A Confession
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
12
خواندهام
221
خواهم خواند
138
توضیحات
A Confession -- an essay by Leo Tolstoy on his religious thoughts -- shows the great author in process of looking for answers to profound questions that trouble all who take them on: "What will come of my life?" and "What is the meaning of life?" these are questions whose answers were an absolute requirement for Tolstoy. In the course of the essay, Tolstoy shows different attempts to find answers on the examples of science, philosophy, eastern wisdom, and the opinions of his fellow novelists. . . . finding no workable solution in any of these, Tolstoy recognizes the deep religious convictions of ordinary people as containing the key to true answers. The first attempt at its publication took place in 1882 (Russkaya Mysl, No 5), but Tolstoy's work was removed virtually from the whole edition of the journal by Orthodox Church censorship. The text was later published in Geneva (1884), in Russia as late as 1906 (Vsemirnyj Vestnik, No 1).
پستهای مرتبط به A Confession
یادداشتها
1401/3/10
14
1403/1/9
3
1403/1/8
3
1402/4/12
3
1402/12/20
من تاکنون تولستوی را نمی شناختم و مطلبی از او نخوانده بودم. ولی این کتاب شدیدا من را ترغیب به خواندن کتب دیگرش کرد. زیرا فهمیدم با انسانی جستجوگر روبرو هستم. درباره کتاب نثر کتاب بسیار دلنشن و گیرا بود. متن کتاب صرفا اندیشه نویسنده نبود، بلکه زندگی اش بود. مواجهه نویسنده با سوالات اساسی انسانی بسیار دقیق بود. سوالاتی که هستند و روزبروز تقاضای توجه از وجود انسان برای مواجهه با خود را دارند، ولی انسان از مواجهه با آنها فرار می کند. فرار از طریق استدلالهای عقل خودبنیاد دکارتی. تعبیر نویسنده زیبا بود آنجا که گفت مواجهه عقلی با سوالات اساسی مانند این است که بجای حل معمای ریاضی دنبال اثبات اتحاد باشی. اثبات اتحاد نتیجه اش ۰=0 خواهد بود.در صورتیکه عقل نمی تواند به این سوالات پاسخ دهد. نقطه اوج جاییست که نویسنده درمی یابد علی رغم پاسخ هیچ عقلی به معمای زندگی، درونش جوششی برای عدم امکان صحیح بودن این جواب است و وی در می یابد که این برای درک این سوال باسد راهی غیر از عقل - به زبان من فراعقل- لازم است. من به این حالت نویسنده می گویم ضرورت اضطرار عقلی. یافتن خدا در وجود خود توسط نویسنده نیز نقطه اوج دیگریست که بجای استدلال عقلی، خدا را وجدان می کند و گویی خدا در درونش جلوه گری میکند. بعد از یافتن خدا به دنبال دین می رود تا سخن خدا را بیابد. و در ادامه جوشش درونش او را راهنمایی می کند تا با تناقضات مسیحیت مواجه شده و آنها را نپذیرد. توجه این تجربه امری متعالی است و نباید آن را با تصورات و احساسات مشابه دانست. فهم این تجریه تنها درصورت تجربه امکان دارد و نمی توان به شکل دیگری آن را درک کرد. سخن بسیار و مجال اندک درباره توصیف ارزشمندی تجربه نویسنده
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1402/1/13
4