یادداشتهای سارا خانوم (24) سارا خانوم 1404/4/30 عشاق فلزی زهرا پیروزی 4.0 2 این کتاب شامل چهار داستان کوتاهه که هر کدوم چاشنی از عشق داره اما گاهی کمرنگ گاهی پررنگ . اون یه ستاره هم که کم دادم بخاطر داستان آخر بود که من هدف از داستان یا پیام پشتش رو متوجه نشدم ولی الباقی داستان ها پیام پشتشون درک می شد. لا به لای این همه کتاب بزرگ و کوچیک معروف و هجوم تبلیغاتی که میاد طرفمون خیلی خوبه گاهی بگردیم دنبال کتابایی که هیچکس دربارشون حرفی نمی زنه یا هیچکس اسماشون و نمی شناسه چه بهتر اگه اون کتاب ایرانی باشه. این کتاب و می تونید به صورت رایگان از سایت ایران صدا دانلود کنید. 0 0 سارا خانوم 1404/4/29 تو 17 سالگی من هستی میراچ چاغری آکتاش 3.5 1 این کتاب بصورت یادداشت های نویسنده درباره اولین تجربه عاشق شدنش هست در زمانی که هر دو هفده ساله بودن. در کل این کتاب شبیه تعریف یک سال از زندگی با احساساتی مثل حسرت،عشق،ناامیدی و... است. من زیاد این کتاب رو دوست نداشتم صرفا احساس سردرگمی می کردم.نه بخاطر متن بد نه بخاطر اینکه نویسنده حس سردرگمی رو به صورت متن درآورده بود و باید بگم در این کار موفق هم بود 0 0 سارا خانوم 1404/4/19 قلب جنگجوی خورشید سو لین تن 4.0 73 من جلد یک رو بخاطر پایانش دوست نداشتم و همینطور در دل داستان بعضی عناصر وارد شد که بلااستفاده مونده بود .بخاطر همین به نظرم کتاب به جلد دوم نیاز داشت. و این هم شد به محض اینکه جلد یک و تموم کردم رفتم سراغ جلد دوم که به خوبی از عناصری که قبلا جا مونده بود استفاده کرد و به سوال هایی که برامون تو جلد دوم مونده بود پاسخ داد. اینکه ما توی این جلد یه دشمن جدید داشتیم و اینکه این دشمن چه کسی می تونه باشه کاملا مشخص بود البته برای من چون ما توی جلد اول رفتار های عجیب و غریبی از اون شخصیت می دیدیم. من عاشق پایان کتاب شدم و وقتی کتاب تموم شد قلبم هنوز داشت تند می زد .و من یه مدت هرچند کوتاه ولی با این کتاب زندگی کردم و این کتاب جزو یکی از مورد علاقه هام شد(جلد دوم) 0 3 سارا خانوم 1404/4/11 عاشقانه های یونس در شکم ماهی جمشید خانیان 4.0 60 داستان آنقدر لطیف و مهربان بود که ذهن مرا از میان دنیای فانتزی و شلوغ و پلوغ کتاب های دیگر دور کند و نشان بدهد برای نوشتن داستان نیاز نیست پانصد صفحه ماجرا داشته باشیم توی صد و اندی صفحه هم می توانیم داستان عاشقانه ی پرستیدنی بنویسیم. مرگ پیش چشم های یونس فقط از دهان ماهی بیرون پریدن بود اینطور که وقتی توی شکم ماهی(زندگی)هستیم دنیایمان تاریک است و تازه وقتی از دهان ماهی بیرون می پریم(مرگ) وارد روشنایی واقعی شده ایم. از اول تا آخر داستان انگار داشت از پنجره نسیم ملایمی می ورزید و در عین حال که دست های سارا داشت روی کلاویه های پیانو می لغزید داستان روایت می شد. برای من آرامش خالص بود هر چند می گویم کاش طور دیگری به پایان می رسید(و آین نیم ستاره بخاطر آن است) و در پایان«پاییز امسال،شهر من عجب برگ ریزانی دارد» 0 3 سارا خانوم 1404/3/28 لالو یوسف قوجق 3.1 9 خوندن این کتاب دریچه ای به یه دنیای دیگه بود.