یادداشت‌های • خاوَردُخت • (49)

خواهرخوانده
به عنوان ف
          به عنوان فردی که روز هزار بار در کودکی انیمیشن سیندرلا رو با لذت نگاه می‌کرد👠 و در نوجونی خیلی ریز تمام این تفکرات پرنسسیش رو چال کرده، لذت بردم .😅👟
مطمئن نبودم  از کتاب فانتزی که توش جن و پری داره 🧚‍♀️وکلی  ایده های خیالی🦄 خوشم بیاد ،
اما داستانِ قشنگ و ترجمه خفن نشر پرتقال راه های تردید رو بست...😍😬
بااینکه هفته پر استرسی رو طی کردم از خط اول تا خط آخر کتاب رو با اشتیاق  خوندم😊 
خوشحالم بالاخره سوالهای بزرگ بچگیم که همیشه هم در مورد  خواهرای جیغ جیغو سیندرلا بودند ، توی این سن به یک جواب قانع کننده فانتزی رسید😊🪄⌛
خوش بحال روح فانتزی کودکیم🤭😌
قطعا به نوجونای که توی این عصر درگیر سنجش خودشون براساس زیبایی هستند توصیه میکنم👌
بنظرم الان تنها فرقی که با اون دوران داره فقط ی مشت  شعار های  امید بخشِ زرده که خودشونم  بهش باور ندارند ،که اگر داشتن باید مراکز مثل کتابخونه و کانون های مهارت آموزی و...غوغا می‌کرد نه آرایشگاه  ها و مراکز پیکرتراشی .....👩‍🦯
        

0

خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)
          برای  طرحی که شرکت داشتم باید این کتاب رو میخوندیم که وسط راه طرح کنسل شد🤐😪 اما نتونستم بیخیال خوندنش بشم 🤓
اگرچه بُعد  مهم  ایشون یعنی  زندگی شخصی و خانوادگی  مورد توجه قرار نگرفته بود که در مقدمه هم اشاره به عدم همکاری همسر و فرزندان ایشان شده بود🙄،
اما بُعد فعالیت های سیاسی‌شون انقدر پُر بار و پر از فراز و فرودِ که  کتاب  رو خوندنی کرده اگر چه به نقل از خودشون به جهت گذشت زمان  خاطراتشون  کمرنگ و اسامی افراد و تاریخ ها  رو فراموش کردند...👌
قسمت جالب ترش برای من توضیح   واقعه های مهم از قبل انقلاب تا بعد انقلاب  بود  ،خیلی از مشکلات و مسائلی که زمان انقلاب  وجود داشته که به شخصه اطلاعات دقیقی نداشتم که این کتاب بسیار کمک کننده بود...🧐
اما چیزی که مشخصه با تمام اینها حتی بُعد سیاسی و مبارزاتی ایشون هم کامل در کتاب  نیست و کاملا مشخصه کلیتی از  فعالیت های ایشان عنوان شده...🤕

خداوند روح این مادر انقلاب و مجاهدِ درد کشیده رو قرین نور و آرامش کنه ان شاءالله ...💫💚🫀
        

2

هر دو در نهایت می میرند
          چیزی که مشخصه من اصلا دنبال کتاب‌هایی که پایان تلخ و باز داشته باشند،خیلی نمیرم..🚫 اما چون تعریفش رو از کتابخون های اطرافم شنیدم ترجیح دادم از دایره امنِ روانم بیرون بیام و یک کتاب شروع کنم که اگر پایینش تلخه اما در طول داستان قراره بهم  خوش بگذره🥴...
باید اعتراف کنم  اصلا نتیجه خوبی به همراه نداشت... 🤕
💣موضوع و ایده داستان نو بود اما نویسنده از این فرصت خلاقانه نتونسته بود آنطور که باید استفاده کنه...🕳
💣شخصیت پردازیش جاندار نبود یعنی داشت تلاش می‌کرد بهت بفهمونه هرکس چه جوریه اما بازم چیزی دستت رو نمی‌گرفت... 👩‍🦽
💣 هدف داستان که میخواست مثلا بهت تلنگر بزنه هم در احاطه کامل سیاهی و ناامیدی زیرپوستی بود☠
💣 ترجمه هم تاحد زیادی به دلم ننشست.احساس میکردم گاهی ترتیب فعل و فاعل رعایت نشه بعضی وقتا مجبور بودم یک خط رو  چند بار بخونم تا بفهمم این چند فعلی که پشت سر هم اومده چی میخواد بگه ،یه سری کلمات و جملات بود که اگر حذف می‌شدند صدمه ای به داستان نمیزد اما بالاخره باید باشه که درجه منشوری شدن رو ببره بالا و تو فکر کنی که نظارت برعهده کجا بود؟و دقیقا دارند چه غلطی میکنند؟ ودقیقا ناشرها از چه چیزی همیشه شکایت دارند؟ این حساسیت رو پا این بذارید که این کتاب بین  نوجونا خیلی محبوب شده...
💣 گاهی داستان برام بی معنی میشد که علتش رو نگاهم به زندگی و مرگ و تفریح و ارزش ها و حتی ارتباطاتم با جامعه ام و دنیا میدونستم....🤷‍♀️

در کل بعد پایان کتاب به این فکر کردم چقدر بد که با چنین مضامین و داستانهایی سعی می‌کنند مرهمی به سردرگمی هاشون بذارند...🦸‍♂️👩‍🦯👣
        

1

ساره: خاطرات ساره نیکخو،  همسر سردار شهید علی خداداد

1