یادداشتهای آتنا ثنائی فرد (112) آتنا ثنائی فرد 1403/12/22 خشم و هیاهو ویلیام فاکنر 3.8 44 🔅شاید جالب باشه که بدونید فرهنگ آمریکای صدسال پیش -بهخصوص جنوبِ آمریکا- تا حد زیادی شبیه فرهنگ سنتی ایران بوده؛ از مردسالاری گرفته تا حساسیتهای شدید نسبت به آبروی خانوادگی. رمان خشم و هیاهو راجع به خانوادهی «کامپسون»ئه؛ خانوادهای که سخت تلاش میکنه تا ارزشهای سنتی جنوبِ آمریکا رو در دنیایی که در حال تغییره، حفظ کنه. خانوادهی کامپسون کاملاً مردسالار به تصویر کشیده شده. خانوادهای که محدودیتهای زیادی برای زنان و دختران تعیین میکنه و حساسیتهای زیادی نسبت به رفتارهای اونها داره. کوچکترین لغزشی که از دختر خانواده سر بزنه، کل آبروی خانواده رو به خطر میاندازه. توی خشم و هیاهو مردها حسابی «غیرتی»ان؛ طوری که خیلی اوقات به خشونت منجر میشه. مهمترین دغدغهی خانوادهها اینه که از نظر اطرافیانشون آبرومند به نظر بیان. خانوادهها مذهبیاند؛ اما اعتقاداتشون بیشتر ظاهریئه و به پیروی از بعضی از سنتها محدود میشه... توی این رمان، نژادپرستی در بارزترین حالت خودش به تصویرکشیده میشه. یک خانوادهی سیاهپوست، نسلاندرنسل خدمتکاران خانوادهی کامپسون بودهان؛ اون هم در برابر غذا و جای خواب، بدون اینکه هیچ پولی بابت این کار دریافت کنن. سوءاستفاده، تحقیر و بیاحترامی کاملاً مشهوده. سیاهپوستها نهتنها انسانهای مستقلی در نظر گرفته نمیشن، بلکه مثل دارایی از نسلی به نسل دیگه منتقل میشن. 🌟 سروکله زدن با روایتِ بهشدت پیچیده و چندلایهی این کتاب و داستان شوکهکننده و جذابش، لذتبخش بود :) 🔅 راهنمای خوندن فصول: فصول اول و دوم و سوم بهصورت جریان سیال ذهن نوشته شدهن و علاوه بر اون، هیچکدوم از راویها آدمهای معمولی نیستن . برای همین هم فکر میکنم خشم و هیاهو یکی از سختخوانترین کتابهاییه که تابهحال خوندهم! راوی فصل اول بنجامینئه که دچار معلولیت ذهنی هست. پس میتونید تصور کنید که چقدر قراره داستان رو مبهم و عجیب تعریف کنه. خوندن این فصل دشوار و گیجکنندهست، اما اگه یک دفترچه یادداشت بردارید و اسم شخصیتها و سرنخهایی رو که ازشون متوجه میشید یادداشت کنید، خیلی سادهتر میشه. راوی فصل دوم کوئنتینئه؛ پسر جوونی که به اختلالات روانی مختلفی از جمله وسواس فکری، افسردگی و اضطراب مبتلاست. پیشنهاد میکنم فصل دوم رو صرفاً تورق کنید و به بخشهایی که توجه کنید که براتون معنا و مفهوم بیشتری دارن. من راه دیگهای برای خوندن این فصل پیدا نکردم! خوشبختانه خوندن فصل سوم و چهارم و بهخصوص فصل چهارم خیلی راحتتره و با مشکل خاصی مواجه نخواهید شد. هر چند که راویِ فصل سوم هم یک فرد با افکار بسیار متعصبانهست :) 🔅 با وجود اینکه کتاب رو دوست داشتم، خوندنش رو پیشنهاد نمیکنم (یا با احتیاط خیلی زیادی پیشنهادش میکنم!). برای خودم شش سال طول کشید تا جرئت کنم همهش رو بخونم و هنوز هم مطمئن نیستم چه بلایی سرم آورده D: پینوشت: خوندنش شش سال طول کشید چون هر دفعه که از اول شروعش میکردم، بعد از رسیدن به فصل دوم رهاش میکردم. 0 4 آتنا ثنائی فرد 1403/11/26 چرا می خوابیم: قدرت خواب و رویا متیو واکر 4.5 8 🌙💤 چرا میخوابیم؟ 🛏 آیا خوابیدن فقط برای استراحت کردنه و اینکه انرژیمون رو بازیابی کنیم؟ تا مدتها دانشمندها مطمئن نبودن که چرا ما بهطور طبیعی یک سوم از روزمون رو میخوابیم و حتی اون رو چیزِ بیفایدهای میدونستن. خواب مثل یک راز حلنشده بود. اما پژوهشهای جدید چیزهای زیادی رو برامون روشن کردهن: 🧠🌱 خوابیدن به قدری مهمه که همهی عملکردهای زیستی بدنمون بهش وابستهست و بعد از چندین روز نخوابیدن، عملاً میمیریم. خواب به قدری مهمه که طولِ عمرمون، بیماریهایی که بهش مبتلا میشیم، وضعیت عاطفیمون، میزان یادگیریمون و خیلی چیزهای دیگه رو تعیین میکنه... در واقع باید حالا سؤال رو عوض کنیم و بهجای «چرا میخوابیم» بپرسیم که «آیا عملکرد زیستیای وجود داره که از خواب سود نبره؟» 