تولستوی و مبل بنفش: سال کتاب خوانی جادویی من
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
خرید این کتاب از کتابفروشیها
مردم کتابهایی را دوست دارند که به اشتراک می گذارند.آنها می خواهند حس خوبی که موقع خواندن کتابها احساس کرده اندیا ایده هایی را که در صفحات کتابها یافته اند،با دوستان و خانواده سهیم شوند.خواننده کتاب با به اشتراک گذاشتن یک کتاب محبوب سعی می کند همان شور،شادی،لذت و هیجانی را که خودش تجربه کرده است با دیگران سهیم شود.چرا؟ سهیم شدن عشق به کتابها و یک کتاب به خصوص با دیگران کار خوبی است.اما از طرفی هم،برای هر دو تمرین دشواری است ودرست است که اهدا کننده کتاب روحش را برای دیگران رایگان آشکار نمی کند،اما وقتی کتابی را با این اعتراف که یکی از کتابها ی مورد علاقه اش است هدیه می کند،انگار که روحش را عریان کرده است.ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم.وقتی اعتراف می کنیم که آن کتاب جنبه هایی از وجودمان را به خوبی نشان می دهد،حتی اگر آن جنبه ها معلوم کند که ما هلاک خواندن رمان های عاشقانه ایم،یا دلمان لک زده برای داستان های ماجراجویانه،یا اینکه در خفا عاشق کتاب های جنایی هستیم.
بریدۀ کتابهای مرتبط به تولستوی و مبل بنفش: سال کتاب خوانی جادویی من
نمایش همهلیستهای مرتبط به تولستوی و مبل بنفش: سال کتاب خوانی جادویی من
پستهای مرتبط به تولستوی و مبل بنفش: سال کتاب خوانی جادویی من
یادداشتهای مرتبط به تولستوی و مبل بنفش: سال کتاب خوانی جادویی من
24
نینا سنکویچ، نویسنده ی آمریکایی که ۳۶۵ کتاب را در یکسال خواند. سنگویج ، در کتاب تولستوی و مبل بنفش، ناداستانی روایت می کند. او در این بیوگرافی، مثل تمام زندگی نامه ها، شخصیت خودش را با زاویه دید اول شخص معرفی می کند. هدف سنگویچ صرفا نقل مقطعی از زندگی شخصی خود، نیست. او با وجود اینکه اهل مطالعه است و در خانواده ای کتابخوان متولد شده به راه کاری ابداعی می رسد. تسلای غم از دست دادن خواهر بزرگ او ( آنه ماری) ، نیازی است که سنگویچ برای پیدا کردن مرهمش به کتاب ها می گریزد . شروع کتاب تولستوی و مبل بنفش ، با تجربه ای از خواندن یک کتاب در یک روز آغاز می شود. شخصیت اول ما "نینا سنگویچ " در سفری تفریحی کتاب "دراکولا" نوشته "برام استوکر" را به مضمون خودش در یک روز و در یک نشست تمام می کند. این تجربه لذت بخش و نیاز شخصیت اول به فرار از مرگ و غم از دست دادن خواهر ما را به نقطه اوج داستان می رساند. " نینا سنگویج" در کنار مرور خاطرات گذشته ، تصمیم می گیرد ، یکسال تمام هر روز یک کتاب بخواند. کشمکش ها خیلی زود پیش روی شخصیت اول قرار می گیرد. او مادر چهار پسر است. شاید برای هر مادری با شرایط او همین یک کشمکش کافی باشد تا برنامه ریزی یکساله او را زیر رو کند. مریضی ویروسی بچه ها، غذا درست کردن ، مرتب کردن خانه و.... از سوی و نگرانی ها درونی شخصیت برای به سرانجام رساندن تعهدی که به خود داده ، باعث می شود کتاب را بخوانیم. خواننده مطالعه " تولستوی و مبل بنفش " را ادامه می دهد تا ببیند " سنگویچ" تا چه زمان روی تعهدی که به خودش داده پای بند می ماند. راه حل های جالب شخصیت برای رسيدن به هدف هم جالب است. انتخاب کتاب های کم حجم ، روکش جدید گذاشتن برای مبلی فرسوده و گذاشتن آن در قسمت دنج اتاق مطالعه ، نوشتن نقد بعد از مطالعه هر کتاب در وب سایت شخصی، تقسیم کارهای خانه بین بچه ها و....