معرفی کتاب خانواده ابدی اثر معصومه رامهرمزی

خانواده ابدی

خانواده ابدی

4.3
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

2

شابک
9786228119052
تعداد صفحات
280
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        کتاب خانواده ابدی روایت یکی از هزاران ترور مردم بی گناه توسط منافقین در دهه شصت است. منافقین با تهاجم به خانه محسن اسکندری، مادر خانواده را در مقابل چشمِ چهار فرزندش، هدف هشت گلوله قرار می‌دهند. بعد از این حادثه تلخ، پدر خانواده با صبر وبردباری به فرزندانش کمک می‌کند تا شوک ناشی از روز حادثه و شهادت مادر را پشت سر بگذارند. بانویی مومن، مسئولیت فرزندان شهید را برعهده می‌گیرد و با پر کردن جای خالی مادر، زندگی دوباره‌ای به آن‌ها می‌بخشد.
      

لیست‌های مرتبط به خانواده ابدی

یادداشت‌ها

Yasesefid_135

Yasesefid_135

1403/1/23

          حتما شما هم مثل من خیلی وقت ها و در شرایط مختلف به این فکر کردید که برای چه به این دنیا آمده اید و وظیفه تان در زندگی چیست؟ انگار سختی های زندگی وقتی جواب این سوال را نمیدانی بیشتر خودشان را نشان می‌دهند و زود تر تو را از پا در می آورند. 
آقا محسن، شهیده عشرت اسکندری و مامان فاطمه کسانی هستند که هر کدام به خوبی ماموریت خودشان  را در زندگی کشف کرده اند. 
سال ها کارگری آقا محسن تازه داشت نتیجه میداد، وقتی اولین جرقه های انقلاب زده شد تازه برای خودش چند باب مغازه خریده بود. آقا محسن همه چیز را رها کرد و خودش را وقف انقلاب کرد. مغازه ها یکی یکی به ظاهر از دستش رفتند و دوباره روز از نو و روزی از نو این بار به جای کارگری باید برای بدست آوردن خرجی خانواده‌ و اجاره خانه اش به سراغ  مسافر کشی میرفت. 
عشرت خانم بر عکس آقا محسن در خانواده ای بزرگ شده بود که از همان اول دستشان به دهانشان می‌رسید. با این وجود، زندگی نسبتا راحتش را در روستا رها کرد و رفیق و همراه آقا محسن شد. چه در فقر اول ازدواج و چه در دارایی بعدش، خودش را وقف خانواده اش کرد. وقتی آقا محسن دارائی هایش را یکی یکی از دست میداد عشرت خانم به جای سرزنش کردن، او را برای کارهای انقلابی اش تشویق می‌کرد. آن قدر شهیدانه زندگی کرد که بالاخره شهادت در خانه به سراغش آمد! 
وقتی عشرت خانم جلوی چشم چهار فرزند قد و نیم قدش در خانه توسط منافقین کشته شد بچه هایش هر کدام به شکلی آسیب دیدند. یکی در کنج تنهای اش فرو رفت، آن یکی روزها درد هایش را فریاد می‌زد و شبها در خواب راه می‌رفت و دیگری خودش را با بازیگوشی و اذیت کردن دیگران خالی می‌کرد. هنوز یک سال از شهادت  شوهر مامان فاطمه نمی‌گذشت. وقتی وضعیت زندگی آقا محسن را بعد از شهادت همسرش دید تصمیم گرفت با وجود تمام سختی های زندگی با یک جانباز اعصاب و روان و چهار فرزند آسیب دیده اش برای بچه های شهید مادری کند. 
وقتی در جاده الهی ماموریتت را درست تشخیص دادی و  سوار ماشین درستی شدی دیگر فرقی نمی‌کند چه قدر جاده پر پیچ وخم باشد، خودت و خانواده ات ابدی میشوید. 
کتاب خانواده ابدی روایت  شهیده عشرت اسکندری و همسرش محسن اسکندری است. کتاب از زبان چند راوی و به صورت اول شخص روایت شده است. نثر کتاب ساده و دلنشین است. 

        

0

           معمولا کم پیش میاد پای کتابی اشک بریزم 🙄اما این کتاب حسابی از خجالتم در اومد 😭به اواسط کتاب که رسیدم حقیقتا تا یک روز مَنگ بودم و خودم رو شماتت میکردم آخه وسط جنگ این چه کتابیه که  شروع کردم🤕 
 اما نمیتونستم از خیر قصه پر از زخم خانواده اسکندری بگذرم💔
شاید کتاب مناسبی برای این روزها و احوالات دائما متغییر من نبود ، اما
موضوع برام بی نهایت جالب و ترسناک بود و حتی همزاد پنداری هم این روزها بهش اضافه شده بود🚀.
نویسنده محترم که کتاب قبلیشون ((من میترا نیستم)) بود، بسیار خوب روایت رو جلو برده و از تکرار های سر سام آور خبری نیست...✅
توی این کتاب قصهِ یک خانواده شش نفره روایت شده ،که مادر خاندارِ خانواده و  دو مهمانِ جوانش جلو چشم فرزندانش در خانه خودش  به دست منافقین ترور میشه، با ضرب هشت گلوله.🖤
دورانِ جنگه اما خانواده زندگیشون رو با ایمانی که به انقلاب دارند با تمام کاستی ها جلو میبرند اما منافقین چشم دیدن زندگی آدم های معمولیِ آگاه رو نداره باید جای جای این کشور  رو به اسم آزادیِ خلق و دایه مهربان تر از مادر تیکه و پاره کنه...😒
گفتم که پای همزاد پنداری وسط میاد...نه !؟🤨
بنظر من این کتاب پُراز  زنان قهرمانیه که با چشم ها عادی قابل دیدن هستند اما قابل درک نه💪 !!! برای فهمش زمان لازمه !!!🌏

بریده ای از کتاب جهت تلنگر به خودم 📘🔍

"بعد از دوماه تصمیم خودم را گرفتم ،هر چند هنوز میترسیدم؛ ولی نمیخواستم  تسلیم ترسم بشوم."
        

10