یادداشت محمدجواد قیاسی

                واقعاً نمی‌دانم استفاده از لهجه‌ی بومی ، در رمان لازم است یا نه. آخر می‌دانید ، وقتی زبانِ یک نوشته ، معیار است و آن را می‌خوانی ، می‌خواهی بفهمی چه گفته ؛ اما من هروقت به لهجه‌ای در یک نوشته بر می‌خورم ، بیشتر سعی می‌کنم بفهمم چه نوشته!!!
با این اوصاف ، در جای‌جایِ رمان «فیل در تاریکی» از قاسم هاشمی‌نژاد ، که یک رمان پلیسی-اجتماعی‌ست ، استفاده از لهجه‌ی شیرینِ شیرازی را شاهدیم. و هاشمی‌نژاد نشان داده که به قواعد دستوری و واژگان این لهجه اشراف حداکثری دارد. و بعلاوه لهجه‌ی ارامنه‌ای که فارسی بلدند و همینطور سبکِ حرف‌زدن مردم کوچه‌و‌بازار در تهرانِ قبل از انقلاب.
از جهت دیگر می‌بینیم ، نویسنده ، جغرافیای شهریِ تهرانِ قبل از انقلاب را به خوبی می‌شناسد و توصیفات دقیق او ، دال بر این ویژگی‌ست.
گذشته از این‌ها ، احساس می‌کنم شخصیت‌پردازی در رمان «فیل در تاریکی» کمتر از حد معمول اتفاق افتاده. شاید یک‌نفر بیاید و بگوید «خب ، بسته به روایتِ قصّه ، شخصیت‌پردازی به قدرِ کفایت است!» ؛ اما فکر می‌کنم می‌توانست رمانِ حجیم‌تری از قلم در بیاید ولی مخاطب ، درک بیشتری از شخصیت‌ها و سبک‌زندگیشان و حتی لهجه‌شان پیدا کند و لذت بیشتری از آن ببرد.
در واقع معتقدم شخصیت‌پردازی در این رمان ، فدایِ روایت مستحکم آن شده است.
به هرحال ، خواندنش خالی از لطف نیست. چون زبان آن ، به غنای واژگانی شاعران و نویسندگان کمک می‌کند و روایتش ، ذهن تصویری هر نوع مخاطبی را به چالش می‌کشد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.