یادداشت 🇮🇷 • خاوَردُخت •🇵🇸
1404/5/1
این داستان واقعی به دوران اوایل انقلاب برمیگرده⏳ پرونده ترور دو فردمعمولی در استان همدان که تمام گروهک های داخلی خودشون رو با افتخار در این ترور دخیل ميدونند از پیکار تا فرقان ، حدید و...🤕 اما واقعیت چیه ⁉️ بالاخره کدوم یکی از گروهک ها و با چه نیتی این دو فرد معمولی جامعه که فقط طرفدار انقلاب اسلامی بودند رو شهید میکنند🧐 در واقع ما توی این کتاب میخوایم پرونده حل نشده ای رو باز کنیم😎 کتاب این مدلی بود که انگار نشستی پیش مسئول مربوطه پرونده و اون تموم یافته های درست و غلطش رو جلوت میذاره و توضیح میده واست .گاهی با ربط گاهی بی ربط...🤧 موضوع داستان جالب بود اما روند و سیر داستان کمی گیج کننده بود از طرفیم اسامی کلی آدم با اسم های مستعارشون اضافه میشد که من خیلی جاها سرنخ داستان از دستم ول میشد و دنبال ی نخ دیگه میگشتم.🧵🪡 بنظرم نویسنده میتونست روند داستان رو حداقل با یک کارگاه جلو ببره و از نگاه اون پرونده رو حل کنه واگر از اسامی مختلفی که کمکی به بحث برای یک فرد بی اطلاع نمیکنه خودداری میکرد کمی منو از سردرگمی نجات میداد و..😩 چون این اتفاق در همدان افتاده بود قسمت های که مربوط به سازه های شهر یا فرهنگ قبل تر از انقلاب بود برام جالب بود🤗👀🏞 اما نویسنده میتونست از گویش این استان هم بیشتر استفاده کنه. و یکبار برای همیشه زبان و گویش این استان رو که خود نویسنده هم اشاره کرده توضیح میدم ؛ ((استان همدان از نظر قومیت و لهجه ها استان عجیبی است . شمال استان اغلب ترک زبانند. شمال غرب ترک و کُردند. جنوب آن لک و لُرند و خود شهر همدان فارس زبان و داری گویش خاص خودشان هستند.!!!))🥲😬 ..... خلاصه که هنوزم نمیدونم من متوجه نمیشدم خیلی جاها از داستان رو یا کلا ساختار کتاب این مدلی بود🤷♀️. هم دوستش داشتم هم نداشتم هم آخر کتاب رو انتظار نداشتم این مدلی باشه😶 این میزان رافت اسلامی برام قابل هضم نبود🙄..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.