یادداشت عطیه عیاردولابی

اعتراف
        تولستوی انقدر برای من غوله که می‌تونم بگم حالا حالاها جرات نداشتم به سمتش برم اگه بهخوان چالش ناداستان رو نذاشته بود. کتابای مرحوم مغفور رو دارم‌ها ولی فعلا نوبت بهشون نرسیده بخونم. و چه اتفاق جالبی که برای شروع یکی از آخرین کتاب‌هاش رو خوندم. اونم نه یکی از رمان‌هاش بلکه یک متن جستارمانند و سراسر اعتراف!
منم باید اعتراف کنم که اولش از کتاب اصلا خوشم نیومد. به عنوان یه آدم مذهبی که فکر می‌کنم در حد و قامت خودم مذهب و اعتقادم رو با تحقیق درک کردم و بهش باور پیدا کردم، شروع "اعتراف" مثل پتکی سنگین بود وسط صورتم. اصلا از تولستوی انتظار نداشتم این‌طور مذهب و باور‌های مذهبی رو مسخره کنه. این شخص برای من به مثابه حکیمی خردمند بود که کمترین توقعم ازش این بود حتی اگر چیزی رو باور نداره، حداقل اونقدر باشعور باشه که دست نندازه. فلذا نیم اول از کتاب برام سراسر چالش بود. چالش تحمل سوال‌ها و نظرات به نظر من کودکانه و سطح پایین  تولستوی و دیگر، چالش پایداری در ادامه کتاب و رها نکردنش. من فقط امتیاز چالش بهخوان رو می‌خواستم و خیلی راحت می‌شد بزنم کتاب را خوانده‌ام و تمام. اما دو چیز باعث شد واقعا تا انتها بخونم. یکی وسواس شخصی خودم در به پایان رساندن کتاب‌ها و دیگری حس کل‌کل و مشاجره درونی که با تولستوی داشتم که بفهمم چطور مرد خردمند روس با اون‌همه تعریفی که ازش شده جواب به اون سادگی رو نفهمیده. و چه خوب که تا انتهای کتاب رفتم و دیدم که جواب رو به بهترین شکل ممکن پیدا کرده بوده. چقدر هم صادقانه نوشته بود.

این نسخه‌ای که من خوندم ترجمه واقعا خوبی داشت. برخلاف اون متون سنگین و بعضا غیرقابل درک روسی که آدم احساس می‌کنه موقع خوندن عصا قورت داده و باید سیخ بشینه. حالت خودمانی و راحتی داشت. دست مریزاد. 
      
1

33

(0/1000)

نظرات

به نظر من تولستوی مذاهب رو مسخره نکرده داره اونا رو یکی یکی نفی میکنه و بعد برای اثباتشون دلیل میاره  کاری که  خیلی از ما جرئتشو نداریم و این ایمانی که از دل هزار شک کردن به وجود میاد ارزش بیشتری داره ،این اولین کتابی بود که از تولستوی خوندم و واقعا دوست دارم بقیه رو هم بخونم 
1

1

شما خلاصه حرف من رو به خوبی گفتی.  

0

ادبیات روسیه واسم یه چالشه واقعا. جنگ و‌صلح رو‌نخوندم و جرئت نداشتم وارد یه همچین رمان پر طمطراقی بشم 🫠 از کتابای پوشکین  خوندم، اونقدرام سنگین نیست. حس می کنی نویسنده کت شلوار پوشیده و نوشته :))) ولی خب تو میتونی با بیژامه بخونیش و لذت ببری😁🤌🏻

از تولستوی هم یدونه تمشک‌خوندم ، یدونه هم همین اعتراف. تمشک‌رو تو سنی خواندم که خیلی درست دستگیرم‌نشد.‌اما بخشی از داستان هاش ته ذهنم هست ... ولی خیلی دوست دارم ادبیات روسیه رو بیشتر و بیشتر مزه کنم.
2

1

منم هنوز جدی از روسیه نخوندم. یه چیزایی خوندم ولی نه اون چندجلدی سنگینا. گذاشته بودم برای وقتی که احساس آمادگی و سواد داشتم. 😁
ولی توصیف جالبی از پوشکین بود. 😄 

1

اون چند جلدی سنگینا رو تو خونه داریم ، جالبه بابام همه شو خونده، ولی من با احتیاط[سرعت مطمئن و زدن راهنما در حین پیچیدن به کتاب های دیگه] از کنارشون عبور میکنم 🙄😂 رمان طولانی و چندجلدی خوندن واقعا یه استعداده🤌🏻
@Atiehayyar 

0