بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فیل در تاریکی

فیل در تاریکی

فیل در تاریکی

3.7
39 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

53

خواهم خواند

56

تجدید چاپ کتاب مهم فیل در تاریکی پس از چهل سال|این اثر از مهم ترین آثار در ادبیات پلیسی ایران محسوب می شود. فیل در تاریکی رمانی در سبک جنایی و نوآر از نویسنده ایرانی قاسم هاشمی نژاد (1395–1319) است که در سال 1358 چاپ شد.جلال امین شخصیت اصلی داستان، گاراژداری قدیمی است که برادرش حسین در آلمان تحصیل می کند. حسین در بازگشت برای جلال یک اتومبیل بنز آخرین مدل می آورد. شبکه ای تبهکار بدون اطلاع حسین در ماشینش هروئین جاسازی کرده اند و پس از ورود اتومبیل به ایران به دنبال آن هستند. حسین به دست تبهکاران به قتل می رسد و جلال برای گرفتن انتقام او، به مقابله با آنها می پردازد.عنوان داستان هاشمی نژاد اشاره مستقیم به تمثیل فیل در تاریکی مولوی در مثنوی معنوی دارد. نثر هاشمی نژاد نثری است حساب شده و شاعرانه که حاصل سال ها مصاحبت او با ادبیات فارسی و پرسه زدن در متون قدیمی و عرفانی است. هاشمی نژاد در این رمان، به خلق لهجه های مختلف در زبان فارسی دست زده است و تصویری مدرن اما ترسناک از تهران به دست داده است.

لیست‌های مرتبط به فیل در تاریکی

خواب گرانبانوی دریاچهقاتل در باران

داستان‌های معمایی_جنایی(پلیسی_کارآگاهی) مدرن

27 کتاب

این لیست خلاصه‌ای از مصاحبه مسعود بربر و محمد قائم‌خانی با موضوع ادبیات معمایی مدرن است مسعود بربر تاریخچه مختصر ادبیات معمایی را اینچنین می‌گوید: از اوایل قرن نوزدهم هافمن و ادگار آلن‌پو آغازگر داستان معمایی به معنای امروزی بودند و بعدا کانن دویل با خلق شرلوک هولمز و آگاتا کریستی با خلق پوآرو و مارپل ادامه دهنده این مسیر بودند. این داستان‌‌ها که امروزه مخاطبان داستان می‌توانند اشکالات منطقی‌شان را به راحتی متوجه شوند، در آن زمان اینقدر اهمیت معمایی نداشته و بیشتر جنبه سرگرمی داشتند‌. اما با مدرن شدن داستان، توجه داستان به درون آدمی بیشتر شد. در داستان‌های معمایی کلاسیک شخصیت پردازی به اندازه جذاب کردن کارآگاه بوده نه بیشتر. همین عامل باعث پس زده شدن و به حاشیه رفتن ادبیات معمایی شد و همه نسبت به این ژانر نگاه عامه پسند بودن داشتند. این اتفاق باعث توجه نویسندگان ادبیات معمایی به شخصیت شد. شخصیت را بر سر بزنگا‌ه‌ها قرار داده و موقعیت وجودی انسان در هستی را در قالب اثر معمایی جنایی مورد توجه قرار دادند. اینجا است که ژانر نووار به وجود آمد. سپس مسعود بربر به معرفی چند کتاب معمایی و چند نویسنده معمایی‌نویس می‌پردازد: نویسنده‌ها: ریمون چندلر پاتریشیا های_اسمیت هنینگ مانکل پاتریک مودیانو کتاب‌ها: معمای آقای ریپلی فیل در تاریکی سین مثل سودابه فراموش نکن که خواهی مرد بیمار خاموش(یا نقاش سکوت) لینک مصاحبه محمد قائم خانی با مسعود بربر: https://www.aparat.com/v/ljnze پ.ن: چهار اثر ایرانی دیگر به عنوان پک معمایی شهرستان ادب را مسعود بربر معرفی کرد. یکی از دوستان مورد اعتمادم در حیطه داستان، کتاب روز داوری‌اش را خواند و گفت کتاب خوبی نیست. اما ریگ جن را مطالعه کردم و متوجه شدم کتاب خوبی است. اگر نسبت به دو اثر دیگر کنجکاو هستید و نمی‌خواهید کل این مصاحبه را ببینید آن دو کتاب این‌هایند: محرمانه میلان متولد زمستان بعد از مطالعه در مورد اینکه در این لیست بگذارمشان یا نه تصمیم می‌گیرم پ.ن۲: امیدوارم خودم با مطالعه بیشتر آثار معمایی به زودی چند کتاب به این لیست اضافه کنم‌.(اگر اضافه شوند از کتاب‌های هفده به بعد کتاب‌هایی‌اند که خودم اضافه کردم و شانزده کتاب اول بر اساس معرفی مسعود بربر است.) پ. ن۳: کتاب خون بر برف صرفا جنایی است نه معمایی