🔹چرا رؤیا میبینیم؟ 🔹چرا بعضی وقتا با اینکه خیلی میخوابیم بازم خسته هستیم؟ 🔹چرا شبها خوابمون نمیبره؟ 🔹چرا نمیتونیم راحت از خواب بیدار شیم؟ 🔹روزی چند ساعت خوابیدن «کافی»ئه؟ 🔹چرا ساعت خواب آدمها اینقدر با هم متفاوته؟ 🔹دنیای امروز چطور خواب ما رو از حالت طبیعیش خارج کرده؟ 🌟 جوابِ همهی این سؤالات و حتی چیزهای خیلی بیشتر رو میتونید توی این کتاب پیدا کنید :) 📖 خوندنش هشت ماه طول کشید اما هر صفحهش برام شگفتانگیز بود! از اون کتابهاییه که باید آرومآروم بخونیدش تا همهی مطالبش براتون جا بیفته. 🎖ضمناً «چرا میخوابیم» رو یک متخصص مغز و اعصاب و پژوهشگر برجستهی حوزهی خواب بریتانیایی (متیو واکر) نوشته و میتونید از علمی و معتبر بودنش مطمئن باشید. خوندنش رو با ترجمهی نشر نوین پیشنهاد میکنم.✨ 2 35 آتنا ثنائی فرد 1403/11/12 Youve reached sam داستین داو 4.2 1 چی میشه اگه با کسی که دوستش داریم، فقط بتونیم از طریق تلفن ارتباط برقرار کنیم و هرگز دیگه نتونیم ببینیمش؟ ایدهی محوریِ You've Reached Sam یا «شما با سم تماس گرفتهاید» همینه: جولی و سم دوتا نوجوون ۱۷، ۱۸ سالهان که رابطهی عاطفی خیلی عمیقی با هم داشتن، تا اینکه سم میمیره. و بعد از اون، به دلایل ماورایی و نامشخصی، متوجه میشن که میتونن همچنان با هم تماس بگیرن و صحبت کنن؛ با این تفاوت که سم مُرده و دیگه هرگز قرار نیست برگرده. این کتاب یه سفر به درونِ احساسات جولیئه. اینکه چطور میتونه به زندگیش ادامه بده وقتی که با بزرگترین تناقض زندگیش مواجه شده: از دست دادن یک نفر و در عین حال از دست ندادنش بهطور همزمان! به عنوان اولین رمان زبان اصلیای که خوندم، تجربهی خیلی خوبی از آب در اومد. سیرِ آروم داستان و شخصیتهاش رو خیلی دوست داشتم. علیرغم نوجوون بودن شخصیتها، عشقی که توی داستان به تصویر کشیده شده بود، عمیق و پخته بود و این رو خیلی پسندیدم. ساعتها و بیوقفه و نیمهشب میخوندمش و عمیقاً احساسات شخصیتها رو تجربه میکردم. داستانی بود که جزئیات دقیقی داشت و تمامِ اتفاقاتش «معنیدار» بودن. و در کل، از توقعی که نسبت به یه رمانِ عاشقانهی Young Adult (ردهی سنی ۱۲ تا ۱۸ سال) داشتم، خیلی فراتر بود!🌟 ضمناً سطحِ زبانش هم واقعاً خوب بود و من با سطح زبان B1-B2، راحت و بدون دشواری تونستم بخونمش. اگه قبلاً سراغ خوندن کتابهای سطحبندیشده رفتید، این کتاب به عنوان اولین تجربهی «متن اورجینال» خیلی مناسبه. پینوشت: -کتابهای Young Adult: گروه سنی ۱۲ تا ۱۸ سال، کشف هویت، اولین روابط عاشقانه، چالشهای نوجوانی. -کتابهای New Adult: گروه سنی ۱۸ تا ۲۵ سال، چالشهای کسب استقلال، ورود به دنیای بزرگسالی، روابط عاطفی جدیتر. 7 23 آتنا ثنائی فرد 1403/11/4 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 کتابی به عجیبی اسمش. خوب یادمه که وقتی شروع به خوندنش کردم، کامل گیج شده بودم و به ندرت چیزی ازش میفهمیدم. فننشانها؟ فنسبها؟ پالایش؟ هر لحظه داشتم از خوندنش ناامید میشدم و میخواستم بیخیال خوندنش بشم. و البته همینطور هم شد! تا چندین ماه توی قفسه به حال خودش رهاش کرده بودم و اصلاً فکر نمیکردم که بخوام بقیهش رو بخونم. اما تصمیم گرفتم هرطور شده تمومش کنم. هر چی داستان جلوتر رفت، برام واضحتر شد. بیشتر میفهمیدم. و همین باعث شد که بیشتر و بیشتر جالب بشه و نتونم دست از خوندنش بکشم. من تابهحال این کتابها رو از موراکامی خوندهم: جنگل نروژی، کافکا در ساحل، سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش، جنوب مرز غرب خورشید، تعقیب گوسفند وحشی. در مقایسه با اون کتابها، «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا» پیچیدهترین و فلسفیترین کتاب موراکامی بود. نمیتونم بگم دوستداشتنیترین، اما واقعاً هنرمندانه بود! کتاب عمیقیه؛ در واقع ژرفترین احساسات و افکار آدمیزاد رو کندوکاو میکنه. کاملاً سوررئاله و درعینحال به واقعیت پیوند خورده. بیشتر از هر چیزی یک کتاب فلسفیئه و عمیقاً ذهنتون رو درگیر خواهد کرد. کتاب آسونی نیست و یکی از سختخوانترین کتابهایی بود که امسال خوندم. و اما در مورد داستان و محتواش... (بالاخره!) توی این کتاب، دو خط داستانی همزمان پیش میرن که هر کدومشون توی دنیای متفاوتی رخ میده: ۱. سرزمین عجایب بیرحم و ۲. ته دنیا. هرکدومشون ریزهکاریهای خاص خودش رو داره و کمکم در طول داستان متوجه میشید که چطور بههم مرتبط میشن. داستان شامل مفاهیمی مثل: «خویشتن حقیقی»، «ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه»، «معنای زندگی»، «ارادهی آزاد» و خیلی چیزهای دیگه میشه و هر کس برداشت شخصی خودش رو میتونه ازش داشته باشه. 📌فقط میتونم دوتا توصیه کنم: ۱. اگه قبلاً از موراکامی چیری نخوندید، این کتاب برای شروع خوب نیست! ۲. اگه شروع به خوندن کردید، هر چقدر هم داستان به نظرتون نامفهوم و عجیب اومد، به خوندن ادامه بدید. کمکم همهچیز روشن میشه! (تقریباً از اواسط کتاب به بعد). در نهایت، کتاب بسیار خوبی بود و یه ستاره بابت نیمهی اول کتاب گیجکننده بودنش کم کردم :) 0 9 آتنا ثنائی فرد 1403/10/23 برق نقره ای و پنج داستان دیگر آرتور کانن دویل 4.6 2 خوندن این کتاب دو یا سه سال طول کشید و بنابراین امتیاز نمیدم! در واقع صرفاً دو داستان پایانی رو نخونده بودم و برای مدتی طولانی حتی به فکر تموم کردن این کتاب هم نیفتادم. اما طی چالشی که برای خودم گذاشتم، تصمیم گرفتم خیلی از کتابهای نصفهخوندهشدهم رو تا آخر امسال تموم کنم تا سال آینده رو بدون هیچ کتاب نصفهای شروع کنم و بنابراین بالاخره این کتاب رو به پایان رسوندم! و در مورد این کتاب... صادقانه بگم که من این کتاب رو به خاطر علاقهم به سریال شرلوک خریده بودم (حتی یادم نمیآد دقیقاً کی بود) اما خیلی زود متوجه شدم که داستانهای قدیمی شرلوک هلمز، شباهت چندانی به سریالش نداره. برای من خیلی جذاب نبود و ممکنه به خاطر این باشه که این کتاب یک مجموعهداستان بود و نه یک رمان. به خاطر کوتاهی داستانها، حجم زیادی از اطلاعات و جزئیات توی هر داستان گنجونده شده بود و قبل از اینکه بتونم حتی ماجرا رو درست پردازش کنم، شرلوک هلمز همهی معماها رو حل میکرد و داستان به پایان میرسید. صرفاً میتونم بگم که با توجه به قدیمی بودنش، سبک منحصربهفرد و معماهای جالبی داره و مسلماً الهامبخش خیلی از نویسندگان بعد از خودش بوده. اما به خاطر اینکه یا سلیقهم نبود یا به خوندن داستانهای صرفاً معمایی عادت ندارم، نتونستم چندان باهاش ارتباط برقرار کنم. و در مورد ترجمهی آقای کریم امامی هم باید بگم که خوب بود و حتی پاورقیهای زیادی راجع به جزئیات ترجمه داشت. اما از ویراستاری [نشر هرمس] چندان راضی نبودم و خیلی از قسمتها دیالوگ و متن اصلی داستان با هم ترکیب شده بود و قابل تشخیص نبود. 0 34 آتنا ثنائی فرد 1403/10/20 ژتون قرمز من کارن جوی فاولر 3.0 4 بعد از مدتها کتابی خوندم که واقعاً سلیقهم نبود. بین اینکه این کتاب سلیقهم نبود یا «واقعاً کتاب خوبی نبود» موندهم. حس میکنم ایدهی این کتاب خیلی خیلی خاصه و کمتر کسی میتونه باهاش ارتباط برقرار کنه. برای من خوندنش واقعاً سخت بود و شخصیتها و کلیت داستان برام جذابیت چندانی