خانواده ابدی

خانواده ابدی

خانواده ابدی

4.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

کتاب خانواده ابدی روایت یکی از هزاران ترور مردم بی گناه توسط منافقین در دهه شصت است. منافقین با تهاجم به خانه محسن اسکندری، مادر خانواده را در مقابل چشمِ چهار فرزندش، هدف هشت گلوله قرار می‌دهند. بعد از این حادثه تلخ، پدر خانواده با صبر وبردباری به فرزندانش کمک می‌کند تا شوک ناشی از روز حادثه و شهادت مادر را پشت سر بگذارند. بانویی مومن، مسئولیت فرزندان شهید را برعهده می‌گیرد و با پر کردن جای خالی مادر، زندگی دوباره‌ای به آن‌ها می‌بخشد.

یادداشت‌های مرتبط به خانواده ابدی

Yasesefid_135

1403/01/23

            حتما شما هم مثل من خیلی وقت ها و در شرایط مختلف به این فکر کردید که برای چه به این دنیا آمده اید و وظیفه تان در زندگی چیست؟ انگار سختی های زندگی وقتی جواب این سوال را نمیدانی بیشتر خودشان را نشان می‌دهند و زود تر تو را از پا در می آورند. 
آقا محسن، شهیده عشرت اسکندری و مامان فاطمه کسانی هستند که هر کدام به خوبی ماموریت خودشان  را در زندگی کشف کرده اند. 
سال ها کارگری آقا محسن تازه داشت نتیجه میداد، وقتی اولین جرقه های انقلاب زده شد تازه برای خودش چند باب مغازه خریده بود. آقا محسن همه چیز را رها کرد و خودش را وقف انقلاب کرد. مغازه ها یکی یکی به ظاهر از دستش رفتند و دوباره روز از نو و روزی از نو این بار به جای کارگری باید برای بدست آوردن خرجی خانواده‌ و اجاره خانه اش به سراغ  مسافر کشی میرفت. 
عشرت خانم بر عکس آقا محسن در خانواده ای بزرگ شده بود که از همان اول دستشان به دهانشان می‌رسید. با این وجود، زندگی نسبتا راحتش را در روستا رها کرد و رفیق و همراه آقا محسن شد. چه در فقر اول ازدواج و چه در دارایی بعدش، خودش را وقف خانواده اش کرد. وقتی آقا محسن دارائی هایش را یکی یکی از دست میداد عشرت خانم به جای سرزنش کردن، او را برای کارهای انقلابی اش تشویق می‌کرد. آن قدر شهیدانه زندگی کرد که بالاخره شهادت در خانه به سراغش آمد! 
وقتی عشرت خانم جلوی چشم چهار فرزند قد و نیم قدش در خانه توسط منافقین کشته شد بچه هایش هر کدام به شکلی آسیب دیدند. یکی در کنج تنهای اش فرو رفت، آن یکی روزها درد هایش را فریاد می‌زد و شبها در خواب راه می‌رفت و دیگری خودش را با بازیگوشی و اذیت کردن دیگران خالی می‌کرد. هنوز یک سال از شهادت  شوهر مامان فاطمه نمی‌گذشت. وقتی وضعیت زندگی آقا محسن را بعد از شهادت همسرش دید تصمیم گرفت با وجود تمام سختی های زندگی با یک جانباز اعصاب و روان و چهار فرزند آسیب دیده اش برای بچه های شهید مادری کند. 
وقتی در جاده الهی ماموریتت را درست تشخیص دادی و  سوار ماشین درستی شدی دیگر فرقی نمی‌کند چه قدر جاده پر پیچ وخم باشد، خودت و خانواده ات ابدی میشوید. 
کتاب خانواده ابدی روایت  شهیده عشرت اسکندری و همسرش محسن اسکندری است. کتاب از زبان چند راوی و به صورت اول شخص روایت شده است. نثر کتاب ساده و دلنشین است.