بریدههای کتاب محمدمهدی حیدری محمدمهدی حیدری 2 روز پیش شمس الوحی تبریزی عبدالله جوادی آملی 5.0 1 صفحۀ 228 همانگونه که در جهان تکوین، عرش و فرش هست، در هستی انسان نیز عرش و فرش وجود دارد. فرش انسان، طبیعت او و عرش وی، قلب و روح اوست. «قلبُ المؤمنِ عرشُ الرحمٰن» این عرش، مانند عرش الهی که بر آب استوار است _«وَ کانَ عرشُهُ عَلی الماءِ»_ باید بر آب استوار باشد. آبی که عرش انسان بر آن استوار است، «اشک» است. 4 6 محمدمهدی حیدری 7 روز پیش رهیده: هجده روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم جواد رسولی 4.2 20 صفحۀ 45 2 6 محمدمهدی حیدری 1404/4/2 با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.2 28 صفحۀ 1 در دقایقی از تاریخ برای یک ملت زندگی جنگ است و جنگ، تمامی زندگی. در چنین دقایقی، ملت غدای جنگ میپزد. سرای جنگ میسازد. جامه جنگ میدوزد. خواب جنگ میبیند. و صبورانه، ساحرانه و سنگی میجنگد. و خوشا به حال ملتی که میداند برای چه باید جنگید و جان سپرد و جاودانه شد... 2 15 محمدمهدی حیدری 1404/3/25 سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکترسیدمحمد حسینی بهشتی (از خرداد تا اسفند 1359) جلد 2 محمدرضا سرابندی 0.0 صفحۀ 531 اگر زرادخانهٔ بیحساب آمریکا و اسرائیل و دولتهای منطقه، مانع از آن شوند که ما با سرعت، دشمن را تار و مار کنیم و آنها توانستند حتی بیش از آنچه جلو آمدهاند باز هم جلوتر بیایند، ما از آنها نیستیم که بگوییم ای بابا اینها که جلوتر آمدند پس چی؟! با صراحت میگویم، ما اگر دشمن را در اینجا هم ببینیم هیچ ترسی به دل راه نخواهیم داد، باز هم با او میجنگیم. 2 8 محمدمهدی حیدری 1404/3/24 عربیکا یامین پور 4.2 53 صفحۀ 1 ابوحیدر فیلم خانهاش در جنوب را به من نشان داد. با خاک یکسان شده بود. میخندید و علامت پیروزی نشان میداد. پرسیدم آخر و عاقبت این جنگ چه میشود. چند نفر شروع کردند به بحث کردن. ابوحیدر صدایش را بلند کرد و گفت: " این جنگ، جنگ وجودی است، مرگ و زندگی است. گفتم جنگ وجودی یعنی چه؟ - یعنی یا ما میمونیم یا اونا. حالا بذار تا هر وقت که میخواد طول بکشه. 0 19 محمدمهدی حیدری 1404/3/14 ارتداد یامین پور 3.8 184 صفحۀ 95 ٬٬ ما اگرچه در ظاهر کم و کوچکیم؛ اما برای بزرگیِ ما همین بس، که ادامهی نهضت روحاللهایم. ✌🏽 2 23 محمدمهدی حیدری 1404/3/14 وصیتنامه الهی - سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) روح الله خمینی 4.6 10 صفحۀ 20 1 16 محمدمهدی حیدری 1404/3/8 خانه کتاب بازها معصومه امیرزاده 4.4 10 صفحۀ 71 رسانهها به ما القا میکنند که چیزهای زیادی نمیدانیم؛ زیرا آموزش هم به تجارت تبدیل شده است و گردانندگان رسانههای جمعی، اغلب از حوزهٔ آموزش منتفع هستند. همواره درنظر داشته باشید که عمل کردن به آنچه میدانید، آغاز درک آنچه نمیدانید است. پس به جای احساس ناکافی بودن و تلنباری آگاهی و افزایش اضطراب، به عمل به آنچه میدانید متمرکز شوید. 2 12 محمدمهدی حیدری 1404/3/7 لهجه های غزه ای یوسف القدره 3.7 14 صفحۀ 83 اما ما در شهری هستیم که موازی با واقعیت زندگی میکند؛ و فقط گهگاه برخوردی با آن دارد! #غزه..