یادداشت‌های مرتبط به فیل در تاریکی

            قاسم هاشمی‌نژاد رمان «فیل در تاریکی» را زمانی نوشته که دو جریان بر ادبیات داستانی ما حکم‌رانی می‌کنند. یکی گروهی مرتجع که از ادبیات داستانی صرفا به عنوان ابزار پروپاگاندای آلودگی‌های فکری فراگیرشان استفاده می‌کنند و جذابیت داستان و اصول داستان‌نویسی و فرم و ... برایشان مطلقا اهمیتی ندارد و هر چیزی را جز آنچه در خدمت اهدافشان باشد حذف می‌کنند؛ و دیگری نحله‌ای که در واکنش به این جریان اول شکل گرفته، و فرم‌گرایی و شیوه‌های روایی پیچیده (و بدیع)‌ و شگردهای داستان‌نویسی مدرن و البته زبان‌آوری و دشوارنویسی را در دستور کار قرار داده و باز این‌ها هم دیگر به پلات و ماجرا به عنوان بن‌مایه‌ی اصلی داستان توجهی ندارند.

درست در این میانه هاشمی‌نژاد که در دیگر آثارش نشان داده چه اندازه توانایی درخور توجهی در زبان‌آوری دارد، یک داستان جنایی-نوآر بسیار مهیج با زبانی بسیار شسته‌رفته و ساده نوشته و به بازار عرضه می‌کند.

جلال امین، که برادرش از آلمان به ایران برگشته و یک بنز دویست و هشتاد اس با خود آورده، درگیر ماجراهایی می‌شود که در مخیله‌اش هم نمی‌گنجید و هر چه داستان پیشتر می‌رود ریتم داستان تندتر و مهیج‌تر می‌شود و داستان «ورق‌برگردان»تر می‌شود. فضاسازی و مکان‌پردازی داستان آنقدر قوی است که بی‌کم‌وکاست در ذهن متصور می‌شود و خواننده به تمام در جهان داستان یعنی ایران دهه‌ی پنجاه نفس می‌کشد و همراه با شخصیت داستان ضربان قلبش تند می‌شود.

نثر بسیار پالوده و تمیز و توجه به تمهید و پلات به عنوان دو زیربنای یک داستان خوب،‌ هر دو در «فیل در تاریکی» حضوری قدرتمند دارند و همچون هر داستان معمایی خوبی، از همان صفحات اول بسیاری نشانه‌ها در داستان کاشته شده که به وقتش برداشت خواهند شد. شخصیت‌هایی که گویی (به جز شخصیت اصلی) بر اساس دستور ژانر نوآر نوشته شده‌اند و هر کدام به درستی نقششان را در داستان پیش می‌برند.

اگر دلتان تجربه‌ی فضای دهه پنجاه را می‌خواهد، یا داستانی که با کشمکش و تعلیق مدام شما را به صفحه و فصل بعد بکشاند،‌ این شما و این «فیل در تاریکی».
          