نداشت؛ علیرغم اینکه نویسنده قلم قوی و پختهای داشت. شاید برای علاقهمندان به حیوانات و حامی حقوق حیوانات تا حدی جالب باشه و موضوع اصلی کتاب هم تعامل انسان و حیوانات، شباهتهاشون و نحوهی رفتار نادرست انسان با اونهاست. در هر صورت، قبل از تصمیم گرفتن برای خوندنش، ویژگیهای زیر رو حتماً در نظر بگیرید: -این کتاب نحوهی روایت کاملاً درهمریخته و پراکندهای داره و میشه گفت خیلی از اتفاقات حتی اونقدر مهم نیستن. -داستان بهشدت یکنواخت و آرومه و جملههای غیرضروری و اضافهگوییهای زیادی لابهلای سیر اصلی داستان داره. -ایدهی داستان خیلی خیلی خاصه و سخت میشه باهاش ارتباط برقرار کرد. -در اصل یک داستانِ احساسیئه اما «ممکنه» که هیچ احساس خاصی رو در شما به وجود نیاره. نکات مثبت: -حاوی مطالب «علمی» جالب. -حاوی جملات تأملبرانگیز. -شروع قوی و پرکشش (اما پرداخت ضعیفتر در ادامه). و در انتها میتونم بگم که خوندنش رو اصلاً پیشنهاد نمیکنم. اما اگه به هر علتی میخواید بخونیدش، به علت جوایزی که این کتاب بُرده و برخی نظرات مثبت، نمیتونم بااطمینان بگم که دوستش نخواهید داشت. 0 28 آتنا ثنائی فرد 1403/10/14 سفره آسمانی دونالدری پولاک 4.8 2 📌 قبل از هر چیز، یک نکتهی مهم: اگه دنبال یک داستانِ حالخوبکن هستید، این کتاب اصلاً گزینهی خوبی نیست. اما اگه دنبال داستانی هستید که تاریکیهای زندگی انسان رو کاوش کنه، یکی از بهترینهاست. به علاوه، این کتاب سرشار از صحنههای خشونتآمیز و آزاردهندهست. «سفرهی آسمانی» از اون کتابهاییه که با خوندنش حس میکنم یک داستان نخوندم، بلکه چند داستان خوندم. 🥀 دونالد ری پولاک داستانهاش رو با الهام از زندگی خودش و چیزهایی که تجربه کرده مینویسه. اونقدر داستانهاش رو تلخ مینویسه که برای قابل تحمل کردنشون ناچاره تا از مقدار زیادی چاشنی طنز استفاده کنه؛ برای همین هم در نهایت با ترکیبی عجیب از طنزِ تلخِ آزاردهنده مواجه هستید. 🔅 این کتاب دستکم داستانِ یک جین شخصیت یا شاید هم بیشتر رو همزمان دنبال میکنه. حجم فصلها از ۵-۶ صفحه بیشتر تجاوز نمیکنه و توی هر فصل داستان یکی از شخصیتها رو میخونید؛ آدمهایی که ظاهراً کاملاً نامرتبط بههم هستن و حتی توی جاهای مختلفی زندگی میکنن. اما صبر داشته باشید، کمکم داستان زندگیشون بههم پیوند میخوره. 🏚️ با وجود تعداد زیاد شخصیتها، سه تا از شخصیتها از همه مهمترن؛ «برادران جوت». کِین ۲۳ ساله، کاب ۱۹ ساله و چیمنی ۱۷ ساله. این برادرها و پدرشون، با هم توی یه کلبهی فکسنی زندگی میکنن و تنها غذاشون گوشت یک خوکِ مریض و یک کیسه آرد حشرهزدهست. پدرشون عقاید مذهبی خاصی داره، از جمله اینکه آدمها هر چقدر سختی بیشتری توی زندگیشون بکشن، در نهایت در بهشت از «سفرهی آسمانی» بهرهمند خواهند شد. بنابراین، تمام تلاشش رو میکنه تا برای خودش و پسرهاش زندگی سختتری فراهم کنه! با این حال، پسرها اصلاً از این وضع خوشحال نیستن... داستان در حوالی سال ۱۹۱۷ و در نواحی جنوبی آمریکا اتفاق میافته، در جاهای دورافتادهی ایالت اوهایو. مردمی که زندگیشون به فقر، خشونت، جنایت و بیرحمی گره خورده و هیچ امیدی به فردای خودشون ندارن. آدمهایی که در جاهای تاریک و فراموششده زندگی میکنن... 🌟 کلیدواژههایی که این کتاب رو توصیف میکنن: فقر، اعتیاد، تنهایی، گم شدن، طمع، خشونت، خشم سرکوبشده، غم، جرم و جنایت، ناامیدی، انسانیت فراموششده، تبعیض، انتظار، دیوانگی، طغیانگری. ✨ و در آخر میتونم بگم که چیزی که این داستان رو خیلی زیبا میکنه، شخصیتپردازی بسیار قدرتمندش و لحظات انسانیایه که بین اون همه تاریکی و تلخی شکل میگیرن... :) تنها چیزی که میتونست یکمی بهتر باشه، نحوهی روایت گیجکنندهی داستان بود، اما باز هم طوری نیست که اذیتتون کنه یا نذاره که از خوندنش لذت ببرید. و ضمناً ترجمهی نشر نگاه (خانم معصومه عسکری) هم خوب بود، شاید فقط یکمی نیاز به ویراستاری داشت؛ اما واقعاً فکر میکنم لحن و فضای داستان خیلی خوب دراومده بود. پینوشت: فکر میکنم دلم برای شخصیتهای این کتاب تنگ میشه... شخصیتهایی که هیچکدومشون قهرمان نبودن، اما انسانی بودن؛ و میتونستیم با تمام وجود درکشون کنیم.