🌙 0 4 محمدمهدی حیدری 1404/2/29 چهل فراز پندآموز: مشق اخلاق (برگرفته از آثار و بیانات حضرت آیت الله العظمی مظاهری) جلد 1 حسین مظاهری 2.8 1 صفحۀ 72 مخصوصاً از آقایان محترم که زیر بار نمیروند، تقاضا دارم که اگر یک وقت عصبانی شدید _که نباید بشوید_، اگر بد گفتید _که نباید بگویید_، وقتی غضب و عصبانیت شما برطرف شد، فوراً از همسرتان عذرخواهی کنید و تقصیر را گردن بگیرید. این زیر بار رفتن، نوعی خودسازی و تهذیب نفس است. 1 4 محمدمهدی حیدری 1404/2/19 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.7 23 صفحۀ 186 خیلیها فکر میکنند زندگی در جنگ و شهید دادن برای ما عادی شده، ولی اینطور نیست. هرکدام این جوانها را که از دست میدهیم، تکهای از قلبمان کنده میشود. آدم هیچوقت به از دست دادن عادت نمیکند.به آوارگی و ویرانی عادت نمیکند. فقط چارهای به جز صبر ندارد. میدانی تا امروز ما چند قربانی در راه آزادی حاکمان و در مسیر اسلام دادهایم؟ 0 4 محمدمهدی حیدری 1404/1/27 حدیث اندرز محمدعلی جاودان 4.8 0 صفحۀ 220 1 4 محمدمهدی حیدری 1404/1/7 جاده کالیفرنیا ؛ سفرنامه لبنان با طعم طوفان الاقصی محمدعلی جعفری 4.4 16 صفحۀ 188 هنوز در حال هضم حرف هایش بودم که خاطرهی دیگری رو کرد: « یکی از بستگان مادرم بچه ای خردسال داشته. موقع رسیدن اسرائیلی ها به روستاشون، یه جایی مخفی میشه. از ترس اینکه صهیونیسمها صدای گریهی بچه رو بشنون، دست میذاره روی دهن بچه تا صداش درنیاد. وقتی صهیونیست ها میرن، یهو نگاه میکنه به بچه. میبینه صورتش سیاه شده و از نرسیدن اکسیژن فوت شده. مادرش بیشتر از ۴۸ ساعت دووم نیاورد؛ دق کرد و مرد. یالطیف...» 4 11 محمدمهدی حیدری 1404/1/5 ما بی تو، تو بی ما مهرگان رزمی بهرغانی 3.0 1 صفحۀ 52 هرچه جلوتر می روم، مهدی را تنهاتر از حسین می بینم. پرچمش را می بینم که بر روی زمین افتاده. می بینم که کربلای مهدی ابوالفضل علمدار ندارد؛ حبیب ندارد؛ حر ندارد؛ هانی ندارد؛ زینب ندارد؛ اما آنطرفتر از کربلای مهدی را می بینم که تا چشم کار می کند، عمر سعد و حرمله و یزید و عبیدالله و شمر ایستاده است و تمام اهل کوفه را که امروز تمام جهاناند. 0 8 محمدمهدی حیدری 1404/1/1 ما بی تو، تو بی ما مهرگان رزمی بهرغانی 3.0 1 صفحۀ 15 2 10 محمدمهدی حیدری 1403/11/30 ابر و کوچه فریدون مشیری 4.0 0 صفحۀ 52 یک شب اگر دستت در آغوش کتاب است، زن را سخن از نان و آب است، طفل تو بر دوش تو خواب است، این زندگی رنج و عذاب است ... 1 4 محمدمهدی حیدری 1403/11/12 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 72 صفحۀ 1 1 10 محمدمهدی حیدری 1403/5/21 اثر انگشت علیرضا آذر 3.3 2 صفحۀ 10 4 6 محمدمهدی حیدری 1403/5/17 بیگانه آلبر کامو 4.0 273 صفحۀ 1 قاضی: چرا اون مرد رو کشتی؟ مورسو: هوا خیلی گرم بود؛ آفتاب هم مستقیم می تابید! 12 95 محمدمهدی حیدری 1403/5/8 زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم محمد ملاعباسی 3.9 25 صفحۀ 177 مردها پیر که میشوند، احساساتیتر میشوند. آدم ضعفِ خودش را که به چشم ببیند، منکسِر میشود. 1 11
