یادداشت 🇮🇷 • خاوَردُخت •🇵🇸

ویدئو در بهخوان
        این سه جلدی از خانم مونتگمری
 با صدای مسلط خانم اوشلی تا همیشه توی قلبم  برای خودش جای ویژه ای رو باز کرد🦋🍒.
جلد سوم جملاتی داشت که گاهی هوس میکردم ی جایی یادداشتش کنم تا بعدا ازشون استفاده کنم ،شاید حتی توی مکالمات روزه مره ام هم...😅
اما روند سریع این جلد یکم اذیت کننده بود نمیتونستم سر صبر حرص بخورم یا ذوق کنم حس میکردم نویسنده از دست امیلی هم خسته شده و میخواد زودتر جمش کنه 🤧،
کمی هم مسیر زندگی امیلی فانتزی شد دختری که در یک جزیره دور انواع خواستگار،  سفر ها و قراردادهای کاری و... که برای دختر شهری  اون زمان هم قفل بود رو بهش پیشنهاد میدادند و پرنسس خانم از بینشون انتخاب می‌کرد...😎🤥
و در آخر
امیدوارم یک روزی بتونم این سه جلدی قشنگ‌رو توی کتابخونم داشته باشم🥲😢
      
49

4

(0/1000)

نظرات

فکر کنم بین این سه جلد ، اونی که از همه بیشتر حرص می داد ، جلد دوم بود. درسته ؟
1

0

برای  من جلد سوم بود🤕 ، 
چون توی جلد اول و دوم امیلی رو بخاطر اینکه انقدر با احساساتش دوسته و از عقل و احساسش به تعادل استفاده می‌کرد و جنس احساساتش رو می‌فهمید ،شناختم،
اما یدفعه تو جلد سوم تبدیل به آدمی شد که تصمیم گرفت از عقلش کمتر استفاده کنه و با تکیه بر غرورش همه چیز رو استنباط کنه که برای من اینکاراش قابل درک نبود😶😪 

0