معرفی کتاب نوه آقای لین اثر فیلیپ کلودل مترجم پرویز شهدی

نوه آقای لین

نوه آقای لین

فیلیپ کلودل و 1 نفر دیگر
4.8
4 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

1

شابک
9786005733778
تعداد صفحات
192
تاریخ انتشار
1391/12/7

توضیحات

        
پیرمردی است که روی عرشه عقب کشتی ایستاده،تمام هستی اش از مال دنیا،چمدان سبکی است در یک دست و نوزادی سبک تر از چمدان توی بغلش.اسم پیرمرد آقای لین است.از این پس او تنها کسی است که می داند اسمش لین است زادگاهش،سرزمین اجداد و در گذشتگانش را میبیند که دارد دور میشود.نوزادی توی بغلش به خواب رفته،سرزمینش دور میشود،آقای لین میبیندش که دارد در افق ناپدید میشود.ساعت ها به رغم باد شدیدی که میوزد و تلاطم دریا که او را مانند عروسکی تکان تکان میدهد بر جا می ایستد...
داستانی اگرچه کوتاه اما بسیار سوزناک،که تا موقعی که آدم کتاب را را میبندد،جرقه هایش خاموش نمیشود.

      

لیست‌های مرتبط به نوه آقای لین

یادداشت‌ها

          نوه آقای لین

پیرمرد آقای لین نام دارد اما فقط خودش می‌داند که نامش این است چون همه‌ی آدمهای دور و برش که نامش را می‌دانستند مرده اند!

داستان همین قدر تلخ آغاز شد. او که حالا دیگر تنهاست به همراه نوه اش به کشور دیگری فرستاده میشود که زبان آنها را نمیداند. 
آنجا با آقای بارک که او نیز به تازگی همسرش را از دست داده آشنا میشود.
آقای بارک در هر دیدار شروع به صحبت میکند و ارتباطی ساده و زیبا بین آن دو شکل میگیرد، اما نه از طریق مفهوم کلمات و زبان واحد، بلکه از طریق احساسات و زبان بدن و با پیش فرضهای ذهنی که از رفتار و حرکات آدمها دارند. بخشهای زیباتر داستان نیز همین دوستی بین دو پیرمرد تنها بود. ترس از محیط و آدمهای جدید، غم و تلخی که مرور خاطرات پیرمرد داشت، همه بر زیبایی داستان افزوده بود و درنهایت نیز با شوکی تلخ به پایان رسید.... اگر چه حالا یکدیگر را داشتند اما درک تنهایی و غصه شان بسیار غم‌انگیز بود. 

با خوندن داستان یاد این شعر افتادم:
ای بسا هندو و ترک هم زبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از هم زبانی بهتر است

ارتباطات جز لاینفک زندگی ما انسانهاست که بیشتر از طریق حرف زدن و نوشتن صورت میگیرد اما در این داستان غم‌انگیز شکل دیگری از آن را به زیبایی دیدیم...

شاید معجزه‌ی زندگی همین است، گاهی طلا، گاهی خنده های شادمانه و گاه امیدواری دوباره در زمانی که پیرامون آدمی فقط نابودی و سکوت است و گاه مثل حالا که دوستش زنده است؛ زنده!
        

5