بریدههای کتاب محمدمهدی حیدری محمدمهدی حیدری 2 روز پیش شمس الوحی تبریزی عبدالله جوادی آملی 5.0 1 صفحۀ 228 همانگونه که در جهان تکوین، عرش و فرش هست، در هستی انسان نیز عرش و فرش وجود دارد. فرش انسان، طبیعت او و عرش وی، قلب و روح اوست. «قلبُ المؤمنِ عرشُ الرحمٰن» این عرش، مانند عرش الهی که بر آب استوار است _«وَ کانَ عرشُهُ عَلی الماءِ»_ باید بر آب استوار باشد. آبی که عرش انسان بر آن استوار است، «اشک» است. 4 6 محمدمهدی حیدری 7 روز پیش رهیده: هجده روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم جواد رسولی 4.2 20 صفحۀ 45 2 6 محمدمهدی حیدری 1404/4/2 با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ نادر ابراهیمی 4.2 28 صفحۀ 1 در دقایقی از تاریخ برای یک ملت زندگی جنگ است و جنگ، تمامی زندگی. در چنین دقایقی، ملت غدای جنگ میپزد. سرای جنگ میسازد. جامه جنگ میدوزد. خواب جنگ میبیند. و صبورانه، ساحرانه و سنگی میجنگد. و خوشا به حال ملتی که میداند برای چه باید جنگید و جان سپرد و جاودانه شد... 2 15 محمدمهدی حیدری 1404/3/25 سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکترسیدمحمد حسینی بهشتی (از خرداد تا اسفند 1359) جلد 2 محمدرضا سرابندی 0.0 صفحۀ 531 اگر زرادخانهٔ بیحساب آمریکا و اسرائیل و دولتهای منطقه، مانع از آن شوند که ما با سرعت، دشمن را تار و مار کنیم و آنها توانستند حتی بیش از آنچه جلو آمدهاند باز هم جلوتر بیایند، ما از آنها نیستیم که بگوییم ای بابا اینها که جلوتر آمدند پس چی؟! با صراحت میگویم، ما اگر دشمن را در اینجا هم ببینیم هیچ ترسی به دل راه نخواهیم داد، باز هم با او میجنگیم. 2 8 محمدمهدی حیدری 1404/3/24 عربیکا یامین پور 4.2 53 صفحۀ 1 ابوحیدر فیلم خانهاش در جنوب را به من نشان داد. با خاک یکسان شده بود. میخندید و علامت پیروزی نشان میداد. پرسیدم آخر و عاقبت این جنگ چه میشود. چند نفر شروع کردند به بحث کردن. ابوحیدر صدایش را بلند کرد و گفت: " این جنگ، جنگ وجودی است، مرگ و زندگی است. گفتم جنگ وجودی یعنی چه؟ - یعنی یا ما میمونیم یا اونا. حالا بذار تا هر وقت که میخواد طول بکشه. 0 19 محمدمهدی حیدری 1404/3/14 ارتداد یامین پور 3.8 184 صفحۀ 95 ٬٬ ما اگرچه در ظاهر کم و کوچکیم؛ اما برای بزرگیِ ما همین بس، که ادامهی نهضت روحاللهایم. ✌🏽 2 23 محمدمهدی حیدری 1404/3/14 وصیتنامه الهی - سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) روح الله خمینی 4.6 10 صفحۀ 20 1 16 محمدمهدی حیدری 1404/3/8 خانه کتاب بازها معصومه امیرزاده 4.4 10 صفحۀ 71 رسانهها به ما القا میکنند که چیزهای زیادی نمیدانیم؛ زیرا آموزش هم به تجارت تبدیل شده است و گردانندگان رسانههای جمعی، اغلب از حوزهٔ آموزش منتفع هستند. همواره درنظر داشته باشید که عمل کردن به آنچه میدانید، آغاز درک آنچه نمیدانید است. پس به جای احساس ناکافی بودن و تلنباری آگاهی و افزایش اضطراب، به عمل به آنچه میدانید متمرکز شوید. 2 12 محمدمهدی حیدری 1404/3/7 لهجه های غزه ای یوسف القدره 3.7 14 صفحۀ 83 اما ما در شهری هستیم که موازی با واقعیت زندگی میکند؛ و فقط گهگاه برخوردی با آن دارد! #غزه..