معرفی کتاب کشتن عمه خانم اثر آندری بورسا مترجم کیهان بهمنی

کشتن عمه خانم

کشتن عمه خانم

آندری بورسا و 1 نفر دیگر
3.4
5 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

1

ناشر
آموت
شابک
9786003840560
تعداد صفحات
150
تاریخ انتشار
1398/8/4

توضیحات

        دانشجوی جوانی به نام یوریک که هیچ آرزو و استعداد خاصی ندارد، زندگی را سفری بی هدف می بیند. بدین ترتیب یک روز هنگامی که عمه ی مهربان او از یوریک می خواهد کار کوچکی را برای او انجام دهد، این دانشجوی جوان بدون هیچ دلیل خاصی و صرفاً از سر بی حوصلگی عمه ی خود را می کشد. در ادامه ی داستان یوریک تلاش می کند تا خود را از شر جسد خلاص کند اما این کار برخلاف تصور او کاری بسیار دشوار است. تلاش اودیسه وار یوریک در نابود کردن جسد گاه لحنی طنز و گاه لحنی استعاری پیدا می کند. سپس یوریک عاشق دختری در قطار می شود. اما آیا یوریک می تواند نزد این دختر پرده از راز دل خود بردارد؟«آندری بورسا» را می توان به نوعی کافکای لهستان نامید. از این نویسنده ی کم فروغ که بیشتر به سبب اشعارش شهرت ادبی یافته بود، چندین نمایشنامه و داستان کوتاه و مجموعه شعر  باقی مانده است. در این اثرِ بورسا، اگزیستانسیالیسم بیگانه ی کامو به سورئالیسم کافکایی پیوند خورده است و ماحصل این پیوند طنزی تلخ و گزنده است که فریاد نسلی از نویسندگان لهستانی را در دل خود دارد. این راسکولنیکوف لهستانی تصویری متفاوت از جنایات و مکافات را پیش روی خوانندگان می گذارد. بورسا در سال 1957 در سن بیست و پنج سالگی بر اثر عارضه ی قلبی درگذشت.
      

یادداشت‌ها

          احتمالا با خواندن کلیت داستان اولین چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد تکراری بودن گره اصلی داستان، یعنی قتل و سپس درگیری قاتل با باقی ماجرا است. رمان داستان دانشجوی بیست و یک ساله‌ای است که در خانه عمه مهربان خود زندگی می‌کند. عمه‌ای که بسیار مهربان است، برای او غذا آماده می‌کند و هزینه‌ی تحصیل او را می‌پردازد. یک روز صبح، این دانشجوی بیست و یک ساله با چکش به سر عمه می‌کوبد و او را می‌کشد. مسئله‌ی اصلی رمان، بعد از کشته شدن عمه، نه «مکافاتِ جنایت» به سیاق راسکولنیکف‌ قهرمان رمان مشهور جنایت و مکافات داستایوسکی، که تلاش این دانشجو، برای از بین بردن جسد است. راه حل اصلی برای او مثله کردن جسد است. منتها بدون وجود حس گناه راسکولنیکفی..

دقیقا چیزی که رمان کشتن عمه خانم را از رمان‌های مشابه دیگر، نظیر جنایت و مکافات، سه روز و یک زندگی (پی‌یر لومتر) و تبر (دانلد ای. وست لیک) جدا می‌کند، همین عدم وجود حس گناه است. بورسا در رمان خود موقعیتی راسکولنیکفی را بدون مکافات و عذاب وجدان بازتولید می‌کند. اگر بخواهیم همزادی برای او در ادبیات معاصر پیدا کنیم، نزدیک‌ترین شخصیت به قاتل، مورسو قهرمان رمان بیگانه آلبر کامو است. با این وجود متن بورسا، بیشتر از این که به داستایوفسکی یا کامو شبیه باشد، به لحاظ مسخ شخصیتی که در داستان رخ می‌دهد به متنی کافکایی نزدیک است.

انگیزه‌ی قاتل در رمان از کشتن عمه بسیار دیریاب است. شخصیت اصلی، خود بارها اعلام می‌کند که نمی‌داند چرا دست به قتل زده است و با این حال کوچک‌ترین حس پشیمانی هم در او وجود ندارد. او در ابتدای داستان در گفتگوی خود با کشیش می‌گوید که «جنایت او هنوز تازه است و اگر او چند روز دیگر زنده بماند، ممکن است افتخار پشیمانی را داشته باشد.» با این حال در اواسط رمان، نویسنده تا اندازه‌ای پرده از انگیزه‌ی قاتل برمی‌دارد. دانشجو که بعد از کشتن عمه به زندگی عادی بازگشته است، در دانشگاه با خود می‌گوید:

"در دانشگاه هم هیچ چیزی تغییر نکرده بود، عمل من، که مستحق مجازات اعدام بود، ظاهرا بی‌فایده بود و برای کسی اهمیت نداشت. باز همان کلاس درس و همان راهروهای تاریک و همان تنهایی که همیشه میان این جماعت احساس می‌کردم، جماعتی که نیازی بهشان نداشتم، جماعتی که نمی توانستند به من کمک کنند یا آسیب بزنند."

