یادداشتهای سیدسجادحسینی (16) سیدسجادحسینی 1403/6/19 داستان ملال انگیز (از یادداشت های یک مرد سالخورده) آنتون چخوف 3.6 22 این کتاب را امین چند روز پیش به من هدیه داد. همینطوری نشستهبودیم توی پاتوقِ آسمان که این را هدیه گرفتم: °داستانملالانگیز°ِ چخوف با ترجمه آبتین گلکار! امین تعریفش را کرد. خواندمش... خیلی درجهیک بود. میدانید داستانملالانگیز داستان زندگی بیاصالت ماست؛ بیاصالتی که در تکتک اتفاقات زندگی ما هست و ما توجهی به آن نداریم! کی گفته که رعایت بعضی سنتها یعنی کمال؟! کجا نوشته که استاد دانشگاهها واقعا چیزی میفهمند که بقیه از درک آن عاجزند؟! واقعا توی زندگیما هنر کجا ایستاده؟! تنهایی؟! روبهرو شدن با خودمان در خلوتی؟! کجا انسانیت مترادف یک دستگاه با ادبی است که به همه مردم سلام میکند و سنتها را بهجا میآورد و موقعیت یک پزشکِ استاد دانشگاه را با یک نفر غیر پزشکِ غیر استاد دانشگاه تشخیص میدهد و بین آن تمایز قائل است؟! این کتاب، خود زندگی ماست! خود این قضیه است که ما خودمان نیستیم! این کتاب گزارشی است بر این حقیقت که ما آدمها لافِ زندگیِ در کنار هم را میزنیم. گزارشی بر این که آدم در مناسباتِ از پیش تعیین شدهی مشهورِ مقبول در دنیا، چقدر از خودش، از آدم بودن دور است... این قصه، خود ماییم... 0 11 سیدسجادحسینی 1403/5/1 حرکت در مه: چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم محمدحسن شهسواری 4.3 16 اولین بار به پیشنهاد جناب داوود مرادیان با کتاب آشنا شدم. بعدتر دیدم اگر کسی یکدور این کتاب را نخوانده، خیلی بلد نیست! دیدگاه عمیق نویسنده، در بلبشوی آموزش تمسخر آمیز تکنیکال چند کتاب و چند نویسنده، که اساسن ایرانی نیستند و در دنیایی غیر از ما زندگانی خویش میگذرانند، برایم متفاوت و قابل تحسین بود. وضوی نویسنده است، برای نماز عاشقانه نوشتن... به صدتا کارگاه و کلاس میارزد... 0 4 سیدسجادحسینی 1403/5/1 کربلا به روایتی دیگر محمدرضا جوان آراسته 3.7 4 یک ملاقات ادبی با تاریخ کربلا... وقایع تاریخی، روزشمار اتفاقات تا اربعین به زبان ادبیات... 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 نیم دانگ پیونگ یانگ رضا امیرخانی 3.9 165 در عصر گذر از دوره سفرنامه نوشتن، این سفرنامه را بخوانید! سلام هم ندارد این یادداشت! 🚫 حزب مخالف نوشتن سلام بوده! 🚫 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 رهش رضا امیرخانی 3.1 81 از روی کنجکاوی خواندم... اولش معمولی، وسطش متوسط، آخرش خیلی قشنگ! به خصوص صحنه یک و دو داشتن جنابِ ایلیا بالای کلانشهر تهران! ارمیا اینجا هم هست! سلتم بر پسرانِ مادرها! 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 قیدار رضا امیرخانی 4.1 117 شاید هنوز وقتی صفدر میزند روی ترمز و °پلاک برنجی یا رب نظر تو برنگردد° میخورد به شیشه بوفالو، گریهاش میگیرد که چرا قیدار نیست... قیدار داستان یه دنیا جوانمردی است. فقط صوتیاش برای بار اول! چون صدای خود امیرخانی است! شنیدن دارد و بعد خواندن! سلام بر سیدِگلپا سلام بر قیدار سلام بر گمنامان سلام بر حضرت جُوْن 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 جانستان کابلستان: روایت سفر به افغانستان رضا امیرخانی 4.3 78 بعد از جانستان کابلستان، من، آدم بیخیالی شدم. از بس که امیرخانی تا لب مرز زندگی رفته و آمده! کلاس است برای داستاننویس شدن؛ زیست یک هنرمند باید عین سفر رضا باشد به افغانستان؛ نگاهش، رفتارش، وسط نقطه مرزی و لحظات خاص زندگیکردن،... سلام بر جانستان کابلستان 🌹❤️ 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 نفحات نفت: جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی رضا امیرخانی 4.0 25 هرجا قرار باشد از نفحات بگویم، میگویم: |جلد صفرم نشت نشا| چرا ممکت ما این طور است؟! این سوال را اگر یه جُستار نویس بنویسد، میشود نفحات نفت. خیلی عالی... سلام بر مدیریت غیر نفتی 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 سرلوحه ها: یادداشت های