متن آنقدر زیبا و روان بود که کتاب را می شد خیلی زود تر از یک روز تمام کرد. خوندنش پیشنهاد می شه! 0 2 سارا خانوم 1404/3/26 مشترک مورد نظر محمدرضا مرزوقی 4.1 7 حالا چند دقیقه ایست که کتاب را تمام کرده ام و آنقدر بغض خفه ام کرد که دیگر تحمل نکردم احساس کردم آنقدر این بغض بزرگ هست که گلویم درد گرفته و نمیتوانم نفس بکشم ولی فکر نکنم هیچوقت هیچوقت بتوانم بار غم این داستان را از روی دوشم بردارم فکر می کنم تا همیشه برایش گریه دارم فکر می کنم که هر وقت اسم این کتاب را بشنوم باز هم غصه دار بشوم. اواخر داستان بغض کرده بودم اما منتظر بودم تا جمله آخر کتاب را هم بخوانم اما گریه ام از آنجایی بیشتر شد که کسانی بودند که در زمان آتش سوزی پلاسکو واقعا داغدار شدند واقعا این ماجرا ها را احساس کردند و واقعی واقعی تا آخر عمرشان بخشی از زندگیشان زیر آوار پلاسکو ماند. نویسنده خیلی خوب به این ماجرا پرداخته بود خیلی داستان جذابی را نوشته بود گاهی به دوستی پنام و رضا خیلی خیلی حسادت می کردم آقای مرزوقی خواننده را با شخصیت همسو و هم مسیر می کند به شکلی که غصه شخصیت غصه توست و شادی و موفقیتش بخشی از شادی توست. از توصیفاتش معلوم بود که خیلی درباره این حادثه تحقیق کرده و یا حتی خودش چند باری آنجا را با دقت دیده و بررسی کرده و خیلی زیبا نوشته شده بود و پس هر جمله ای که نوشته شده بود می شد تامل کرد می شد غرق شد می شد ساعت ها در سکوت بود. تجربه بزرگ و عجیبی بود و اسم کتاب ... بهتر است بگویم امان از اسم کتاب که خودش یک عالم حرف دارد... 0 3 سارا خانوم 1404/3/19 فقط بابا می تواند من را از خواب بیدار کند مژگان بابامرندی 3.5 9 (کتاب سوم از چالش کتابخوانی متفاوت) «کتابی با جلد آبی رنگ» این کتاب درباره خانواده بهنام در دوران جنگ است و اثرات جنگ بر زندگی را تحلیل می کند و خیلی هم از نظر من موفق بوده چرا که گاهی اوقات هنگام خواندن به این فکر می کردم که جنگ واقعا چه چیز وحشتناکیست و این همان چیزیست که نویسنده به دنبال آن بوده. بهنام در زمان جنگ به دنیا می آید در صورتی که هیچوقت پدرش را ندیده رشد می کند تا اینکه پدرش وقتی بهنام ۱۳سالش است با گروه آخر اسیران آزاد می شود. بهنام همیشه عکس پدر را روی دیوار دیده و فکر می کند الان یک مرد ترگل ورگل در خانه را باز می کند اما با چیزی مواجه می شود که تمام ذهنیتش را درباره واژه بابا زیر و رو می کند در سوی دیگر داستان ما آرمن دوست مسیحی بهنام را داریم که الان بیست و اندی سالش است و نابیناست ولی عاشق دختری به نام ملینا شده ملینا با مخالفت خانه در برابر آرمن مواجه است و بین عقل و قلبش مانده است. و همچنین ما در سوی دیگر داستان یاسمین کوچولو را داریم که کمی عقب ماندگی ذهنی دارد و پدرش اصلا با او خوب نیست و یاسمین قصه ما خیلی دوست دارد که با بهنام بازی کند اما بهنام از او