بریده کتابهای ناطور دشت عبدالله گیوه چی 1403/7/27 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 9 برایم فرقی نمیکند که خداحافظی غمناک باشد یا سخت باشد، ولی دلم میخواهد وقتی از جایی میروم خودم بدانم که دارم میروم. اگر آدم نداند حالش بدتر میشود. 1 14 زهرا عالی حسینی 1402/5/15 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 290 0 13 زهرا عالی حسینی 1402/5/15 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 63 0 35 زهرا عالی حسینی 1402/7/15 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 117 0 2 زهرا عالی حسینی 1402/5/13 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 170 0 13 محمّد صالحی بابادی 1402/10/29 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 1 0 4 زهرا عالی حسینی 1403/1/4 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 258 یعنی اگر خواسته باشی و باز اگر در جستجوش باشی و منتظرش بمونی، آنوقت، در ضمنِ چیز های دیگه، میفهمی که تو اولین کسی نبودهای که رفتار و کردار آدم ها، آشفته خاطر و بیمناک و حتی متنفر و وازدهاش کرده. وقتی بفهمی که در این عرصه به هیچوجه تنها نیستی، سخت به هیجان میآیی و در تو شوقی انگیخته میشه. بسیاری از اشخاص، اخلاقاً و روحاً، به همون اندازه دچار اضطراب و پریشانی خاطر بودهاند که تو حالا هستی. 0 20 فاطمه 1403/6/16 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 33 این حالمو به هم میزنه. همیشه دارم به یکی میگم «از ملاقاتت خوشحال شدم» درحالیکه هیچم از ملاقاتش خوشحال نشدهم. گرچه، فکر میکنم اگه آدم میخواد زنده بمونه، باس از این حرفام بزنه. 0 0 راضیه یزدانی 1403/4/18 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 12 مهم این بود که وقتی دارم از جایی می روم، مطمئن باشم که جدی جدی دارم می روم. چون اگر حس اش نکنی، حتی از خداحافظی هم دردناک تر است. 0 0 سارا حاجیها 1403/5/6 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 22 چیزی که راجع به کتاب خیلی حال میده اینه که وقتی ادم کتابه رو می خونه و تموم میکنه دوس داشته باشه نویسنده اش دوست صمیمیش باشه و بتونه هر وقت دوست داره یه زنگی بهش بزنه. 0 0 زهرا عالی حسینی 1402/7/8 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 121 من و جناب سروان نیروی دریایی به همدیگر گفتیم که از دیدن همدیگر خیلی خوشوقت شدیم، که واقعاً ناراحت کننده است. من همیشه به اشخاصی که از دیدنشان ابداً خوشحال نمیشوم، مجبورم بگویم:《 از دیدنتون خیلی خوشوقت شدم.》 با اینحال اگر آدم بخواهد توی این دنیا جل و پلاسش را از آب در بیاورد، مجبور است که از اینجور مزخرفات به مردم تحویل بدهد. 0 14 عَلِیْرِضَآ 1402/8/11 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 183 فقط خدا خدا میکردم بقیه حرفا رو بذاره واسه صبح ، ولی خیلی داغ بود. آدما اکثرا موقعی برا حرف زدن داغن که تو نیستی. 0 3 Kimia 1402/9/26 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 193 وقتی که یه نفر مرده باشه، دلیل نمیشه که آدم دیگه دوستش نداشته باشه. مخصوصا موقعی که اون شخص هزار درجه بهتر از آدمایی باشه که میدونیم زندهن. 0 13 ریحان 1402/9/4 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 139 0 6 عَلِیْرِضَآ 1402/8/11 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 156 وقتی آدم بزرگا خوابن و دهنشون بازه ظاهر مزخرفی پیدا میکنن ولی بچه ها نه. بچه ها خوبن. حتی ممکنه آب دهنشون ریخته باشه رو بالش ولی بازم قیافه شون قشنگه. 0 10 زهرا عالی حسینی 1402/11/17 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 218 وقتی که چراغ روشن شد، مدتی به صورتش نگاه کردم. روی تختخواب خوابیده بود و صورتش روی یک طرف متکا افتاده بود. دهانش باز بود. بامزه است. شما آدم های بزرگ را در نظر بگیرید که وقتی خوابند و دهانشان مثل گاله باز میماند، چه قیافه نکبتی به هم میزنند؛ اما بچهها اینطور نیستند. بچهها قیافهای دوست داشتنی پیدا میکنند. حتی ممکن است آب دهانشان تمام متکا را خیس کند؛ ولی با اینحال باز هم قیافهشان دوستداشتنی میشود. 0 0 فاطمه ورشابی 1402/7/3 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 121 0 13 امیرحسین اشتری 1403/1/28 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 167 <<می دونم مُرده!فکر می کنی نمی دونم ؟ ولی بازم می تونم دوسِش داشته باشم،نمی تونم؟ فقط بابت این که یکی مُرده از دوس داشتنش دس نمی کِشیم که. مخصوصا وقتی از همه ی اونایی که زنده ن هزار بارَم بهتره.>> 1 27 بهار .ص 1402/10/16 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 206 هیچوقت به هیچکس هیییییچی نگو، اگه بگی دیگه گفتی و رهاشون کردی. اونوقت دلت براشون تنگ میشه.... 0 13 ریحان 1402/9/4 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 113 1 10
