۱۹۸۴
انتشارات ماهی منتشر کرد: زندگی نه هیچ شباهتی به دروغهای همیشگی تلهاسکرین داشت، و نه حتی به آرمانهایی که حزب در تلاش برای دستیابی به آن بود. آرمانهایی که حزب ترسیم میکرد چیزی بود عظیم، هولناک، درخشان – جهانی برساخته از فولاد و بتن، ماشینآلاتی غولآسا و سلاحهایی وحشتانگیز – ملتی متشکل از جنگجویان و هواخواهانی متعصب که با همبستگی تمام پیش میرفتند. اما واقعیت شهرهایی بود دلگیر و روبهتباهی که مردمانش سوءتغذیه داشتند و با کفشهای سوراخ لخلخکنان اینسو و آنسو میرفتند، در خانههای فکسنی قرن نوزدهمی که همیشه از آنها بوی کلم میآمد. به روایت اورول، جهان در سال نمادین 1984 میان سه ابرقدرت خیالی، اقیانوسیه و اوراسیا و شرقاسیا، تقسیم شده است. در کابوس دنیایی نهچندان وهمآلود و خیالی، جنگهای مداوم این سه ابرقدرت با یکدیگر به ویرانی عمیق و گستردهی جهان و تباهی زندگی مردمان انجامیده است. اگر در مزرعهی حیوانات اورول نشان میدهد که در پی عصیانی عدالتخواهانه چگونه گروهی خودکامه و سرکوبگر به قدرت میرسد، در 1984 شرح میدهد که اساساً چرا سازوکار «قدرت» تا این حد برای «حزب» اهمیت دارد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به ۱۹۸۴
نمایش همهلیستهای مرتبط به ۱۹۸۴
نمایش همهیادداشتهای مرتبط به ۱۹۸۴
در حین خوندن این کتاب ، به ذهنم اومد چرا همه این کتابو نمیخونن ؟ تو زندگیم خیلی وقتا از خودم میپرسم چرا وقتی همه چی اینقدر معلومه خیلیا بازم انکارش میکنن؟ و این کتاب بهم جواب داد بخاطر "فکر مضاعف" با خودم میگفتم چرا اینقدر دایره لغات و زبان رو افکار ادم تاثیر دارن ؟ این کتاب بهم جواب داد "هدف از زبان نو آن بود که انواع مختلف تفکرات غیر سوسانگی غیر ممکن شود" با این کتاب فهمیدم در چنین جامعه ای به هیچ کسی نمیشود اعتماد کرد حتی اوبراین و پیرمرد فروشنده.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
16