🥲 0 35 آتنا ثنائی فرد 1403/9/27 ریلا در اینگل ساید جلد 8 لوسی مود مونتگمری 4.6 43 پایانی تأثیرگذار برای مجموعهای بینظیر :) 2 23 آتنا ثنائی فرد 1403/9/27 ال.ام. مونتگری: یادداشت های شخصی 1889 - 1910 لوسی مود مونتگمری 4.8 6 یکی از شگفتانگیزترین کتابهایی که تابهحال خوندم :) علت شگفتانگیز بودنش اینه که به معنای واقعی کلمه، مجموعهای از «یادداشتهای شخصی»ئه؛ یعنی نویسنده موقعی که این یادداشتها رو مینوشته، اصلاً قصد نداشته که بخواد یه روز منتشرشون کنه. فقطوفقط برای خودش مینوشته، و بنابراین با یک اثر کاملاً صادقانه طرفیم (این مجموعه یادداشت، بعد از مرگ نویسنده منتشر شد). توی این کتاب با یک اتوبیوگرافیِ کاملاً زنده طرفید و همچنین یک اثر تاریخی-اجتماعی در زمان خودش. مراحل دگرگونی شخصیتی نویسنده رو دنبال میکنید و بهخصوص اگه مجموعهی آنیشرلی رو خونده باشید، واقعاً متعجب خواهید شد از اینکه این داستان در چه زمان و چه موقعیتی برای اولین بار خلق شده. خوندنش رو برای علاقهمندان به آثار بانو مونتگمری، کاملاً پیشنهاد میکنم. 10 51 آتنا ثنائی فرد 1403/9/27 Tess of the d'urbervilles Clare West 3.3 1 به اندازهی Far from the Madding Crowd دوستش نداشتم، اما همچنان جذابیتهای خاص خودشو داشت و میشه گفت سطح زبانش هم دشوارتر بود (سطحِ ۶ بود، یعنی آخرین سطح سریِ Oxford Bookworms). یک عاشقانهی کلاسیک پرکشش و هیجانانگیز. 0 5 آتنا ثنائی فرد 1403/9/26 غرور و تعصب جین آستین 4.0 142 توی این روزهای سرد و برفی، خوندن غرور و تعصب خیلی چسبید. حس میکنم برای چند روز، ساعاتی رو توی انگلستانِ دو قرن پیش زندگی کردم و واقعاً خوشایند بود. این رمان علیرغم قدیمی بودن، همچنان جذاب و خوشساخت و ارزشمنده و نه تنها فقط سرگرمکننده، بلکه پندآموز هم هست. شخصیتپردازی خیلی قویای داشت و تکتک شخصیتها از نظر من ویژگیهای خاص خودشون رو داشتن. فضاسازی کاملاً ملموس بود. و ماجرای داستان از همون ابتدا من رو دنبال خودش کشوند. من واقعاً نگران شخصیتها میشدم و سرنوشتشون برام مهم بود. البته ممکنه به دلایل مختلف، برای همه جذاب نباشه. بنابراین، فکر میکنم اگه شک دارید این کتاب رو دوست خواهید داشت یا نه، کافیه فصل اولش رو بخونید (مثلاً به کمک «نمونههایی» که توی طاقچه هست) و بعدش تصمیم بگیرید که براتون جذاب هست یا نه. در کنارِ جذابیت داستان، همچنان این نکته رو در نظر داشته باشید که این کتاب خیلی قدیمیئه و توسط یه دخترِ ۲۱ ساله نوشته شده. با این وجود، واقعاً پخته و حرفهایه! :) 0 33 آتنا ثنائی فرد 1403/9/18 #بدون_فیلتر: اینستاگرام چگونه اینستاگرام شد سارا فرایر 3.5 4 این کتابِ شگفتانگیز تموم شد! باید بگم که احتمالاً مدتها بود که دنبال همچنین کتابی میگشتم و خبر نداشتم. شاید هیچچیز به اندازهی خوندن راجعبه داستان پشتپردهی شکلگیری شبکههای اجتماعی، نتونه نگرشمون رو نسبت بهشون تغییر بده... یه چیزی که اغلب موقع سوار شدن به اتوبوس یا مترو بهش توجه میکنم، اینه که اکثر مردم سرشون پایینه و به موبایلهاشون خیره شدهن؛ و حرکت عمودی انگشتشون نشون میده که دارن مدامومدام پستهای بیشتری رو میبینن که من رو فقط یادِ یکچیز میاندازه: اینستاگرام. ممکنه در طول روز ساعتها از اینستاگرام