خوشش نمی آید و داستان هایی دارند برای بهبود وضعیت یاسمین. در واقع نویسنده در یک کتاب داستان سه شخص مرطبت با یکدیگر را نوشته که هرکدام در مواجه با جنگ آسیب هایی دیده اند(یکی نابینا شده و دیگری عقب ماندگی گرفته) و باید با این آسیب ها خود را وفق داده و تصمیمات سختی بگیرند و خودشان را جمع و جور کنند. من خیلی داستان را دوست داشتم اما به کتاب نیم ستاره کم دادم به خاطر اینکه دوست داشتم تصمیم ملینا را به صورت واضح تر بفهمم و همچنین سرنوشت آرمن را. 1 8 سارا خانوم 1404/3/15 دروازه مردگان؛ چاه تاریکی جلد 3 حمیدرضا شاه آبادی 4.3 48 وقتی جلد سه را شروع کردم با خودم گفتم نکند مثل بیشتر رمان های چند جلدی امروزی نویسنده پایان داستان را باز بگذارد اما خبر خوش این بود که اصلا باز تمام نشد. خیلی خوشحالم که این سه جلدی را خواندم. بین خواندن این سه جلدی کتاب های دیگر حمیدرضا شاه آبادی را هم خواندم اما راستش را بخواهید این مجموعه جای خیلی ویژه تری نسبت به بقیه آثار در قلبم دارد نثرش خیلی روان است و آدم به خودش می آید می بیند یک ساعت است دارد می خواند. داستانش آنقدر پرکشش و زیبا هست که آدم بخواهد بنشیند تا آخرش را بخواند. و بنظرم این اثر یک شاهکار ایرانی است که همه باید بخوانیم چه نوجوان و چه جوان. 0 1 سارا خانوم 1404/3/13 گاه روشن، گاه تاریک فرهاد حسن زاده 3.8 1 این کتاب درباره خانواده دوستی و محبته. داستان درباره پسریه به اسم اسماعیل که از وقتی باباش رفته کویت کار کنه براشون پول نمی فرسته. و در ادامه آن چنان براشون اتفاقات عجیب می افته که آدم با شخصیت ها همزادپنداری میکنه. همون بازی با کلماتی که توی کتاب هستی بود خیلی خیلی کمتر اما توی این کتاب هم دیده می شد مثل«نون،انیر و پنگور» با شخصیت اول داستان خیلی ارتباط کردم درست درک می کردم که الان چه احساسی داره ممکنه چه تصمیماتی بگیره. و در کل کتاب و توی یک یا دو ساعت خوندم . این کتاب رو هم مثل بقیه کتاب های آقای حسن زاده خیلی دوست داشتم . 0 1 سارا خانوم 1404/3/13 توران تور عباس جهانگیریان 3.6 20 بیشتر اتفاقات این کتاب توی شب اتفاق می افتند و همین جذابیتش را برای من خیلی زیاد کرده بود چون من دقیقا شب به فکرم رسید که این کتاب را بخوانم و وقتی همه خوب بودند خیلی آرام کتاب را از توی قفسه در آوردم و صفحه گوشی را روشن می کردم تا بتوانم کلمات را ببینم و بخوانم. انگار من هم یکی از آدم های تور بودم و گاهی آنقدر کل کل پدر و مادر توی کتاب برایم آشنا بود که می گفتن دست مریزاد. به نظرم نویسنده از ظرفیت های طنز نویسی به خوبی استفاده کرده بود. و یکی از شخصیت ها بود اسمش را خانم داروپخش گذاشته بودند چقدر شبیه آدم های روشن فکر این دوره و زمانه بود که خوشان هم حرف های خودشان را باور ندارند. و در آخر این کتاب برای من اولین تجربه کتاب خوانی در شب آن هم در تاریکی بود و اصلا از کارم پشیمان نیستم،پیشنهاد می کنم اگر برایتان مقدور است شما هم همین کار را بکنید چون واقعا به جذابیت کتاب می افزاید این کتاب را خیلی خیلی دوست داشتم و پیشنهادش می کنم امیدوارم امسال بیشتر بتوانم از نویسنده اش کتاب بخوانم. 