پراکنده ی سال های 81 تا 84 رضا امیرخانی 3.4 12 امیرخانی اینطور فکر میکند! بخش فرهنگ جذاب تر بود. و اابته جریانات سفر لبنان.. سلام بر لوح🤫😉 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 بیوتن رضا امیرخانی 3.9 50 ارمیا معمر، به آمریکا میرود. آلبالالیلوالا... ارمیا عاشق میشود... آلبالالیلوالا... ارمیا دنبال خانه میگردد، دنبال شغل، دنبال زندگی! آلبالالیلوالا... سهراب از یک جایی به بعد حرف نمیزند، از دیسکوریکسو! بیوتن یعنی بیرگ! البته وطن کسی که دسته نداشته باشد تا بشود دستهاش را هم گرفت میشود گفت: بیوتن! آلبالالیلوالا... خشی میگوید: و دیگر آسمان را نخواهی دید! نویسنده مینویسد: ارمیا... نیمه سنتی... نیمه مدرن... ارمیا نامه سوزی را میخواند که نوشته: دلم تنگ شده است برای وتن... آلبالالیلوالا... مسخ، رحمت خدا، غایت وجودی، آلبلالیلوالا... ارمیا تغییر میکند! اللهم ارحم من لایرحمه العباد و اقبل من لا یقبله البلاد سلام بر سهراب سلام بر مولا هنوز یک سیلورمن هست که آرام بگوید: آلبالالیلوالا... 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 نشت نشا رضا امیرخانی 3.9 42 °نشتنشا° یک جُستارِ عالی بود. نسخه ایرانی جُستار، یا همان اِسِیْ فرنگیها! بخوانید، اگر دانشجو یا طلبه هستید، یا اگر بودهاید، یا اگر خواهید شد! خیلی آدم را با این کتاب،الحمدلله کتابخوان کردم. ویژه آنهایی که مسئله علم دارند در کشور، در هر سکویی... سلام بر جُستار 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 داستان سیستان: 10 روز با ره بر رضا امیرخانی 4.3 62 تمام که شد کتاب، به خودم گفتم: ای کاش کتاب حالا حالا ها تمام نشده بود... عالی، دراماتیک، درجه یک... مومن در هیچ چهار چوبی نمیگنجد! سلام بر سیستان سلام بر رهبرِ سیستان 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 ازبه رضا امیرخانی 3.7 57 من را یاد بابالنگدراز جینوبستر میاندازد. زاویه دید عجیب و جذاب داستان. حدود چهل تا نامه است! اگر اشتباه نکنم. ماجرا بین این نامههاست. سلام بر خلبانِ جانباز، مرتضای مشکات 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 من او رضا امیرخانی 4.3 160 هیچ عاشقانهای در فارسی، در صدسال گذشته و بل بیشتر مثلش نیست! معتقدم یک اثرِ هنریِ نابِ عمیقِ نبوغ آمیز است! سلام بر علی و مهتاب سلام بر درویش مصطفا سلام بر حاج فتاح هنوز تصویر اسبی که حاج فتاح رویش نشست و تاخت و اسب بیچاره مرد را توی ذهنم دارم؛ هنوز صحنه مجلس ختم و مسجد را میتوانم تصور کنم؛ درست یادم هست زالْمحمد را که چه کرد با علی... علی را که چه کرد با مهتاب... درویش مصطفا را که در گوش علی چه گفت و چه شد! من عاشقِ |منِاو| هستم. یک شاهکار ادبی است... پر از خلاقیت، درجه یک. اقرأ کتابک [رجوع کنید به منِاو] سلام بر او 0 1 سیدسجادحسینی 1403/3/26 ناصر ارمنی: مجموعه داستان رضا امیرخانی 3.4 41 امیرخانی و من هیچ ربطی به هم نداریم! من کجا و امیرخانی کجا؛ اما یک اشتراک عجیب داریم! نه من اهل نوشتن داستان کوتاهم نه امیرخانی؛ دست خودمان نیست. کلن حال نمیدهد بهمان... امیرخانی یک جایی گفته است، اوایل فکر میکرده باید یک مجموعه داستان کوتاه بنویسد، بعد مثلن داستان بلند و بعد تر رمان... خلاصه خودش میخندد و میگوید °ناصرارمنی° حاصل این توهم بود که باید تیک همه این مراحل را بزنم! من خیلی دوستش نداشتم... سلام بر رضای امیرخانی، در همه دورانها!!! 0 0 سیدسجادحسینی 1403/3/26 ارمیا رضا امیرخانی 3.8 111 ارمیا، ابتدای امیرخانی است؛ امیرخانی بیست سالهای که اصلن قصد چاپ نداشته! رفته مسافرت و آمده دیده رفقایش کتابِ چاپشدهاش را دادهاند دستش! خواندن ارمیا برای من خیلی سخت بود. با این که عاشق قلم رضایامیرخانی هستم، اما ارمیا را ضعیف ترین اثر امیرخانی میدانم. این از کتاب؛ اما شخصیت خود ارمیا، در جهانِ داستانی امیرخانی خیلی برایم ارزشمند است. بهخصوص در °رهش° و بهخصوصتر در °بیوتن° که انگار این شخصیت بزرگ شده! سلام بر ارمیای عزیز... س.س.ح 0 0