استفاده کنیم اما واقعاً ندونیم که چه ماجراهای عجیبوغریبی رو طی کرده تا به اینجا رسیده. نویسندهی این کتاب، سارا فرایر، خبرنگاریئه که بهطور اختصاصی توی حوزهی فناوری کار میکنه و جوایز متعددی هم دریافت کرده. اون برای نوشتن این کتاب، با صدها نفر مصاحبه کرده تا بتونه داستان شکلگیری اینستاگرام رو به شکلی منسجم، برامون تعریف کنه. محتوای این کتاب از اعتبار بالایی برخورداره. کتاب علاوه بر اینستاگرام، به شکلگیری و توسعهی فیسبوک، توییتر، اسنپچت و خیلی از شبکههای اجتماعی دیگه هم میپردازه. این کتاب قدمبهقدم شما رو با خودش همراه میکنه تا نشون بده که چطور اینستاگرام از یه سرگرمی معمولی به شبکهی اجتماعی پیچیدهای تبدیل شد که دیگه قابلِ کنترل نبود... توی این کتاب میفهمیم که چطور اینستاگرام فقط طی چندسال، روی تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تجاری جهان اثر میذاره. این یه داستانِ خشکوبیروح نیست؛ کاملاً احساساتتون رو درگیر میکنه. موقع خوندنش هیجانزدهتون میکنه. دوست دارید همهش ببینید «بعدش چیشد؟». با ماجراهای کوین سیستروم بیست و چندساله و بلندپرواز همراه میشید و ایدههای مختلفی که به سرش میزنه و چالشهای زیادی که باهاشون مواجه میشه... و در نهایت میتونم بگم: تکتک دقایقی که توی هر شبکهی اجتماعیای، از جمله اینستاگرام میگذرونیم، برای صاحبانِ اونها بسیار مهم و حیاتیئه. تکتکِ حرکات شما ردیابی و رهگیری میشه: اینکه چند ثانیه روی هر پست مکث کردید، کدوم ریلزها رو تا آخرش دیدید، کامنتها و پیامهایی که نوشتید ولی قبل از ارسال، پاکشون کردید. از تمامِ این اطلاعات استفاده میشه تا الگوریتمی رو بسازن که مخصوصِ شماست؛ الگوریتمی که جذابترین پستها رو بهتون نشون میده و به احتمال زیاد، بیشتر از قبل شما رو توی اون شبکهی اجتماعی نگه میداره. پینوشت: من نسخهی الکترونیک رو از توی طاقچه بینهایت خوندم. اما اونقدر خوشم اومد که در یه حرکت عجیب، نسخهی چاپی رو هم بعدش خریدم. ترجمهی نشر مون هم خیلی خوب بود. 13 17 آتنا ثنائی فرد 1403/9/11 چهار هزار هفته مدیریت زمان برای انسان فانی الیور برکمن 3.8 12 برگرفته از بخشی از کتاب: یه چیز خیلی ترسناک و شگفتانگیز، که زودگذر بودن زندگی رو خیلی خوب بهمون یادآوری کنه... :) میدونیم که تمدن بشری حدود ۶ هزار سال قدمت داره. ما تصور میکنیم خیلی مقدار زیادیه. توی این مدت، امپراطوریهای زیادی ظهور و سقوط کردهن و حتی «عصر باستان» و «قرون وسطی» و غیره داریم... حالا بیاید اینطوری بهش فکر کنیم که، حتی توی همان زمان خیلی قدیم که امید به زندگی کم بود، همیشه چند نفری بودهن که ۱۰۰ سال عمر کنن؛ و موقع تولد هرکدوم از این افراد هم بازم افرادی بودن که قبلشون به ۱۰۰ سالگی رسیده باشن. یعنی میتونیم زنجیرهای از زندگیهای صدساله رو تصور کنیم که تمام طول تاریخ رو پوشش میدن. و اینطوری، مثلاً تولد عیسی مسیح میشه حدودِ ۲۰ زندگیِ قبل. و صدر اسلام میشه ۱۴ زندگی قبل. و حتی دوران فراعنهی مصر فقط ۳۵ زندگی باهامون فاصله داره... :) و تمام زندگیهایی که برای پوشش دادن کل تاریخ بشریت نیاز داریم، ۶۰ تاست. مثل ۶۰ نفری که به مهمونی دعوتشون کنیم! و جالبه بدونید، هر ۱۰۰ سال فقط ۵۲۰۰ هفتهست. و بنابراین، ۶ هزارسال میشه فقط ۳۱۲ هزار هفته. کلِ تاریخِ بشریت چیزی نیست چیز ۳۱۲ هزارتا از این هفتههایی که خیلی راحت شروع و تموم میشن... و فقط حدود ۲ میلیون روز! :) و ۵۲ میلیون ساعت... کل تاریخِ تمدن بشر! همین ساعتهایی که چشمبههمزدنی تموم میشن و حتی متوجه گذرشون نمیشیم... و ما؟ چیزی نیستیم جز یک ذرهی ناچیز؛ «سوسویی کوچک و تقریباً هیچ»، توی دریای بیکران زمان. و گاهی باید به خودمون یادآوری کنیم که واقعاً تکتک این لحظاتِ ناچیز مهم هستن... برای تجربه کردن، برای در لحظه زندگی کردن؛ تمام این ثانیهها، دقایق، ساعتها، روزها و هفتهها... 0 4 آتنا ثنائی فرد 1403/9/11 هزاران فرسنگ تا آزادی: فرار من از کره شمالی اون سون کیم 3.4 16 این کتاب تموم شد و من واقعاً شگفتزدهام. خیلی درسها میشه ازش گرفت! و مهمترینش هم تابآوریئه :) ادامه دادن توی هر شرایطی؛ و امیدوار بودن توی هر شرایطی، هر چقدر هم که اوضاع بد به نظر برسه! بخونید؛ داستانِ دخترکی که از هر چیزی جون سالم به در بُرد و ادامه داد و پیش رفت و لحظهای دست از جنگیدن و تلاش کردن بر نداشت... لحظهای امیدش رو از دست نداد. با وجود اینکه این همه کتاب تابهحال خوندهم که خیلیهاشون واقعاً تاریک و تلخ بودن، به جرئت میتونم بگم که هیچکدومشون به پایِ «هزاران فرسنگ تا آزادی، فرار من از کرهی شمالی» نمیرسه! این کتاب که در واقع یه «زندگینامهی خودنوشت» یا اتوبیوگرافیئه، به قدری وحشتناکه که حتی اگه همهی تاریکنویسهای دنیا دور هم جمع میشدن نمیتونستن همچنین چیزی بنویسن... یا اگه مینوشتن باورپذیر نبود. واقعیت میتونه بهطرز باورنکردنیای، بدتر از وحشتناکترین خیالات ما باشه...🥀 پینوشت: کتابِ صوتیش رو گوش دادم و گویندگیش خیلی خوب بود. شنیدنش (یا خوندنش) رو پیشنهاد میکنم. 0 3 آتنا ثنائی فرد 1403/8/25 کار عمیق: قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته کال نیوپورت 3.7 53 این کتاب مجموعهای پراکنده از ایدههای جالب راجعبه «کارِ عمیق»ئه. کار عمیق و کارِ کمعمق، دو مفهوم محوری در این کتاب هستن. «کارِ عمیق: انجام فعالیتهای حرفهای در تمرکز کامل و بدون حواسپرتی، که تواناییهای شناختی شما را به حد اعلای خود میرساند. فعالیتهایی که ارزشآفرین هستند، مهارت شما را بهبود میبخشند و تکرار آنها دشوار است.» مزیت کتابهای کال نیوپورت اینه که یک نسخهی واحد برای همه در نظر نمیگیره و با معرفی ایدههای مختلف و تعریف کردن داستان افرادی که تونستن به کار عمیق دست پیدا کنن، بهمون اجازه میده تا خودمون ایدههای جالبتر رو گزینش کنیم و توی زندگیمون به شیوهای شخصیسازیشده به کار ببریم. هرچند این موضوع میتونه یک نقطهی ضعف هم باشه؛ چون باعث میشه کتاب تا حدی پراکنده به نظر بیاد و منسجم نباشه. نکتهی دیگه اینه که انگار این کتاب جامعهی هدف بهخصوصی داره و شاید تعمیم مطالبش برای همهی افراد و در شرایط مختلف دشوار باشه. و فکر میکنم کتابِ «مینیمالیسم دیجیتال» از همین نویسنده، از این لحاظ کتابِ بهتری بود. در کل میتونم بگم که این کتاب رو کموبیش دوست داشتم چون ایدههای جدیدی بهم داد. با این حال، نیمهی اول کتاب رو به سختی پیش بردم، طوری که احتمال میدادم کتاب رو نصفه رها کنم. فکر میکنم ارزش یه بار خوندن داشته باشه و مکمل خوبی در کنار مطالبِ کتاب «مینمیالیسم دیجیتال» باشه. 0 15 آتنا ثنائی فرد 1403/5/21 لئوناردو، هیولایی که هیچ کس از او نمی ترسید مو ویلمز 3.5 5 تقریباً بامزه. ولی خب توقع داشتم داستان پرجزئیاتتری باشه. خیلی زود به پایان و جمعبندی رسید. 0 7 آتنا ثنائی فرد 1403/5/16 دره ی رنگین کمان جلد 7 لوسی مود مونتگمری 4.6 22 چقدر این جلد زیبا و منسجم بود! از جلد قبل بیشتر دوستش داشتم. توی این جلد با شخصیتهای جدیدی آشنا میشیم و نقشِ آنشرلی و خانوادهش توی داستان خیلی کمرنگتر میشه. بااینحال، خانم مونتگمری با قلم جادویی خودش، طوری این شخصیتهای جدید رو به تصویر میکشه و ماجراهاشون رو برامون تعریف میکنه که خیلی زود عاشقشون میشیم! :) کارل، فیت، اونا و جری عزیز. رزمری و الن وست. آقای مردیت. مری ونس دوستداشتنی! کاش هیچوقت فراموششون نکنم... 0 19 آتنا ثنائی فرد 