            واقعاً نمی‌دانم استفاده از لهجه‌ی بومی ، در رمان لازم است یا نه. آخر می‌دانید ، وقتی زبانِ یک نوشته ، معیار است و آن را می‌خوانی ، می‌خواهی بفهمی چه گفته ؛ اما من هروقت به لهجه‌ای در یک نوشته بر می‌خورم ، بیشتر سعی می‌کنم بفهمم چه نوشته!!!
با این اوصاف ، در جای‌جایِ رمان «فیل در تاریکی» از قاسم هاشمی‌نژاد ، که یک رمان پلیسی-اجتماعی‌ست ، استفاده از لهجه‌ی شیرینِ شیرازی را شاهدیم. و هاشمی‌نژاد نشان داده که به قواعد دستوری و واژگان این لهجه اشراف حداکثری دارد. و بعلاوه لهجه‌ی ارامنه‌ای که فارسی بلدند و همینطور سبکِ حرف‌زدن مردم کوچه‌و‌بازار در تهرانِ قبل از انقلاب.
از جهت دیگر می‌بینیم ، نویسنده ، جغرافیای شهریِ تهرانِ قبل از انقلاب را به خوبی می‌شناسد و توصیفات دقیق او ، دال بر این ویژگی‌ست.
گذشته از این‌ها ، احساس می‌کنم شخصیت‌پردازی در رمان «فیل در تاریکی» کمتر از حد معمول اتفاق افتاده. شاید یک‌نفر بیاید و بگوید «خب ، بسته به روایتِ قصّه ، شخصیت‌پردازی به قدرِ کفایت است!» ؛ اما فکر می‌کنم می‌توانست رمانِ حجیم‌تری از قلم در بیاید ولی مخاطب ، درک بیشتری از شخصیت‌ها و سبک‌زندگیشان و حتی لهجه‌شان پیدا کند و لذت بیشتری از آن ببرد.
در واقع معتقدم شخصیت‌پردازی در این رمان ، فدایِ روایت مستحکم آن شده است.
به هرحال ، خواندنش خالی از لطف نیست. چون زبان آن ، به غنای واژگانی شاعران و نویسندگان کمک می‌کند و روایتش ، ذهن تصویری هر نوع مخاطبی را به چالش می‌کشد.
          
