یادداشت آتنا ثنائی فرد
1403/11/4
کتابی به عجیبی اسمش. خوب یادمه که وقتی شروع به خوندنش کردم، کامل گیج شده بودم و به ندرت چیزی ازش میفهمیدم. فننشانها؟ فنسبها؟ پالایش؟ هر لحظه داشتم از خوندنش ناامید میشدم و میخواستم بیخیال خوندنش بشم. و البته همینطور هم شد! تا چندین ماه توی قفسه به حال خودش رهاش کرده بودم و اصلاً فکر نمیکردم که بخوام بقیهش رو بخونم. اما تصمیم گرفتم هرطور شده تمومش کنم. هر چی داستان جلوتر رفت، برام واضحتر شد. بیشتر میفهمیدم. و همین باعث شد که بیشتر و بیشتر جالب بشه و نتونم دست از خوندنش بکشم. من تابهحال این کتابها رو از موراکامی خوندهم: جنگل نروژی، کافکا در ساحل، سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش، جنوب مرز غرب خورشید، تعقیب گوسفند وحشی. در مقایسه با اون کتابها، «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا» پیچیدهترین و فلسفیترین کتاب موراکامی بود. نمیتونم بگم دوستداشتنیترین، اما واقعاً هنرمندانه بود! کتاب عمیقیه؛ در واقع ژرفترین احساسات و افکار آدمیزاد رو کندوکاو میکنه. کاملاً سوررئاله و درعینحال به واقعیت پیوند خورده. بیشتر از هر چیزی یک کتاب فلسفیئه و عمیقاً ذهنتون رو درگیر خواهد کرد. کتاب آسونی نیست و یکی از سختخوانترین کتابهایی بود که امسال خوندم. و اما در مورد داستان و محتواش... (بالاخره!) توی این کتاب، دو خط داستانی همزمان پیش میرن که هر کدومشون توی دنیای متفاوتی رخ میده: ۱. سرزمین عجایب بیرحم و ۲. ته دنیا. هرکدومشون ریزهکاریهای خاص خودش رو داره و کمکم در طول داستان متوجه میشید که چطور بههم مرتبط میشن. داستان شامل مفاهیمی مثل: «خویشتن حقیقی»، «ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه»، «معنای زندگی»، «ارادهی آزاد» و خیلی چیزهای دیگه میشه و هر کس برداشت شخصی خودش رو میتونه ازش داشته باشه. 📌فقط میتونم دوتا توصیه کنم: ۱. اگه قبلاً از موراکامی چیری نخوندید، این کتاب برای شروع خوب نیست! ۲. اگه شروع به خوندن کردید، هر چقدر هم داستان به نظرتون نامفهوم و عجیب اومد، به خوندن ادامه بدید. کمکم همهچیز روشن میشه! (تقریباً از اواسط کتاب به بعد). در نهایت، کتاب بسیار خوبی بود و یه ستاره بابت نیمهی اول کتاب گیجکننده بودنش کم کردم :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.