بخشی از راهکارهای شخصیت برای رسیدن به برنامه ریزی است. در هر قدم از کتاب شخصیت ما ، با پیشرفت مطالعه روزانه تغییرات کوچکی در خود می بیند. ابتدا خاطرات بازمانده از شخص فوت شده برای او تنها دارای زندگی است. سپس با به یاد آوردن سرگذشت پدر و مادرش، رنج ها و بیماری آن دو به هنر صبر و ایستادگی ایمان می آورد. روند تغییر شخصیت از شخصی داغ دیده تا شخصی علاقمند به زندگی ، مهربان ، عاشق خانواده و.... تا پایان داستان محسوس است . نینا سنکویچ، در پایان کتاب با خواندن کتاب "کوپن جعلی" تولستوی به دو درک تازه از زندگی می رسد . او پیش تر با مطالعه این کتاب، درک می کند زندگی هر کدام از ما مانند حلقه های زنجیر بهم متصل است و روی هم اثر دارد. مهمترین نکته ای که عصاره تمام مطالعه های یکساله شخصیت " نینا " است این بود که : تمام ماجرای ها شاد و غم انگیز زندگی برای این اتفاق می افتد تا واکنش ما به حوادث خط تجربه ما از زندگی را ترسیم کند. یک سال کتاب خوانی شخصیت " نینا " آسایشگاهی شبیه آسایشگاه پدرش بود . یکسال وقفه، برای درک چگونه طی کردن ادامه زندگی . پایان کتاب با این تجربه و رسیدن شخصیت به پاسخ نیاز خود برای خواننده نیز فضای لذت بخش دارد. موضوع داستان تکراری و قابل لمس است. هر کدام از ما بعد از فوت عزیزی به دنبال پیدا کردن راهی، برای ادامه زندگی هستیم. پیرنگ داستان هم منطقی پیش می رود. او با نیاز شخصیت به ادامه زندگی داستان را آغاز می کند، راه جبران این غم رابرای شخصیتی که اهل کتاب خواندن است، پناه بردن به ادبیات معرفی می کند. در کشمکش های مختلف مثل یک قهرمان روی هدف خود پافشاری می کند. در لحظه لحظه داستان تعییر شخصیت را می بینیم تا جایی که در پایان داستان، شخصیت به درک تازه ای از زندگی می رسد. سال کتابخوانی " نینا" گریزی بود به تپه های شفا بخش کتاب.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5
21
خیلی خوب بود از این جهت که احساس کردم اگر کسی توانسته روزی یک کتاب برای مدت یک سال به صورت مستمر بخواند، پس این که امسال، هر ماه سه کتاب بخوانم، واقعاً کار ساده ای محسوب میشود و به هیچ وجه نباید از زیرش در بروم! از این جهت برای من بسیار مفید بود. اشاره های مستمر به انواع کتاب ها، با وجودی که بسیاری از آن ها را نخوانده ام هم برایم دلنشین بود. بعد هرجا به کتابی اشاره میشد که من خوانده بودم، کلی ذوق میکردم. فقط در ادامه راجع به بعضی بخش های کتاب یک سری نظرهای شخصی دارم: تولستوی و مبل بنفش فصل فکر کنم فصل نه یا ده: عمه من بود که درسدن را بمباران کرد؟ خیلی بدتر از جنایات آلمان نازی، جنایات متفقین است! اگر بدتر نباشد، بهتر هم نیست. ولی بلافاصله بعد از یک اشاره کوتاه به این فاجعه شروع به تشریح بار روانی وحشتناک جنایات کمونیست های روس و نازی های آلمانی، بدون اینکه بگوید بی هیچ دلیلی متفقین مرتکب فاجعه درسدن شدند! این همان چیزی است که به آن میگوییم: تاریخ را فاتحان می نویسند! تولستوی و مبل بنفش فصل یازده: سویا شهری در اسپانیا، که به قول خود نویسنده سالیان دراز پایتخت مسلمانان بوده، فردیناد سوم پادشاه کاتولیک مسلمان ها را از آنجا بیرون ریخته و ..... ادامه داستان. همین، بی هیچ اشاره ای بی این که چه طور بیرون ریخته، یعنی دقیقاً مرتکب چه جنایت هایی شده اند! تاریخ را فاتحان مینویسند! تولستوی و مبل بنفش فصل پانزده: ژان ژاک روسو آدم خوبی بود که الگوی تربیت بچه ارایه دهد؟
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1