            هوالحق

و باز هم شاه‌قاسم هاشمی‌نژاد
باز هم لذّت وافر از ادبیات، فارغ از اینکه در چه شکلی باشد در قالب متون عرفانی قرون گذشته ادبیات اسلامی-ایرانی باشد، متن پهلویِ کارنامه اردشیر بابکان باشد، داستان جنایی قرنِ بیستیِ ریموند چندلرِ آمریکایی باشد، یا در قالبِ شعرِ موجِ نو معاصر باشد، یا منظومه تی اس الیوتِ انگلستانی یا کتابِ ایوبِ عهد عتیق یا نقدِ جدی ادبیات داستانی معاصر باشد یا چه میدانم داستان جنایی باشد که در آستانه سالهای انقلاب در تهران می‌گذرد، بدون اینکه نویسنده خبر داشته باشد انقلابی پیش روست بدون اینکه بخواهد دم از خلق و توده بزند یا در رمانش پُزهای روشنفکری بدهد، حتما باید هاشمی‌نژاد باشی حتما باید دیوانه ادبیات باشی، بر هر زمینی قدم بزنی، در هر زمینه‌ای قلم بزنی: شعر، داستان، نقد، تصحیح، ترجمه و ...
.
شاید راهت را گم کرده باشی که مدام به این در و آن در میزنی شاید اگر انرژی و استعدادت را صرف یک حوزه می‌کردی الان خیلیها می‌شناختندت یا شاید اگر در گروه و دسته‌ای بودی اینقدر غریب نمی‌ماندی اینقدر غریب نمی‌رفتی
حداقل شاهکارت فیل در تاریکی بیشتر دیده می‌شد. در این چهل سال به چاپهای متعددی می‌رسید ولی خب وقتی که دیوانه ادبیات باشی فارغ از مناسبات معمول باشی و از طرفی خلق و خویِ درویشی داشته باشی چه نیازی داری به دیده شدن، چه نیاز داری به اینکه کتابت به چاپهای متعدد برسد. اصلاً به جایی می‌رسی که خودت هم باورت می‌شود که یکی از شاهکارهایت اصلاً لیاقت حضور در کارنامه ادبیت را ندارد در مقدمه‌اش می‌نویسی:
.
《به خواننده کتاب صادقانه اعتراف می‌کنم که تا همین اواخر کتاب فیل در تاریکی را کم و بیش از دایره آثار قلمی خودم بیرون گذاشته بودم》
.
ولی خب شاه قاسم جان چه بخواهی چه نخواهی بالاخره مخاطب دستت را می‌خواند، مشتت را باز می‌کند کتابهایت را می‌خواند بعد از چهل سال شاهکارت -یگانه رمانِ جنایی ادبیات فارسی- منتشر می‌شود علی رغم گرانی کتاب در دو روز دویست نسخه‌اش خریده می‌شود.
.
البته خودت در پایانِ مقدمه‌ات که شش ماه قبل از مرگت نوشته‌ای به این نکته اذعان می‌کنی:
.
《اکنون که با چاپ و انتشار دوباره، فیل در تاریکی مجدداً به دایره‌یِ آثار قلمیِ من راه می‌یابد، رودربایستی را کنار بگذارم و از کتاب مقدّس عبارتی را برای بیان مقصودم به وام گیرم: "سنگی که معماران روزی دور افکنده بودند به خواستِ خدا آرایش ایوان شود.》

والسلام
          
            این یادداشت خلاصه‌ای است از یادداشتی دیگر که آن را هم خودم نوشتم و آن یادداشت خلاصه‌ای است از مصاحبه اول کتاب راه ننوشته. مصاحبه‌ای در مورد کتاب فیل در تاریکی 

کتاب طبق آنچه که می‌گویند و من هم موقع خواندنش متوجه‌ش شدم، ((فقط داستان پلیسی نیست. هر چند از ژانر پلیسی استفاده شده، ولی نیت اصلی نوشتن داستان پلیسی نبود.))

هاشمی نژاد دو انگیزه را برای نوشتن فیل در تاریکی بیان می‌کند: 
۱_وجود عنصر کشف حقیقت در آثار پلیسی(طبق استنباط خود ایشان) 
ایشان جذابیت داستان‌های پلیسی را(لااقل برای خودشان) در همین کشف حقیقت می‌دانند و آن را سازگار با جوهر معرفت در ادبیات ایران می‌شمارند‌ 
۲_عکس العمل شدید نسبت به جامعه‌ی داستان نویس ایران و کوشش برای نشان دادن یک نمونه از متن روراست داستانی
ایشان در مقدمه فیل در تاریکی جامعه داستانی آن روز ایران را دارای دو جریان متفاوت و شاید متقابل می‌داند: یک جریان محتواگرا که محتوا و ارزش‌های اجتماعی رو فراتر از قالب‌های داستانی میدونن و چنانچه قالب‌های داستانی هم شکسته شوند ولی ارزش‌های صحیح بیان شوند اشکالی ندارد. جریان دیگر جریان فرم‌گرا است. جریانی که به مخالفت با جریان اول محتوا را فراموش کرده و داستان را در قالبی بسیار پیچیده و سخت‌فهم ارائه می‌دادند. و در این میان آنچه که فراموش شده بود خود داستان بود.
ایشان ژانر پلیسی را برای این مقابله انتخاب می‌کنند. ژانری که ضد ادبیات است. ضد ادبیات ایران آن دوره.
علت انتخاب ژانر پلیسی برای این مقابله را یک چیز می‌دانند: خالی بودن این ژانر از پیرایه‌های ادبی است.
با توجه به این خصوصیت توانایی‌های نویسنده را در پردازش داستان می‌توان بعینه دید. ((در هیچ نوعی از داستان بیشر از این نوع، تسلط نویسنده بر اجزای داستان، ابعاد حرکت‌ها، شخصیت‌ها و ساختارش آشکار نیست.)) 
اینجا می‌شود به وضوح فهمید که این داستان دارد درست بیان می‌شود یا نه. 