2 27 سارا خانوم 1404/3/7 گزیده شعرهای اقبال لاهوری محمد اقبال لاهوری 4.0 2 حرف راست را از اقبال بشنو 0 3 سارا خانوم 1404/3/7 سه پرسش لی یف نیکالایویچ تولستوی 3.6 16 آن وقت که من توی کتاب فارسی دهم این داستان را خواندم هنوز با تولستوی آشنا نبودم و بعد یک دفعه تصمیم گرفتم دست به خواندن قلم تولستوی کنم و سه پرسش را انتخاب کردم . اصلا هم یادم نمی آمد که این کتاب اسمش آشناست چون توی مدرسه برای من فقط حفظ معنی کلمات و آرایه هایش مهم بود. توی بهخوان جست و جو کردم تیکه هایی از کتاب خواندم و آنوقت چراغی توی ذهنم روشن شد که این همان است. به هر حال من همچین داستان هایی را زیاد دوست ندارم اما برای خستگی در کردن بعد از امتحان جغرافیا خوب بود. 0 1 سارا خانوم 1404/3/6 اندوه آنتون چخوف 4.1 20 این کتاب باعث شد که کمی به فکر فرو برم. واقعا توی این دنیای بزرگ یه نفر پیدا میشه که وقتی غصه داریم باهاش حرف بزنیم؟ یه نفر پیدا میشه که وقتی دهنمون و باز می کنیم بهمون پس گردنی نزنه و بی اعتنا رد نشه؟ یه نفر هست که بخاطر ما از خوابش بگذره؟ یه نفر فقط یه نفر می تونه برای ما صبر کنه تا حرفمون تموم شه؟ یا همه آدما فقط دنبال سواری گرفتنن؟ این اولین تجربه من از خواندن آثار چخوف بود و باعث شد به این فکر کنم که دوست دارم بقیه آثارش رو هم بخونم. (البته من این کتاب رو بصورت صوتی توی برنامه کتابراه گوش دادم) 0 7 سارا خانوم 1404/1/27 شرمنده نباش دختر: یک برنامه بدون شرمساری برای رسیدن به اهداف ریچل هالیس 3.3 17 اگر نمی دونید چطور باید پیشرفت کنی.اگر میخوای سال جدیدت متفاوت باشه .اگر برنامه ریزیت خوب پیش نمیره .اگر افسرده ای .و هزار اگر دیگر این کتاب برای توست. فکر می کنم از پارسال شروع شد که مردم تصمیم گرفتند بعضی از کتاب هارا در لیست کتاب های زرد قرار دهند و این یکی از کتاب هایی بود که در آن لیست به چشم می خورد .اما می خواهم بگویم گول لیست های اینستاگرامی یا هر چیز دیگر را نباید خورد. این خود ما هستیم که تصمیم می گیریم چه کتابی خوب یا چه کتابی بی محتواست . اگر قرار است کتاب های شبیه این که به عزت نفس انسان کمک می کند زرد حساب شود حتما (البته با احترام به همه دوست داران این کتاب _این نظر شخصی من است)کتاب های آکیرا و امثالهم را کتاب های پر محتوایی در نظر بگیرند. این کتاب را خیلی دوست داشتم و حتما سعی می کنم بقیه کتاب های نویسنده را هم بخوانم . پ.