🌙 0 4 محمدمهدی حیدری 1404/2/29 چهل فراز پندآموز: مشق اخلاق (برگرفته از آثار و بیانات حضرت آیت الله العظمی مظاهری) جلد 1 حسین مظاهری 2.8 1 صفحۀ 72 مخصوصاً از آقایان محترم که زیر بار نمیروند، تقاضا دارم که اگر یک وقت عصبانی شدید _که نباید بشوید_، اگر بد گفتید _که نباید بگویید_، وقتی غضب و عصبانیت شما برطرف شد، فوراً از همسرتان عذرخواهی کنید و تقصیر را گردن بگیرید. این زیر بار رفتن، نوعی خودسازی و تهذیب نفس است. 1 4 محمدمهدی حیدری 1404/2/19 ماهی ها به دریا بر می گردند مرضیه اعتمادی 3.7 23 صفحۀ 186 خیلیها فکر میکنند زندگی در جنگ و شهید دادن برای ما عادی شده، ولی اینطور نیست. هرکدام این جوانها را که از دست میدهیم، تکهای از قلبمان کنده میشود. آدم هیچوقت به از دست دادن عادت نمیکند.به آوارگی و ویرانی عادت نمیکند. فقط چارهای به جز صبر ندارد. میدانی تا امروز ما چند قربانی در راه آزادی حاکمان و در مسیر اسلام دادهایم؟ 0 4 محمدمهدی حیدری 1404/1/27 حدیث اندرز محمدعلی جاودان 4.8 0 صفحۀ 220 1 4 محمدمهدی حیدری 1404/1/7 جاده کالیفرنیا ؛ سفرنامه لبنان با طعم طوفان الاقصی محمدعلی جعفری 4.4 16 صفحۀ 188 هنوز در حال هضم حرف هایش بودم که خاطرهی دیگری رو کرد: « یکی از بستگان مادرم بچه ای خردسال داشته. موقع رسیدن اسرائیلی ها به روستاشون، یه جایی مخفی میشه. از ترس اینکه صهیونیسمها صدای گریهی بچه رو بشنون، دست میذاره روی دهن بچه تا صداش درنیاد. وقتی صهیونیست ها میرن، یهو نگاه میکنه به بچه. میبینه صورتش سیاه شده و از نرسیدن اکسیژن فوت شده. مادرش بیشتر از ۴۸ ساعت دووم نیاورد؛ دق کرد و مرد. یالطیف...» 4 11 محمدمهدی حیدری 1404/1/5 ما بی تو، تو بی ما مهرگان رزمی بهرغانی 3.0 1 صفحۀ 52 هرچه جلوتر می روم، مهدی را تنهاتر از حسین می بینم. پرچمش را می بینم که بر روی زمین افتاده. می بینم که کربلای مهدی ابوالفضل علمدار ندارد؛ حبیب ندارد؛ حر ندارد؛ هانی ندارد؛ زینب ندارد؛ اما آنطرفتر از کربلای مهدی را می بینم که تا چشم کار می کند، عمر سعد و حرمله و یزید و عبیدالله و شمر ایستاده است و تمام اهل کوفه را که امروز تمام جهاناند. 0 8 محمدمهدی حیدری 1404/1/1 ما بی تو، تو بی ما مهرگان رزمی بهرغانی 3.0 1 صفحۀ 15 2 10 محمدمهدی حیدری 1403/11/30 ابر و کوچه فریدون مشیری 4.0 0 صفحۀ 52 یک شب اگر دستت در آغوش کتاب است، زن را سخن از نان و آب است، طفل تو بر دوش تو خواب است، این زندگی رنج و عذاب است ... 1 4 محمدمهدی حیدری 1403/11/12 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 72 صفحۀ 1 1 10 محمدمهدی حیدری 1403/5/21 اثر انگشت علیرضا آذر 3.3 2 صفحۀ 10 4 6 محمدمهدی حیدری 1403/5/17 بیگانه آلبر کامو 4.0 273 صفحۀ 1 قاضی: چرا اون مرد رو کشتی؟ مورسو: هوا خیلی گرم بود؛ آفتاب هم مستقیم می تابید! 12 95 محمدمهدی حیدری 1403/5/8 زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم محمد ملاعباسی 3.9 25 صفحۀ 177 مردها پیر که میشوند، احساساتیتر میشوند. آدم ضعفِ خودش را که به چشم ببیند، منکسِر میشود. 1 11