اما برای خواننده باهوش این داستان(شخصی مثل آقای علی‌اکبر شیروانی، مصاحبه‌گر و گردآورنده این کتاب) آن عنصر معرفت که هاشمی نژاد آن را از دیدگاه عرفانی_اسلامی عنصری بسیار الهی می‌داند، در تضاد با شخصیت اصلی ما(جلال امین) می‌داند. شخصیتی بسیار ناامید. در سن چهل و یک سالگی خود به سر می‌برد و وقتی به گذشته خود نگاه می‌کند می‌بیند هیچ نکرده و نسبت به زندگی‌اش سرد می‌شود. زندگی‌اش روند ثابتی دارد و به سکون رسیده. تمایلش را با جست و جوگری را از دست داده و میلی به چیزی ندارد. چیزی که به ادعای هاشمی نژاد برای اغلب انسان‌های سی و چهار_پنج تا چهل و چند ساله پیش می‌آید. 
اما هاشمی نژاد اینها را نه تنها در تعارض هم نمی‌بیند، بلکه می‌گوید قصدش این بوده که تصور ما از معرفت را اصلاح کند. او می‌گوید:((تصور بیرونی امروزه متاسفانه به دلیل اینکه دور شده‌اند از حقیقت معرفت این است که فکر می‌کنند مقوله‌ی معرفت یک چیز بسیار محترمی‌ است که باید بالای بلندترین طاقچه گذاشت. اما زندگی هر جوری باشد مهم نیست. معرفت از زندگی روزمره، از لحظه‌ای که درش سر می‌کنید، رفتار می‌کنید، فکر می‌کنید، عمل می‌کنید جدا نیست.))
وقتی در پایان داستان، جلال امین، قهرمان داستان فیل در تاریکی کشف مهمی(هر چند ساده) می‌کند. فکر می‌کند زندگی سلسله‌ای از مشکلات است که شما دانه دانه کشف می‌کنید و سپس مشکل جدیدی پیش‌ می‌آید و بعد از حل آن مشکل دیگری تا ابد، شما هم متوجه می‌شوید که پرده‌ای از روی زندگی کنار رفته است. و اگر نه شما زندگی می‌کنید بدون اینکه متوجه بشوید که دارید عمر خودتان را با حل مشکلات بی ارزش تلف می‌کنید. این همان غفلت است که در مقابل معرفت قرار دارد. جلال امین هم به خاطر غفلتش، تاوانی بزرگ می‌دهد‌. تاوانی جبران ناپذیر‌.اما آنچه به دست می‌آید دست آورد مهمی است برای یک انسان عادی. حداقل می‌شود گفت بعد از این کشف جلال امین با چشم و گوش بازتری زندگی می‌کند. 
دیگر شخصیت‌های داستان را هاشمی نژاد اینچنین توصیف می‌کند:
عصمت(زن جلال): زنی کاملا معمولی و خانه دار
مهستی: زن مدرن امروزی که خودش یک پا مرد است و از نقطه ضعف مردها که همان مقوله زن است استفاده می‌کند برا اینکه امور خودش را پیش ببرد. 
حسین امین: یک کمی پرت از واقعیت روزگار است. رفته کشاورزی خوانده و خاطره از دوران بچگی‌اش دارد که در روستا با پدرش در طالقان زندگی کرده. حالا که برگشته فکر می‌کند دوباره می‌رود آنجا را آباد می‌کند. ولی نمی‌داند جامعه ایران تغییر کرده است.
علی میرزاده(سعدی شیرازی): می‌خواستم سعدی را وارد زندگی عادی بکنم. چون سعدی برای من شخصیت زنده است، حی و حاضر تسلط او به راز زبان فارسی را یک معجزه می‌دانم. سعدی مسئله زندگی من است پس می‌تواند و باید در برداشت‌های من از هستی خودش را نشان دهد، حتی در شکل شوخی.(در واقع این نه یک توصیف بلکه علت نام‌گذاری این شخصیت است)