ن :این کتاب پیشنهاد می شود 0 1 سارا خانوم 1404/1/4 کشتن عمه خانم آندری بورسا 3.1 3 با احترام به تمام کسانی که ممکنه این کتاب رو دوست داشته باشن. این کتاب بدترین کتابی هست که یه آدم می تونه بخونه. داستانش شروع خوبی داشت و می تونست جور دیگه پیش بره. من خیلی تعریف شنیده بودم و با خودم گفتم این عجب کتابیه باید بخونمش و تقریبا یک سال طول کشید تا من بلاخره این کتاب رو تموم کردم. من متوجه پیام داستان هدف داستان یا هیچ چیز نمی شدم فقط اینکه نویسنده شخصیت پردازی خوبی داشت و تونسته بود یه آدم روانی رو خوب و خیلیییی خوب به تصویر بکشه. جوری که می گفتم روانی اون چیزی نیست که ما فکر می کنیم این چیزیه که الان نویسنده دربارش نوشته وگرنه مگه میشه عمه خودتو بکشی بدون احساس پشیمونی؟ عشق چیز اضافه ای بود که با هوس و همکلامی اشتباه گرفته شده بود . پایانی داشت که اصلا درک نمی شد اینقدرر مبهم بود. چطور یه جسد تو خونه داری و خونت بو نمیگیره؟ در کل این کتاب رو به هیچ وجه پیشنهاد نمی کنم. اون یه ستاره هم بخاطره شخصیت پردازی بود. و اینو یه موفقیت در نظر می گیرم که بلاخره تونستم بعد یه سال این کتاب و تموم کنم. 0 2 سارا خانوم 1403/12/26 نوه آقای لین فیلیپ کلودل 4.6 6 با اینکه شخصیت های داستان هر کدوم غمی رو داشتن ولی من در طول داستان لبخند می زدم و گاه می خندیدم از خوندن این کتاب خیلی خوشحالم 0 1 سارا خانوم 1403/12/26 نامه ات همین الان رسید علی خاکبازان 5.0 1 شعر ها کوتاه و زیبا بودی اما تنها چیزی که در خواندن اذیتم می کرد فونت نوشتاری کتاب بود 0 0 سارا خانوم 1403/12/24 نمی توان کلاغ ماند مجید ذاکری یونسی 5.0 2 کوتاه،زیباو دوست داشتنی 0 1 سارا خانوم 1403/12/20 ققنوس همین جاست فاطمه سرمشقی 4.7 2 کتاب کوتاهی بود اما حرف هایی برای گفتن داشت. پایان زیبایی داشت و خیلی خوب دو دختر را به هم وصل کرد. ققنوس صدای آشنایی بود که همه ما شنیده بودیمش. از این به بعد هرجا صدای عود یا سه تار را بشنوم با خودم می گویم نکند ققنوسی دارد از کنارم می گذرد. در آخر می توانم بگویم خیلی دوستش داشتم 0 0 سارا خانوم 1403/12/19 هستی فرهاد حسن زاده 4.2 126 چند وقتی می شد که توی قفسه های کتابخانه و کانون پرورش فکری می دیدم و فکرم را درگیر کرده بود.تا اینکه با خودم گفتم دفعه بعدی حتما باید بخوانمش.و این شد که آوردمش بخاطر درس و مشق وقت نمی کردم زیاد بخوانمش که تصمیم گرفتم که با خودم به مدرسه ببرمش آن قدر درگیر داستان بودم که حتی صدای معلم هارا نمی شنیدم . بچها که به دست و پایم میزدند تا متوجه نگاه معلم شوم انگار از خواب پریده ام. میخواهم بگویم فرهاد حسن زاده اینقدر در نوشتن این کتاب موفق بوده که فقط میتوانم تحسینش کنم. محبت چیزی بود که در سرتاسرش موج می زد.این داستان در بستر جنگ تحمیلی اتفاق میافتد که نه تنها موجب ضعفش نشده بلکه جز خط اصلی داستان است. هستی در این زمان احساس و عواطف دوران بلوغ را می گذراند. این داستان به من نشان داد چیز هایی که پدر ها گاهی اوقات میگویند و کار هایی که انجام می دهند به این دلیل نیست که دوستمان ندارند بلکه گاهی به ما افتخار می کنند و اینکه شهادت چقدر می تواند غم انگیز باشد. و چقدر من خاله را دوست داشتم و چقدر با او همزاد پنداری می کردم. در آخر آقای فرهاد حسن زاده من از شما به خاطر نوشتن این کتاب متشکرم 0 1