشه

این حرکت شما با خانم نینا سنکویچ و مبل بنفششون رقابت می‌کنه! 

چقدر یادداشتتون به دل می نشست. 

آفرین به این همت و خوش فکری

چه جالب از بین کتب کدوم رو بیشتر دوس داشتین