داستان چنانچه خوانندگانش می‌دانند از روز یکشنبه آغاز و به یکشنبه بعدش ختم می‌شود. هاشمی نژاد حتی در این مسئله هم تعمد داشت و اشاره‌ای دارد به چار چار‌. هشت روز زمستانی که در جامعه‌ی مدرن امروزی دیگر شناخته شده نیست. دو چهار روز و جمعا هشت روزی که سرمای زمستان به اوج می‌رسد و بلافاصله بعد از آن گشایش است(یکشنبه طبق تقویم کهن زمستانی ایران، روز آغاز و روز پایان زمستان بوده است)

دقت در جزئیات مکان هم از دیگر خصوصیات فیل در تاریکی است. او مکان را به نحوی نشان می‌دهد که همه چیز در حال عوض شدن است. همه چیز دارد کوبیده می‌شود و موقتی سر پا است. استعاره‌ای از جامعه آن روز ایران که در حال تحول است. 
ایشان اسم مکان‌ها را برجسته می‌کنند چون مکان با خود حس نوستالژی می‌آورد. یعنی وقتی چهل یا پنجاه سال بعد آن را بخوانید، اگر اهل تهران باشید یا تهران برایتان مسئله باشد، خود مکان‌ها هنوز صاحب هویت هستند و برای شما جذاب می‌شوند.
          
            اگر ادبیاتی هستید از این رمان لذت خواهید برد و اگر مخاطب ادبیات جنایی و معمایی هستید احتمال زیادی وجود دارد که این رمان انتظارات شما را برآورده نکند.
اگرچه نثر هاشمی نژاد در این کتاب مثل کتاب خیرالنسا واقعا عالی است ولی هرچه به آخر داستان نزدیک میشویم ایرادات منطقی داستان بیشتر میشود
مثلا این که چرا گلباد و مهستی به عنوان خلافکارهای حرفه ای به جلال اعتماد کردند و همان ساعتی که او گفت و بدون کمک رفتند سر قرار؟ یا این که چرا پلیس شیرازی به جلال اعتماد کرد و او را آزاد گذاشت که به شیوه خودش انتقام بگیرد؟ یا اصلا این گروه تبهکار برای چی حسین را کشتند؟ اگر زنده نگهش میداشتند که خیلی بهتر بود تا جای مواد را پیدا کنند! فکر میکنم کسانی که مخاطب رمان جنایی باشند ایرادات بیشتری هم میتوانند از کتاب بگیرند. امتیاز بالای این کتاب در گودریدز احتمالا نتیجه توجه مخاطبان ادبیاتی است که نمیتوانند به توصیفات و نثر قوی هاشمی نژاد بی توجه باشند.
بی ارتباط بودن اسم به داستان را هم که همه اینجا نوشته اند. من فقط چیزی به ذهنم میرسد که مینویسم: در مجموع چون زاویه دید دانای کل محدود به ذهن شخصیت جلال امین است ما از خیلی روابط پشت پرده آگاه نمیشویم. مثلا رابطه گلباد و مهستی که هر دو خلافکار هستند درست حلاجی نمیشود. حلاجی که هیچ، حتی درست مطرح هم نمیشود. در واقع بخش مربوط به خلافکارها تا حد بسیار زیادی در تاریکی میماند و مثل داستان فیل در تاریکی مولانا "میتواند باشد"! اما خب درست بر آن تمثیل منطبق نمیشود. چون واقعا آدم از داستان جنایی و معمایی انتظار دارد که تا لحظه آخر غافلگیر بشود. اینجا عنصر "غافلگیری" خیلی کم است و مخصوصا در صحنه زد و خورد پایان داستان انتظار نداریم این دو تا تبهکار این قدر خنگ و دست و پا چلفتی باشند که خودشان را بسپارند به نقشه جلال
          
