یادداشت ز.مسعودی
1402/11/26
4.1
147
۱۹۸۴ را از یک دستفروش در پمپ بنزین خریدم. همانجا توی ماشین، وقتی که اولین صفحات را میخواندم گفتم: « احتمالا از کتابهای محبوبم میشود.» میگویند داستان، راهیست به دنیای فکر، شخصیت، باورها و استعدادهای نویسنده. پس اگر چند داستان از یک نویسنده بخوانی احتمالا بهتر وارد دنیایش میشوی. قلعه حیوانات، اولین کتابی بود که از جورج اورول خواندهبودم. آن وقتها برداشتم از نویسنده این بود: جرج اورول میداند سیاست چه کاره است! یعنی خوب میداند که سیاست نه فقط در میان سیاستمداران، که در تاروپود زندگی یک ملت میخزد. و حالا با خواندن این رمان، آن دنیای درونی و آن دغدغهها برایم شفاف تر، ملموس تر و واقعی تر شد. شاید ۱۹۸۴ به اندازه قلعه حیوانات شهرت نداشته باشد (یا داشته باشد!) اما بی شک دنیای ۱۹۸۴ کثیفی های سیاست را بسیار عمیق تر از قلعه حیوانات توی صورت مخاطب می کوبد؛ و هر دوی این داستانها، فرجام دنیای کمونیستی دوران او را، در دنیاهای خیالی او به خوبی بازتاب میدهند. یک چیزی هم در هر دو، کمی توی ذوق میزد. در هر دو، یک جور غیر مستقیم گوییِ مستقیمطوری جریان داشت! گرفتید چه میگویم؟😅 با این حال به گمانم که باز هم دنیای جرج اورول را دوست دارم؛ و شاید کتاب سومی از او را هم در لیست بلندبالای کتابهایی که قرار است بخوانم، بگنجانم. اگر به داستانهای ویرانشهری علاقه دارید وسیاهیها بیش از حد اذیتتان نمیکند،پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید. وگرنه احتمالا به نیمه نرسیده اَه اَه گویان کتاب را میبندید و دیگر به سراغش نمیروید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.