1403/5/13 آنی شرلی در اینگلساید جلد 6 لوسی مود مونتگمری 4.5 33 مثل بقیهی جلدهای آنشرلی، نیمهی اولش کسلکننده بود و کند پیش رفت، و نیمهی دومش خیلی بهتر بود :) من دوستش داشتم. و جالب بود برام که در مورد ماجراهای بچههای آنشرلی بخونم. دای، نن، ریلا، جم، والتر و شرلی. شخصیتپردازی همهشون خوب در اومده بود؛ فقط تنها نکتهی عجیبش این بود که علیرغم بقیهی بچهها که یکی دو فصل به خودشون اختصاص داشت، از شرلی تقریباً هیچ مطلب خاصی گفته نشد! نقش خودِ آنشرلی توی این جلد به پررنگی جلدهای قبل نبود و حضور کمرنگی داشت. مادر مهربون و عاقلی که خیلی خوب میتونه به صحبتهای بچههاش گوش بده و بهشون محبت کنه :) تقریباً باورم نمیشه که آنشرلی توی این جلد، همون آنشرلی یازده، دوازده سالهی بازیگوشِ جلد اوله. چقدر شگفتانگیزه که از کودکی تا میانسالی با آنشرلی همراه بودم. و مشتاقم که دو جلد باقیموندهی این مجموعه رو هم به زودی بخونم. 0 9 آتنا ثنائی فرد 1403/5/12 نامه: ماجرای یک نامه که دو زندگی را تغییر داد کیتلین الیفایرنکا 4.1 40 «تصویر ساختهشده توسط هوش مصنوعی» خیلی خیلی سخته برام که برای کتابی که اینقدر دوستش داشتم یادداشت بنویسم :'') اما میتونم بگم که شاید یکی از تأثیرگذارترین کتابهایی بود که تابهحال خوندم!✨ این کتاب، داستانِ واقعی یه دختر و پسر نوجوون رو شرح میده که به خاطر تکلیف مدرسه، شروع به نامهنگاری میکنن: یه دختر ۱۲ سالهی آمریکایی با زندگی مرفه؛ و یه پسر ۱۴ سالهی زیمبابوهای بهشدت فقیر...! (زیمبابوه یه کشور توی آفریقاست.) و نامهنگاری اونها زندگی هردوشون رو عوض میکنه! و مسئلهی جالب دیگه اینه که این کتاب توسط خودشون نوشته شده و میتونیم مستقیماً با احساسات شخصیتهای این داستانِ واقعی در ارتباط باشیم. میتونم بگم که موضوع اصلی این کتاب فقره. اینکه تا چه حد یک خانواده و کشور میتونه فقیر باشه و چقدر ممکنه زندگی دو تا نوجوون توی دوتا کشور مختلف، زمین تا آسمون با هم فرق داشته باشه. و همچنین این داستان در مورد امیده، و سرسختی، و قدردان بودن. و خیلی چیزهای دیگه! من واقـعاً دوستش داشتم و تقریباً توی یک روز تمومش کردم و از معدود کتابهاییه که خوندنش رو به همه پیشنهاد میکنم. :) از دستش ندید. پینوشت اول: امتیاز این کتاب توی گودریدز ۴.۳۹ از ۵ ئه که امتیاز واقعاً بالاییه. پینوشت دوم: چاپ جدید این کتاب با اسم «همیشه برایت مینویسم» ترجمه شده. من نسخهی نشر اطراف رو خوندم و از ترجمه هم خیلی راضی بودم. 8 29 آتنا ثنائی فرد 1403/5/12 نجواگر الکس نورث 4.1 85 خب... کتابِ جذابی بود که با دقت هم نوشته شده بود. هدفش صرفاً سرگرم کردن مخاطب نبود. و تمِ روانشناختی داستان میتونست مطالب ارزشمندی در مورد روابط خانوادگی و بهخصوص روابط پدر-پسری ارائه بده. برای من که زیاد سمتِ داستانهای معمایی نرفته بودم، جالب بود. و هر چی داستان میگذره، تا حدی هیجانانگیزتر میشه و کنار گذاشتنش سختتر. شخصیتپردازی رو هم خیلی دوست داشتم. نویسنده تونسته بود با ظرافتِ تمام داستان رو از زاویهدید تکتک شخصیتهای اصلی بهمون نشون بده و در نهایت میتونستیم اون شخصیتها رو تا حد خوبی درک کنیم. از بچهی شش ساله گرفته تا مرد میانسال، همهشون به خوبی به تصویر کشیده شده بودن. و این موضوع باعث میشد تا من به عنوان خواننده، با شخصیتها احساس نزدیکی کنم و اتفاقاتی که براشون طی داستان میافتاد، برام مهم باشه. اگه در مورد خلاصهی داستان کنجکاوید، من خلاصهی پشت جلد نشر نون رو پیشنهاد میکنم که اصلاً اسپویل نداره و میتونید با خیال راحت بخونیدش. در کل از خوندنش لذت بردم و اگه به داستانهای معمایی-جنایی با تم روانشناختی علاقه دارید، پیشنهادش میکنم. 0 3