            فیل در تاریکی داستانی در ژانر پلیسی است.زمان نگارش کتاب دهه پنجاه و قبل از انقلاب است. داستان ساده و قابل باور است.
از این جهت که نویسنده  داستانی در دهه پنجاه با ادبیات همان زمان و setting داستانی همان وقت نوشته،برام دلچسب بود.
زیاد نوستالژی باز نیستم ولی هیچ چیز مصنوعی نبود.
خانه ها و خیابان ها و اسامی و نوع حرف زدن مال همان وقت ها بود.مهم تر اینکه ساختار داستانی اش هزار تو و پیچیده نبود که ذخیره‌ی فسفر مغزم را بسوزانم تا ربط آدم ها و اتفاقات را بفهمم.
به سیاق سینمای آن سالها،شخصیت پردازی خیلی جالب نبود .آدم ها تیپ مانده بودند و درگیر مرام و لوتی گری.
زن ها هم یا خانه دار ،مادر و کدبانو یا عشوه گر و لوند.
چیزی که در این کتاب من را وادار کرد تا ته خط بروم مقدمه کتاب بود.
آقای هاشمی نژاد در آن سال‌ها که داستان‌ها فرم زده بودند و قبل از اینکه داستان با همان ساختار کلاسیک در ایران ریشه بگیرد،این داستان مرتب و منظم را نوشت و نقد تندی به هم نسلان خود داشت که چرا مسیر رشد داستان را منحرف می کنند و به جای اینکه بگذارند داستان اول خود را در ایران پیدا کند به تقلید از سبک های ادبی و فرم های پیچیده‌ی داستانی  نمی گذارند ابن روند طبیعی طی شود.
حرفش حق بود و برای این نظر مفصل توضیح داده بود و گفته بود این اثر حرکتی ناچیز در بازاری درهم و برهم روزگار ماست.
کتاب مناسب نوجوان ۱۵ تا ۱۸ و بزرگسال است.
برای نوجوان ۱۲ تا ۱۵ سال هم مورد خاصی ندارد.فقط اگر حوصله کنند و با داستان همراه شوند.
          
| به نام خ
            | به نام خداوند |
«فیل در تاریکی» را می توان دارای دو سطح در نظر گرفت. 
سطح اول ، داستان پلیسی و معمایی اثر است.
سطح دوم ، مقصود مورد نظر هاشمی نژاد از بیان چنین داستانی.
سطح اول :
آن زمان که کسی به پیرنگ در داستان اهمیتی نمی داد ، هاشمی نژاد  با «فیل در تاریکی» اش به  جریانات ادبی حاکم آن روزگار اعتراض کرد . پیرنگ اثر ، پیرنگی قوی و با چفت و بست بسیار محکم  است. از همان صفحات ابتدایی  ما با یک معما روبرو می شویم که هرقدر جلوتر می رویم حل آن برایمان موضوعیت بیشتری پیدا می کند. سیر داستان مانند چند بمب است  که پشت سر هم منفجر می شوند و آخرینشان پایان بندی داستان است . در واقع نویسنده با اینکه مفهومی عمیق در پس ذهنش داشته قبل از هرچیزی برایمان قصه گفته و جذابیت را فدای معناداری نکرده.  البته 
 این جذابیت باعث نشده فضای داستان غیرواقعی شود. معمای کتاب زیاد دور از ذهن و فضایی نیست و شاید برای هر کسی در آن روزگار می توانست اتفاق بیافتد.
هاشمی نژاد غیر از بی پیرنگ بودن ، بی زمانی و بی مکانی داستان های آن دوره را هم نقد و رد می کرده ،بنابر این به کرات در داستانش بر زمان و مکان تأکید می کند. نقطه اوج نهایی داستان در مکان خاصی اتفاق می افتد که همه چیز به آنجا بر می گردد. حتی او بارها مشخص می کند که الان ساعت چند است و فصل بندی هایش نیز بر اساس روز های هفته است.