بریده کتابهای ناطور دشت عبدالله گیوه چی 1403/7/27 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 9 برایم فرقی نمیکند که خداحافظی غمناک باشد یا سخت باشد، ولی دلم میخواهد وقتی از جایی میروم خودم بدانم که دارم میروم. اگر آدم نداند حالش بدتر میشود. 1 14 زهرا عالی حسینی 1402/5/15 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 290 0 13 زهرا عالی حسینی 1402/5/15 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 63 0 35 زهرا عالی حسینی 1402/7/15 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 117 0 2 زهرا عالی حسینی 1402/5/13 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 170 0 13 محمّد صالحی بابادی 1402/10/29 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 1 0 4 زهرا عالی حسینی 1403/1/4 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 258 یعنی اگر خواسته باشی و باز اگر در جستجوش باشی و منتظرش بمونی، آنوقت، در ضمنِ چیز های دیگه، میفهمی که تو اولین کسی نبودهای که رفتار و کردار آدم ها، آشفته خاطر و بیمناک و حتی متنفر و وازدهاش کرده. وقتی بفهمی که در این عرصه به هیچوجه تنها نیستی، سخت به هیجان میآیی و در تو شوقی انگیخته میشه. بسیاری از اشخاص، اخلاقاً و روحاً، به همون اندازه دچار اضطراب و پریشانی خاطر بودهاند که تو حالا هستی. 0 20 فاطمه 1403/6/16 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 33 این حالمو به هم میزنه. همیشه دارم به یکی میگم «از ملاقاتت خوشحال شدم» درحالیکه هیچم از ملاقاتش خوشحال نشدهم. گرچه، فکر میکنم اگه آدم میخواد زنده بمونه، باس از این حرفام بزنه. 0 0 راضیه یزدانی 1403/4/18 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 12 مهم این بود که وقتی دارم از جایی می روم، مطمئن باشم که جدی جدی دارم می روم. چون اگر حس اش نکنی، حتی از خداحافظی هم دردناک تر است. 0 0 سارا حاجیها 1403/5/6 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 22 چیزی که راجع به کتاب خیلی حال میده اینه که وقتی ادم کتابه رو می خونه و تموم میکنه دوس داشته باشه نویسنده اش دوست صمیمیش باشه و بتونه هر وقت دوست داره یه زنگی بهش بزنه. 0 0 زهرا عالی حسینی 1402/7/8 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 121 من و جناب سروان نیروی دریایی به همدیگر گفتیم که از دیدن همدیگر خیلی خوشوقت شدیم، که واقعاً ناراحت کننده است. من همیشه به اشخاصی که از دیدنشان ابداً خوشحال نمیشوم، مجبورم بگویم:《 از دیدنتون خیلی خوشوقت شدم.》 با اینحال اگر آدم بخواهد توی این دنیا جل و پلاسش را از آب در بیاورد، مجبور است که از اینجور مزخرفات به مردم تحویل بدهد. 0 14 عَلِیْرِضَآ 1402/8/11 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 183 فقط خدا خدا میکردم بقیه حرفا رو بذاره واسه صبح ، ولی خیلی داغ بود. آدما اکثرا موقعی برا حرف زدن داغن که تو نیستی. 0 3 Kimia 1402/9/26 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 193 وقتی که یه نفر مرده باشه، دلیل نمیشه که آدم دیگه دوستش نداشته باشه. مخصوصا موقعی که اون شخص هزار درجه بهتر از آدمایی باشه که میدونیم زندهن. 0 13 ریحان 1402/9/4 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 139 0 6 عَلِیْرِضَآ 1402/8/11 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 156 وقتی آدم بزرگا خوابن و دهنشون بازه ظاهر مزخرفی پیدا میکنن ولی بچه ها نه. بچه ها خوبن. حتی ممکنه آب دهنشون ریخته باشه رو بالش ولی بازم قیافه شون قشنگه. 0 10 زهرا عالی حسینی 1402/11/17 ناطور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 218 وقتی که چراغ روشن شد، مدتی به صورتش نگاه کردم. روی تختخواب خوابیده بود و صورتش روی یک طرف متکا افتاده بود. دهانش باز بود. بامزه است. شما آدم های بزرگ را در نظر بگیرید که وقتی خوابند و دهانشان مثل گاله باز میماند، چه قیافه نکبتی به هم میزنند؛ اما بچهها اینطور نیستند. بچهها قیافهای دوست داشتنی پیدا میکنند. حتی ممکن است آب دهانشان تمام متکا را خیس کند؛ ولی با اینحال باز هم قیافهشان دوستداشتنی میشود. 0 0 فاطمه ورشابی 1402/7/3 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 121 0 13 امیرحسین اشتری 1403/1/28 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 167 <<می دونم مُرده!فکر می کنی نمی دونم ؟ ولی بازم می تونم دوسِش داشته باشم،نمی تونم؟ فقط بابت این که یکی مُرده از دوس داشتنش دس نمی کِشیم که. مخصوصا وقتی از همه ی اونایی که زنده ن هزار بارَم بهتره.>> 1 27 بهار .ص 1402/10/16 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 206 هیچوقت به هیچکس هیییییچی نگو، اگه بگی دیگه گفتی و رهاشون کردی. اونوقت دلت براشون تنگ میشه.... 0 13 ریحان 1402/9/4 ناتور دشت جی. دی. سلینجر 3.7 153 صفحۀ 113 1 10