در این قطعه‌ی کوتاه این‌طور به نظر می‌رسد که قاتل امیدوار بوده است با عملی طوفانی و سهمگین، علیه وضعیت قیام کند و به گونه‌ای خود را از طردشدگی‌ای که به آن دچار است، نجات دهد. بورسا، سرخورده از آرمان‌گراییِ خود در جوانی، شخصیتی را به تصویر می‌کشد که در جامعه‌ی اطراف خود فراموش شده و طرد شده است. او نه به دنبال رستگاری است و نه آرمانی دارد. در گذشته‌ی خود آشویتس را می‌بیند و در پیش رو کمونیسم. او تلاش می‌کند از این واقعیت فرار کند، وضعیت را برهم بزند و از این طردشدگی رهایی یابد. او باید از تاریخ خود، آشویتس، جنگ، کمونیسم و دیکتاتوری جدا شود و اولین نقطه‌ای که در پیوند مستقیم با تاریخ قرار دارد، بدن است. او در اولین قدم باید از شر جسد عمه رها شود.

اما از بین بردن جسد، به هیچ عنوان به راحتی آن چیزی که در ابتدا فکر می‌کرده، نبوده است. اصرار جسد بر ماندن، نمادی از وضعیت چسبناک و قیرگونه‌ی اطراف است که بر ذهن بورسا سنگینی و امکان رهایی را از او سلب می‌کند. صحنه‌های تلاش قاتل برای از بین بردن جسد و تکه تکه کردن آن، از غریب‌ترین صحنه‌هایی است که ممکن است تاکنون خوانده باشید. بدن، به عنوان عینی‌ترین مکان در پیوند انسان با تاریخ خود، سخت‌تر از آن چیزی است که از پیش تصور می‌شده است. استخوان‌ها، عضلات، پوست، رگ‌ها و عصب‌ها همگی در برابر از بین رفتن مقاومت می‌کنند و هرچقدر قصه پیش می‌رود، نابود کردن آنها و در عین حال، رهایی از تاریخ، ناممکن‌تر به نظر می‌رسد. جنازه از بین نمی‌رود و به مرور قاتل به وضعیتی مسخ گونه نزدیک می‌شود. قتلی که قرار بود طغیان او علیه تاریخ باشد، کم‌کم ارتباط او را با واقعیت بیرونی قطع می‌کند. این وضعیت تا جایی پیش می‌رود که مخاطب نیز نمی‌تواند تشخیص دهد که که کدام روایت او واقعی و کدام یک تنها ساخته‌ی خیالات و وهم قاتل است. مسخ شدن قاتل در تاریخ خود، نقطه‌ای است که کتاب را هرچه بیشتر به آثار کافکا پیوند می‌زند. پایان درخشان کتاب می‌تواند هرچه بیشتر شما را شوکه کند که داستان بر چه بستری پیش رفته است واقعیت یا وهم و خیال؟

نثر بورسا، ساده، روان و بدون پیچیدگی است. جملات کوتاه و معمولا بدون بار عاطفی و احساسی هستند. از صفات اغراق‌آمیز یا توصیفات طولانی خبری نیست و داستان، به سرعت پیش می‌رود. ترجمه‌ی کتاب نه از نسخه‌ی اصلی، که از نسخه‌ی ترجمه شده به انگلیسی کتاب است. با این حال می‌توان گفت به خاطر نثر ساده‌ی بورسا، این موضوع کمتر آسیبی به نسخه‌ی فارسی کتاب زده است. به طور کلی ترجمه کتاب را می‌توان یکی از نقاط قوت کتاب دانست. طرح جلد کتاب اما شاید کمی توی ذوق بزند، حتی اگر کپی جلد همان نسخه‌ی انگلیسی زبان باشد. این طراحی جلد، شاید در نگاه اول بیشتر رمان‌های نوجوانان را در ذهن تداعی می‌کند. راستش را بخواهید وقتی از دو سه تا از کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب سراغ کتاب را گرفتم، بدون اغراق همه در قفسه‌ی نوجوانان دنبال کتاب می‌گشتند. دست آخر هم کتاب را در بخش نوجوانان فروشگاه خوارزمی پیدا کردم.

<a href="https://vinesh.ir/کشتنِ-تاریخ/">
        

1