گفتاری نوشتن دیالوگ ها و مخصوصا لهجه دار بودنشان به شخصیت پردازی داستان کمک می کند به نحوی  که ما بدون دانستن هویت گوینده  از روی لهجه می توانیم تشخیصش دهیم .

شخصیت پردازی فیل در تاریکی  به خصوص برای شخصیت اصلی عالی ست. هاشمی نژاد هوش و یکدنگی جلال را هم می گوید (از زبان افراد دیگر و خود جلال ) و هم با کنش های او(به خصوص 
 در صحنه آخر )نشانمان می دهد.

نویسنده به تک تک اجزای داستانش دقیق شده و هیچ کدام را بی کار رها نکرده . مثلاً صحنه ای در داستان هست که شخصیت اصلی توی یک کوچه بن بست مورد ضرب و شتم چند نفر قرار می گیرد و در همین حال در خانه ای باز می شود و دخترکی بیرون می آید که دامن قرمز تنش است و این نشانه ی خونین بودن فضاست. زمانی  که ذهن شخصیت اصلی به راه حلی رسیده یا وضعیت رو به بهبود است ،  نویسنده اینگونه توصیف می کند که ابر ها از جلوی خورشید کنار رفتند و برعکس آنگاه که وضعیت درهم است و کار گره خورده خورشیدِ پشت ابر و آسمانِ گرفته را توصیف می کند.
  یا اسم جلال امین . جلال مانند معنای اسمش آدم قلدر و بی کله ای ست و حرف حرف خودش است.
از این دست همکناری ها در داستان زیاد دیده می شود. حتی جلد جدید فیل در تاریکی هم از این قاعده مستثنا نیست . طرح مبهم آن یادآور جلد قدیمی «فیل در تاریکی» و رنگ سبز موردی اش یادآور رنگ بنز معروف داستان است .

درباره ی  سطح دوم:
خواننده ی باهوش درمی یابد پشت این داستان جذاب پلیسی مفهومی خوابیده . هاشمی نژاد خودش می گوید که از انتخاب ژانر پلیسی مفهوم کشف حقیقت را مدنظر داشته . عنوان رمان که به تمثیلی از مولوی اشاره دارد نیز این معنا را تداعی می کند. جلال شخصیت اصلی ، بعد از این جریانات و تاوان سنگینی که می دهد از انفعال محض به نوعی فعالیت و کنش مندی  می رسد و خودش برای خودش  و حتی دیگران تصمیم می گیرد ، در صورتی که تا قبل از این یک انسان با زندگی نباتی بوده . نویسنده این حالت را معرفت و در تضاد با غفلت می داند و معتقد است معرفت برخلاف تصوری که عموم از آن دارد فقط به حالات مقدس و عرفانی اطلاق نمی شود و در سراسر زندگی مان جریان دارد . شاید به توان گفت مقصود او نوعی خودآگاهی دائمی باشد .
(ویرایش شده)
پ.ن1: تصویر یادداشت ، آن بخش از طرح جلد قدیم فیل در تاریکی ست که بهخوان اجازه انتشار داد !.
پ.ن2: ترجیحا درباره اش این ور آن ور توضیحات نخوانید چون داستان را چندجا لو داده اند.(مخصوصا توضیحات بهخوان)
پ.ن3: حتما بعدها دوباره می خوانمش .